حضرت علی (ع) با این که میدانست به شهادت میرسد چرا به مسجد رفت؟
حضرت علی (ع) با این که میدانست به شهادت میرسد چرا به مسجد رفت؟
دانش و آگاهی پیامبران و امامان(ع) بر دو قسم است:
۱ – دانش هایی که از راههای عادی برای آنان فراهم میآید که در این گونه دانشها با دیگر مردم تفاوت زیادی ندارند.
۲ – علومی که برای آنان از راههای ماورای طبیعی (علم لدنی = وحی و الهام) حاصل میگردد.
بدیهی است پیشوایان ما وظیفه نداشتند در تمام موارد، طبق علومی که از راههای غیر عادی برای آنها حاصل میشد عمل کنند، بلکه تکالیف دینی آنها همواره طبق علومی بود که از مجاری عادی برای آنها پیدا میشد.
روش و رفتار آنها در زندگی دنیا از معاملات، معاشرات، زناشویی، پوشیدن، نوشیدن، خوردن، خوابیدن و حال تندرستی و بیماری، نیز صلح و جنگ، فقر و توانگری و حکومت و سیاست، مثل سایر مردم است. مثلا پیامبر(ص) و امامان(ع)منافقان را خوب میشناختند و میدانستند که آنها ایمان واقعی ندارند، ولی هرگز با آنها معامله با کفار را انجام نمیدادند، بلکه از نظر معاشرت و ازدواج و دیگر احکام با آنها مانند سایر مسلمانان رفتار میکردند، هم چنین هنگامی که در مسند قضاوت و حل و فصل مشکلات مردم مینشتند، مطابف قوانین قضایی اسلام حکم میکردند و از علوم غیر عادی خود استفاده نمینمودند. لذا در موردی که هیچ راه وامارهای مثلا بر قاتل بودن متهمی وجود نداشت، امام یا پیغمبر با تکیه بر علم غیب حکم قصاص صادر نکرده اند. نیز حضرات معصومین(ع) میتوانستند در خود مصونیتی به وجود نیاورند که ضربه شمشیر و سم در آنها اثر نکند، و یااگر مؤثر شد، سریعا از طریق اعجاز خود را شفإ بدهند، ولی این کار را نکرده اند. زیرا اینها بشر هستند و قضای کلی الهی بر این است که اینان هم در زندگی معمولی مانند سایر مردم عمل نمایند. از این رو وقتی مریض میشدند، از دارو استفاده میکردند و درد را تحمل مینمودند و در بستر بیماری میافتادند، پس اصولا گر چه امامان(ع) از علم لدنی برخوردار بودند و از گذشته و آینده خبر میدادند و از نحوه شهادت خود با خبر بودند، ولی موظف نبودند طبق عملشان عمل کنند، بلکه در همه موارد (مگر در موردی که مصلحت ایجاب کند) مطابق آن چه علوم عادی اقتضا میکرد، عمل میکردند. همان گونه که خداوند میتوانست در تمام برخوردهای بین کفار و توحید پیامبران وامامان، اولیای الهی و رهروان راه حق را پیروز گرداند و کفر و کافران را مغلوب نماید، ولی این کار را جز در موارد استثنایی انجام نداد، چرا که سنت الهی بر این مستقراست که جریان امور دنیوی به طور عادی پیش رود. در غیر این صورت دنیا بستر آزمایش بر بشر نخواهد شد.
