کشور فلسطین در ابتدا متعلّق به کدام گروه بود، یهود یا فلسطین؟
این کشور در ابتدا به قوم کنعان؛ یعنی قوم فلسطین تعلق داشت و یهودیان در این سرزمین مهاجر بودند.
پیشینه فلسطین:
دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد حضرت مسیح چند قبیله عرب از جزیره العرب به سوی سواحل جنوبی دریای مدیترانه کوچ کردند. برخی از اینها در فلسطین سکنا گزیدند و از راه کشاورزی معیشت می کردند. به این عده کنعانیان اطلاق می شود و به همین جهت سرزمین فلسطین را ارض کنعان نامیدهاند.
برخی در لبنان ساکن شدند و از راه دریانوردی زندگی می کردند. اینها را فینیقیان می گویند. یک طایفه مهم از کنعانیان به نام یبوسیون در بیت المقدس سکنا گزیدند، بدین جهت در قدیم منطقه بیت المقدس را یبوس می نامیدند.
بعد از گذشت صدها سال حضرت ابراهیم خلیل از اورکلدان عراق به ارض کنعان هجرت نمود، و بعد از تولّد اسحاق و یعقوب و سپس فرزندان و عشیره یعقوب و بنی اسرائیل شکل گرفتند و پدید آمدند. پس قبل از شکلگیری بنی اسرائیل و یهود، کنعانیان و یبوسیان در آن منطقه زندگی می کردند و حضرت ابراهیم و فرزندانش از جای دیگر به آن دیار رو آورده بودند.
بعداً حوادث و درگیریهای فراوانی در این منطقه اتفاق افتاد، تا این که حضرت عیسی(ع) در شهر ناصره فلسطین به رسالت مبعوث شد، زین پس بنی اسرائیل به دو گروه یهودی و مسیحی تقسیم شدند، برخی به حضرت عیسی(ع) ایمان آوردند و مسیحی شدند و برخی امتناع ورزیدند و با آنان درگیر شدند.
پس از تجزیه امپراتوری روم در سال ۳۹۵ میلادی، فلسطین یکی از ایالات مسیحی نشین روم شرقی، بیزانس گردید.
بعد از گذشت چند قرن پیامبر اسلام(ص) به رسالت مبعوث شد و درسال ۶۳۸ میلادی برابر با ۱۷ ه’.ق در زمان عمر، خلیفه دوم سپاهیان اسلام وارد بیت المقدس شدند. مسلمانان با مردم فلسطین پیمان صلح امضا کردند، آنان را در پذیرش دین ازاد گذاشتند و چون حقانیت دین اسلام را مشاهده کردند، اکثریت آنان مسلمان شدند.(۱) یعنی مردمی که در آن جا زندگی می کردند، مسلمان شدند، نه این که از مسلمانان سرزمینهای دیگر رفته باشند و آن جا زندگی کنند. اولین جمعیت مذهبی را مسلمانان، دومی را مسیحیان و سومی را یهودیان در اختیار داشتند و مسلمانان حائز اکثریت جمعیت بودند. این امر حدود پانصد سال دوام یافت تا این که در سال ۱۰۹۹ میلادی (برابر با سال ۴۹۳ ه’ق) اروپائیان در جنگهای صلیبی فلسطین را تصرف کردند. وقتی بر مردمی که اکثریتشان را مسلمان تشکیل می دادند، پیروز شدند، بسیاری از آنان را از دم شمشیر گذراندند. بنا به نقل مورخان اروپایی و مسیحی، در شهر بیت المقدس حدود شصت هزار تن را کشتند و در آن جا حمام خون به راه انداختند.(۲)
فلسطین هشتاد و هشت سال در اختیار صلیبیها بود و آنان با مسلمانان در این دوره با بی رحمی تمام برخورد کردند تا این که در سال ۱۱۸۷ میلادی (برابر با ۵۸۳ ه’.ق) صلاح الدین ایوبی آنان را شکست داد و بار دیگر فلسطین و بیت المقدس به آغوش مسلمانان بازگشت. حال جالب است بدانید که مورخان غربی و مسیحی بی رحمیهای صلیبیان را نوشتهاند و اعتراف نمودهاند که صلاح الدین ایوبی بعد از پیروزی، با پیروان ادیان دیگر (یهودیان و مسیحیان) به خوبی رفتار نمود و آنان را در گزینش دین آزاد گذاشت و از هر گونه قتل و غارتی در مورد آنان جلوگیری کرد.(۳)
حال این ملت فلسطین از هر نژادی که هستند (سامی و…) بسیاری از آنها با آزادی و اختیار اسلام را پذیرفتند. عدهای به دین مسیح و عده کمتری به دین یهود گرویدند و باقی ماندند. این تناسب جمعیت تا پایان قرون نوزدهم ادامه داشت.
در سال ۱۸۸۰ از جمعیت پانصد هزار نفری ملت فلسطین تنها بیست و چهار هزار تن یهودی بودند؛ یعنی کمتر از ۵% در سال ۱۸۹۶ یک روزنامه نگار یهودی اتریشی به نام تئودور هرتسل کتابی نوشت و جنبش صهیونیستی به راه انداخت که یهودیان در پی تشکیل دولت یهود در یک سرزمین بر آیند. از این رو هند، آرژانتین، قبرس و چند نقطه دیگر از جمله فلسطین در نظر گرفته شد، سرانجام با توجه به نقشههای استعمار در آن زمان و قرار دادن یک دولت صهیونیسم و یهودی در قلب جهان اسلام، و ضربه زدن به اسلام که آن را بزرگترین مانع استثمار گری خود می دانستند، در سال ۱۸۹۷؛ یعنی یک سال بعد، کنگره صهیونیسم در شهر بازل سوئیس برگزار شد.
