چه تحوّل روحی در حر بن یزید ریاحی رخ داد که در آخرین لحظه به جمع یاران امام حسین(ع) پیوست؟
برای تحوّل روحی در انسان عوامل مهمی تأثیر گذار هستند که می توان از آن ها به عنوان عوامل درونی و بیرونی یاد نمود. در دگرگونی و بازگشت حربن یزید ریاحی عوامل بیرونی و خارجی تأثیر گذار بوده اند، زیرا وضعیت محیط و خانواده و ساختار شکل گیری شخصیت او نشان از قابلیت های درونی اش دارد. برخی از مورخان نوشته اند: وقتی که حر از ابن زیاد مأموریت بستن راه بر امام حسین(ع) را دریافت کرد، ندایی شنید که: ای حرّ ! مژده باد تو را به بهشت!.[۱]
بعد از شهادت حر امام حسین(ع) بر بالین وی حضور یافت و خطاب به او فرمود: أنت الحرّ کما سمّتْک أمّک، و أنت الحرّ فی الدّنیا و أنت الحرّ فی الاخره.[۲] جملات امام حکایت از آن دارد که حر از قید و بندهای دنیا آزاد بوده و قابلیت تحوّل و دگرگونی داشته است.
از سوی دیگر از نحوه رفتار او با امام استفاده می شود که واقعاً راضی نبوده است که با امام بجنگد، زیرا در هنگام جنگ به بهانه های مختلف از جنگ کناره گیری می کرد.
امام نقش بنیادی – به عنوان عامل خارجی- در تحول روحی حرّ داشت. یکی از ویژگی های امام این است که با رفتار و سخنرانی خود شدیداً مردم را تحت تأثیر قرار می داد. در هنگام برخورد حر با امام در مسیر کوفه امام با اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانی و نصیحت نمودن دشمنان، تحوّل عمیقی در حرّ به وجود آورد. از سوی دیگر امام با گفتگویی که با حر انجام داد، شدیداً او را تحت تأثیر قرار داد. نماز امام، گفتگو و سخنرانی های امام موجب شد که حر منقلب شده، توبه کند. بر این اساس می توان گفت: قابلیت های درونی و نحوه رفتار امام حسین(ع) مهم ترین عوامل تأثیر گذار در تحوّل روحی حرّ بود.
تحوّل روحی وی به آنجا رسید که در پیشگاه امام از حرمت و قداست خاصی برخوردار شده، امروزه به عنوان یکی از باوفاترین یاران امام (ع) یاد شده و مزار او زیارتگاه عاشقان امام حسین(ع) است.
در این جا لازم است نمونه ای بیان شود که حاکی از جایگاه رفیع و تحوّل او دارد. نقل شده است که شاه اسماعیل صفوی قبر حرّ را گشود و پیکرش را سالم یافت. چون خواست پارچه ای را که بر سرش بسته بود باز کند، خون جاری شد، دوباره آن را بستند، آن گاه بر قبرش قبّه ای ساختند.۱[۳]
این همان دستمالی بود که امام بعد از شهادت حرّ بر سر او بسته بود.[۴]
[۱]جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۱۴۴٫ البته ممکن است ندای وجدان و فطرتباشد.
[۲]بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴٫
[۳]سفینه البحار، ج ۱، ص ۲۴۲٫
[۴]فرهنگ عاشورا، ص ۱۴۵٫