منظور از نهی کردن ازدواج با برخی از قبایل چیست؟

0 401

روایاتی که در آنها ازدواج با برخی قبایل؛ مانند اهل سودان یا اکراد نهی شده است! منظور چیست؟

یکی از مهم‌ترین وقایع زندگی، ازدواج است و مهم‌تر از آن، چیزی که برای شروع و ادامه زندگی و تربیت نسل سالم و صالح باید مورد توجه باشد،

انتخاب همسر مناسب از جمیع جهات است لذا در روایات فراوانی،

صفات و خصوصیات مرد و زنی که می‌توانند شرایط زندگی مشترک را داشته باشند ذکر شده و به مؤمنان پیشنهاد شده است.[۱]

باید توجه داشت که این‌گونه دستورات، نوعی پیشنهاد است و هرگز به مرحله نهی تحریمی نمی‌رسد؛

یعنی ازدواج حرام نیست و می‌تواند تحقق یابد.

برای پاسخ به این سؤال ناگزیر از ارائۀ مقدماتی، هرچند کوتاه؛ هستیم.

الف. دو فلسفه ازدواج در اسلام

در دین اسلام؛ دو فلسفه اساسی برای ازدواج مطرح شده است که همۀ دستورات و توصیه هایی که درباره مراحل مختلف ازدواج، از جمله؛

انتخاب همسر (برای مرد یا زن) شده است؛ به نوعی به این دو فلسفه و چرایی ازدواج ختم می‌شود، پس ناگزیر از بیان مختصر آن هستیم.

۱. از مهم‌ترین فلسفه‌های ازدواج در اسلام؛ ایجاد و حفظ آرامش روانی[۲] در خانواده و به تبع آن در جامعه است.

هر گاه زن و شوهر یکدیگر را بتوانند تحمل کرده و در مشکلات یاری دهند، محیط خانواده و اجتماع به محیطی آرام تبدیل می‌شود.[۳]

۲. یکی دیگر از فلسفه‌های ازدواج در اسلام تولید نسل است

تا بدین وسیله، شمار کسانی که کلمه توحید؛ «لا اله الا الله» را می‌گویند افزایش یابد

و جمعیت مسلمانان و موحدان از نظر کمّی و از نظر کیفی تقویت شود.[۴]

ب. مهمترین شرط انتخاب همسر در اسلام

مهم‌ترین شرط برای ازدواج؛ کفو بودن است که منظور از آن، هم شأن بودن زن و مرد از نظر دینی و عقیدتی است.

خداوند در قرآن می‌فرماید:

«زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند و زنان پاک از آنِ مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند…»[۵]

لذا در روایات ما نیز بر این مورد بسیار تأکید شده است که زن مؤمن؛ کفو و هم‌شأن مرد مؤمن است،

و جز شرط ایمان برای ازدواج، شرط دیگری بیان نشده است.

امام سجاد(ع) با کنیزی ازدواج کرد و چون خبر به عبدالملک بن مروان رسید، به خیال خود، حضرت را سرزنش کرد.

امام(ع) فرمود:

«ما در این موارد به رسول خدا(ص) اقتدا می‌کنیم که دختر عمویش؛ زینب را به عقد غلامش؛ یعنی زید در آورد».[۶]

بنابراین، زن و مرد مؤمن می‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند و کنیز بودن یکی یا سیاه و زشت بودن و یا فقیر بودن هر کدام، جزو شروط همسرگزینی نیست.[۷]

نتیجه:

بنابراین دو مقدمه؛ ازدواج مطلوب، ازدواجی است که با همسری هم شأن و کفو انجام گرفته و موجب آرامش و تولید نسل انسان‌هایی مؤمن شود،

پس هر توصیه در زمینۀ ازدواج که از امامان معصوم(ع) رسیده است را می‌توان در این زمینه مورد بررسی قرار داد.

سند روایات

روایات ذکر شده در میراث حدیثی و معتبر شیعه، شامل سه روایت می‌شود که در کتاب «کافی» آمده است.