طبق نقشه از پیش تعیین شده، تناسب جمعیت فلسطین را با مهاجرت یهودیان از کشورهای دیگر، به نفع یهود دگرگون کردند. یهودیان که در سرشماری ۱۸۸۰ م کمتر از ۵% بودند، با نقشه مهاجرت در سال ۱۹۱۴ به حدود ۱۱% افزایش پیدا کردند؛ یعنی از جمعیت هفتصد و پنجاه هزار تن، هشتاد و پنج هزارتن یهودی بودند.
در اثنای جنگ جهانی اوّل در ۱۹۱۷ بالفور وزیر خارجه انگلستان اعلامیهای منتشر کرد که در آن از سیاست انگلستان مبنی بر حمایت از یهودیان و تشکیل دولت یهود در آینده در فلسطین خبر داد.
یک سال بعد؛ یعنی سال ۱۹۱۸ م، فلسطین به اشغال انگلستان در آمد. با سیاست یهودی گرایی دولت انگلستان، در سال بعد سیل مهاجرت یهودیان از مناطق مختلف به فلسطین افزایش یافت و به مدت سه سال (از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۳) حدود سی و پنج هزار یهودی وارد فلسطین شدند. طی سالهای ۱۹۳۲ – ۱۹۳۵ حدود یکصد و چهل پنج هزار یهودی با اجازه دولت انگلستان و دهها هزار تن دیگر به صورت غیر رسمی وارد فلسطین شدند.
در سرشماری سال ۱۹۳۸ از جمعیت یک میلیون و پانصد هزار نفری فلسطین چهار صد و پنجاه هزار نفر یهودی بودند؛ یعنی با سیاست مهاجرت جمعیت ۵% یهود به ۳۰% افزایش یافت.
در سال ۱۹۴۵ انگلستان با هماهنگی ایالات متحده آمریکا یکصد هزار تن از یهودیان اروپا و آمریکا را به فلسطین فرستاد. در سال ۱۹۴۷ جمعیت فلسطین به یک میلیون و هشتصد و شصت و هفت هزار تن رسید که از این تعداد ششصد و پانزده هزار یهودی (۳۲/۹%) و یک میلیون نود و یک هزار نفر مسلمان (۵۸/۴%) و حدود یکصد و پنجاه هزار نفر مسیحی(۷/۸%) بودند
در سال ۱۹۴۸ یهودیان به مسلمانان یورش بردند، اموال واملاک و زمینهای آنان را تصاحب کردند و صدها هزار تن از آنان را آواره نمودند. اینها همه در زمان نفوذ، سلطه و قیمومیت دولت انگلستان بر فلسطین بود. بعد در سال ۱۹۴۸ که انگلستان زمینه سازی خوبی برای تشکیل دولت یهود به عمل آورده بوده از آن جا خارج شد و یهودیان مهاجر غاصبانه بر فلسطین مسلّط شدند و بسیاری از فلسطینیان آواره شدند. دیوید بن گوریون در تل آویو تشکیل دولت یهود را اعلان کرد. از این تاریخ به بعد چندین بار در این نقطه جنگ و درگیری اتفاق افتاد.(۴)
حال با بیان این تاریخچه که یهودیان با توطئه، مهاجرت و غصب از یک سو، و با آواره کردن ملّت فلسطین از سوی دیگر، نیز با نقشههای مکارانه و استعماری انگلستان و آمریکا، بر مسلمانان فلسطین ستم روا داشتهاند، عقل سلیم و وجدان بیدار، به حقانیت کدام طرف حکم می کند؟ شکی نیست که سرزمین فلسطین متعلّق به مردم فلسطین است، حال از هر نژاد و پیرو هر دینی باشند، امّا آنانی که از اروپا، آمریکا، روسیه، افریقا و جاهای دیگر به آن جا رفتند و اموال و سرزمین مردم را غصب کردهاند، مشروعیت ندارند.
بنابراین، دولت صهیونیستی یک دولت غاصب، اشغالگر و حاصل توطئه غربیها، به ویژه انگلستان و ایالات متحده آمریکا است که از آغاز با تهدید و ترور پایه ریزی شده است و ملّت مظلوم فلسطین از همه ناامید شدهاند.
دولت غاصب هر روز جوانان فلسطین را به شهادت می رساند، خانه هایشان را بر سرشان خراب می کند، با هواپیمای جنگی به مردم حمله می کند، و اینها ناچار شدهاند با حرکتهای شهادت طلبانه و با فدا کردن جان خویش، فریاد مظلومان مظلومان فلسطین را به گوش جهانیان برسانند.
امّا مسلمانان به حکم سخن پیامبر که فرمود: هر که شب را به صبح آورد و همتی در امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست. وظیفه دارند به قدر توان از مبارزات فلسطین حمایت کنند. حتی اگر مسلمان نباشند، از لحاظ انسانی و به جهت عدالت خواهی که در وجود هر انسان آزاد مرد است، باید از آنها حمایت کنند.
پی نوشتها:
۱٫ گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص ۱۵۵٫
۲٫ همان، ص ۴۰۱٫
۳٫ همان، ص ۴۰۵٫
۴٫ گیتاشناسی کشورها، شماره انتشاراتی ۱۵۴، ص ۲۲۷ – ۲۲۱٫