امام صادق(ع) فرمود: خداود ابا دارد از جریان و تحقق اشیا مگر از راه اسباب و علل.(۱)
رهبران الهی اگر زندگیشان بر مبنای علم لدنی و اعجاز باشد، عمل و زندگی شان نمونه و سرمشق و قابل پیروی نمیگردد. بدین خاطر است که میبینیم امیرالمؤمنان(ع) با این که میتواند در شناسایی افراد و قبایل از علم غیر عادی خود استفاده کند، ولی این کار را نمیکند. در ماجرای ازدواج خود با ام البنین (مادر حضرت ابوالفضل) به برادرش عقیل که در نسبشناسی وارد بود میفرماید: از این قبیله شجاع برای من زنی پیدا کن تا فرزندی دلاور از وی متولد شود.(۲)
نتیجه: اگر چه امیرمؤمنان علی(ع) شهادت خود رامی دانست و قاتل خویش را میشناخت، لیکن این علم، خدادادی بودو بر حضرت لازم نبود طبق آن عمل نماید و به مسجدنرود. ابن ملجم تصمیمش مبنی شهادت علی(ع) را مخفی نگه داشته بود و از این امر کسی غیر از همدستانش با خبر نبود. موقعی که علی(ع) به مسجد تشریف بردند، در ظاهر مطلبی که دلالت کند فردی در مسجد مصمم بر قتل حضرت است، وجود نداشت. از این رو حضرت مثل سایر روزها برای اقامه نماز جماعت به مسجد تشریف بردند، و بر اساس علم عادی خود رفتار نمودند، و به علم غیر عادی خود ترتیب اثر ندادند، چون مکلف و مأمور به ترتیب اثر به این علم نبودند. چنان که در قضاوت، و حکومت وتدبیر امور و انجام سایر تکالیف، طبث راهها و علوم عادی عمل میفرمود، نه طبق علم غیب. مثلا اگر در ظاهر آب نبود، ولی راه علم غیب از وجود آب اطلاع داشت، تکلیفش مثل دیگران تیمم بود.(۳)
علامه طباطبایی در این خصوص میفرمایند: با توجه به روایات بسیاری امام معصوم علیه السلام از راه موهبت الهی و نه از راه اکتساب و تعلیم به همه چیز واقف است و هر چه را اراده کند به اذن خدای متعال با اندک توجهی علم به آن پیدا میکند. نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که این علمی که موهبت الهی است تخلف پذیر نیست و علم به قضاء حتمی الهی است و از تحت اختیار شخص خارج است. (دانش نامه امیرالمومنین ج ۷ ص ۳۳۷)
بنابراین این علم موجب نمیشود تکلیف الهی برگردن امام باشد در حالی که نهی از خود کشی که در آیه به آن اشاره شده است نهی تشریعی است یعنی اگر کسی با اختیار خود را در معرض خطر قرار دهد و هلاک شود گناه مرتکب شده است مثلاً اگر شخصی با توجه به تحقیقات علمی علم پیدا کند که خوردن فلان سمّ باعث مرگ انسان میشود اگر با اختیار خود آن سمّ را نوشید و موجب مرگش شد آن شخص خودکشی کرده و فعل حرام مرتکب شده البته ممکن است آن سمّ اثر نکند و شخص زنده بماند، اما علم امام به شهادت خود و به اموری که محقق میشود علم به واقع و حقیقت امر است و تخلف پذیر نیست لذا تکلیف آور هم نمیباشد.
این جواب قانع کننده است، اما از امام رضا علیه السلام روایتی نقل شده که از نظر معرفتی و تبیین مقام والای امامت بر جواب قبل برتری دارد.
حسن بن جهم همین سوال را از امام رضا علیه السلام پرسید و خدمت حضرت عرض کرد: امیرالمومنین علیه السلام قاتل خود را میشناخت، شبی که در آن به قتل میرسند را میدانست شاهد آن اردک هایی بود که به هنگام خروج حضرت از خانه ناله کردند و به دنبال حضرت رفتند بعلاوه حضرت أم کلثوم به ایشان پیشنهاد داد که امشب را در خانه نماز بخوانید و شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرستند، اما حضرت قبول نکردند. حضرت آن شب مرتب از خانه خارج میشدند در حالی که سلاحی نداشتند و میدانستند قاتل ایشان ابن ملجم لعنه الله با شمشیر منتظر ایشان است. در چنین شرایطی آیا جایز است انسان خود را در معرض خطر قرار دهد؟
امام رضا علیه السلام در جواب او فرمودند: فَقَالَ ذَلِکَ کَانَ وَ لَکِنَّهُ خُیِّر فِی تِلْکَ اللَّیْلَهِ لِتَمْضِیَ مَقَادِیرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. این مطالب درست است، اما خدای متعال حضرت را در آن شب مخیَّر کرده بودند که تقدیر الهی را ایشان امضا کند. (الکافی ج ۱؛ ص ۲۵۹)
_____________________
پی نوشتها:
۱ – بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۰، حدیث ۱۳ و ۱۴٫
۲ – مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۱۴٫
۳ – لطف اللَّه صافی، معارف دین، ص ۱۱۸ – ۱۲۳؛ در راه حق، بیست پاسخ، ص ۱۱۳؛ ابراهیم امینی، مسائل کلی امامت، ص ۳۲۴؛ بحار الانوار، ج ۴۲، ص ۲۵۸ و ۲۵۹٫
مطالب مشابه:
اطلاع داشتن شهادت حضرت علی از شهادت خود درست است؟
حضرت زینب(س) در زمان شهادت حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) چه سنّی داشته اند؟
حضرت علی ع در آخرین لحظات شهادت چه کلمه را تکرار می فرمود؟
به چه علتی حضرت علی (ْع) را به شهادت رساندند؟
حضرت علی (ع) به دست چه کسی و چگونه به شهادت رسید؟
آیا حضرت علی (ع) در اذان و اقامه به ولایت خود شهادت داده است؟