اراده خداوند در طول و عرض اراده انسان است، یعنی چه؟
اراده الهی در طول اراده انسان است نه در عرض آن، یعنی این گونه نیست که اراده انسان در مقابل اراده خداوند باشد
به این معنا که یا اراده خدا محقق شود، یا اراده انسان که این معنای در عرض هم بودن اراده ها است.
اگر اراده ها در عرض هم باشد، آن وقت اگر بگوییم که در همه کارها اراده خدا تحقق می یابد
اراده خداوند در طول و عرض اراده انسان است، یعنی چه؟
معنای آن چنین است که هیچ کاری به اراده انسان نیست و انسان مجبور مطلق است و یا اگر به اراده انسان واقع شد
اراده خدا کنار برود و باطل باشد، بلکه بدین نحو است که کارهای انسان هم به اراده خدا است
و هم به اراده خودش و در واقع اراده انسان زیر مجموعه اراده خدا است
یعنی خدا خواسته و اراده کرده که انسان کارهای خود را با اختیار و اراده خودش انجام دهد.
انسان وقتی می خواهد آب بنوشد، با اختیار خود اراده می کند و لیوان آب را برمی دارد و می خورد.
بنابراین انسان آب را با اجبار نخورده، بلکه با اختیار خودش نوشیده است.
از طرفی آب نوشیدن انسان با اراده خدا هم هست
زیرا که خداوند اراده کرده که انسان با اراده خود آب بردارد و بخورد و این معنای در طول بودن اراده خدا و انسان است.
به تعبیر دیگر:
اراده خداوند در مورد انسان و کارهای او به معنی نفی اراده انسان نیست (تا در عرض هم باشند).
زمانی چنین می شود که اراده خدا جانشین اراده انسان شود، یا اراده انسان جانشین اراده خدا شود.
معنای در طول بودن اراده این است که کاری که با اراده انسان صورت می گیرد، با تمام مقدمات و آثارش یکجا تحت اراده خدا است.
کار انسان با اراده خودش رابطه علت و معلولی دارد، (البته به عنوان جزء العله، نه علت تامه) انسان باید اراده کند تا کاری انجام گیرد.
انسان اراده نکند، کار تحقق نمی یابد، اما همین علت و معلول و نیز مبادی و مقدمات دیگر، همه تعلق اراده الهی است.
علت قریب و مباشر این کار اراده انسان است. پس اراده الهی در طول اراده انسان است.