اگر چه روایت اول که منع از ازدواج با مردم زنج است، دارای سند صحیح است[۸]

و توضیحاتی برای آن ارائه می‌شود،

ولی روایت دوم که در آن نهی از خرید کنیزان سودانی و نهی از ازدواج با کردها در آن آمده است، سندی ضعیف[۹] و غیر قابل دفاعی دارد.

بنابراین، نهی از ازدواج با اکراد و کنیزان سودانی را ثابت نمی‌دانیم.

روایت سوم[۱۰] هم که در آن منع از ازدواج با اهل خزر و زنج و هند و سند و قندهار آمده است،

مشکلی فراتر از روایت دوم دارد؛ چرا که سه نفر آخر سند که متصل به امام صادق(ع) می‌شوند، مجهول و نامعلوم، یا غیر موثّق‌اند.

دلالت و چگونگی برداشت از این‌گونه روایات مفاد و محتوای روایات ما در یک تقسیم‌بندی؛ به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف. غیر قابل تغییر و دارای شمولیت زمانی و مکانی:

اغلب دستورات الهی که از زبان معصومین(ع) به ما رسیده است،

قابل تغییر و تأویل نیست و همیشگی و مستمر می‌باشد.[۱۱]

مثلاً برخی از سفارش‌ها دربارۀ ازدواج، با توجه به قرائن عقلی، سفارش‌های زود گذر و مختص به یک زمان خاص نیست؛

به عنوان مثال اگر در روایات آمده است که با انسان احمق و کودن ازدواج نکنید،[۱۲]

با تغییر مکان و گذشت زمان، این معیار تغییر نکرده و برای همیشه پا برجاست، و ضرری که به انسان؛ از همسر کودن می‌رسد نیز قابل انکار نیست.

ب. محدود به زمان و مکان خاص:

گاهی؛ در روایات به مواردی بر خورد می‌کنیم که قرائن متعددی گواه بر آن است که در یک مورد خاص زمانی یا مکانی صادر شده است،

چنین محتوایی به علت همین قرائن؛ قابل عمومیت به دیگر زمان‌ها یا مکان‌ها نیست.

به نظر می‌آید برخی از توصیه‌هایی که در زمینۀ ازدواج در روایات آمده است،

از این دستۀ دوم باشد که به دلائل و قرائن آن اشاره می‌شود:

از آن‌جایی که این‌گونه توصیه‌ها در زمینه ازدواج؛ باید مطابق با محیط بیرونی و واقعیت خارجی باشد،

(حداقل در برخی از آنها) کلی و همیشگی نیست؛

یعنی امام معصوم(ع) با توجه به علم الهی که دارد،

برای مردم؛ سفارشاتی در زمینه انتخاب همسر می‌کند که باید با واقعیات آن زمان تطابق کامل داشته باشد؛

مثلاً وقتی می‌فرماید با زنان فلان منطقه ازدواج نکنید، باید زنان آن منطقه، در همان زمان که حضرت این توصیه را فرموده،

دارای خصوصیاتی باشند که فلسفۀ اصلی زناشویی (آرامش و تولید نسل مؤمن و پاک)، با ازدواج با آنان تأمین نمی‌شود؛

لذا از ازدواج با آنان منع شده است.

بنابر این، اگر در زمان امام علی(ع) تا زمان امام صادق(ع)[۱۳]

واقعیت اجتماعیِ خارجی این‌گونه بود؛ که ازدواج با مردمی به نام زنج[۱۴]

به عللی که امروز تا حد زیادی برایمان پوشیده است،

به مصلحت مسلمانان و یا به مصلحت کسانی که امام معصوم(ع) این توصیه را به آنها کرده است، نبود،[۱۵]

ایشان از ازدواج با این گروه را نهی می‌کردند.

قرینه و دلیلی دیگر:

این‌گونه تطبیقات خارجی محدود به زمانی خاص را؛

در زمینه مردم‌شناسی و جامعه‌شناختی می‌توان در روایاتی که مثلاً از مردم یک شهر؛

تعریف و تمجید یا ذمّ و نکوهش شده، دید.

برای نمونه، در مورد مردم اصفهان آمده است که در آنان محبت اهل بیت(ع) وجود ندارد،[۱۶]

با آن‌که امروزه این شهر را می‌توان یکی از کانون‌ها و تجمع‌های بزرگ محبان ائمه اطهار(ع) دانست.[۱۷]

با توجه به مطالب بالا، می‌توان چنین نتیجه گرفت:

۱. این قبیل از سفارش‌های ائمه اطهار(ع)، به معنای حرمت ازدواج با این افراد نیست، پس می‌توان با آنان ازدواج کرد.

۲. با توجه به واقعیت اجتماعی در زمان ائمه(ع)، به دلایلی نچندان مشخص، ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شد،

اما آیا امروزه هم چنین واقعیات اجتماعی درباره این افراد وجود دارد یا نه؟

و آیا اصلاً امروزه؛ گروهی به نام زنج یا خزر وجود دارند؟

و اگر وجود دارند؛ صفات و ویژگی‌های همان افرادی را دارند که در زمان صدور روایت موجود بوده‌اند؟

همه این امور باعث می‌شود که ما به تعمیم و عمومیت بخشیدن به این روایات به زمان حال؛ با شک و تردید جدی بنگریم.

۳. این توصیه‌ها با توجه به همان واقعیت‌های جامعه که در نظر امام(ع) بوده است،

فقط شامل مردمی می‌شود که مورد خطاب امام معصوم(ع) بوده‌اند.

۴. در برخی از این روایات، علت‌هایی ذکر شده است[۱۸]

که از باب «العله تعمم و تخصص»[۱۹] می‌توان چنین نتیجه گرفت که؛

هر گاه این علت، در مردم هر عصر و شهری وجود داشته باشد، همان حکم هم جاری است،

به عنوان مثال:

اگر زنان؛ در منطقه‌ای، نجابت نداشته باشند، روایت منع از ازدواج، شامل آنان می‌شود

و اگر مردم منطقه‌ای که در روایت از آنان به غیر نجیب یاد شده، امروز دارای دختران و زنان نجیب و پاک‌دامن باشند،

قطعاً؛ روایت منع از ازدواج شامل آنان نمی‌شود.

۶. در پایان یاد آوری می‌کنیم که در روایات اهل سنت نیز چنین مواردی وجود دارد.[۲۰]

________

منابع

[۱]. ر.ک: «معیارهای اصلی و فرعی در انتخاب همسر»، سؤال ۱۲۲۳۷.

[۲]. به سوال ۱۸۱۹(حقیقت آرامش و راه های رسیدن به آن) مراجعه کنید.

[۳]. خداوند در قرآن می‌فرماید:

«و از نشانه‌هاى او این‌که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید،

و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‌هایى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند»؛ روم، ۲۱.

[۴]. در روایتی پیامبر(ص) می‌فرماید:

«اگر می‌توانی با زنی ازدواج کن که دارای فرزندانی شوی تا زمین را از تسبیح خود، سنگین کنند،

حتماً این کار را بکن، اگر چه آن زن، زنی سیاه و بد چهره باشد»؛

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج  ۵، ص ۳۳۳، دار الکتب الإسلامیه،

تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. برای اطلاع بیشتر به سؤال ۱۶۲۱۵ (ازدواج با زن سیاه قابل حمل و پرهیز از زنان زیبای عقیم) مراجعه کنید.

[۵]. نور، ۲۶.

[۶]. اهوازی، حسین بن سعید، کتاب الزهد، محقق و مصحح: عرفانیان یزدى، غلامرضا، ص ۶۰، المطبعه العلمیه، قم، ۱۴۰۲ق.

[۷]. برای آگاهی بیشتر به سؤال ۱۲۲۳۷(معیارهای اصلی و فرعی در انتخاب همسر) مراجعه کنید.

[۸]. سند روایت اول:

«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع‏)…».

[۹]. سند روایت دوم:

«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَکِّیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ

عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ قَالَ:…»؛

در این سند، اسماعیل بن محمد مکی، مجهول بوده و هیچ اطلاعی از او در کتاب‌های رجالی ثبت نشده است،

همان‌طور که خللی در آخر سند روایت است؛ یعنی شخص قبل از ابی ربیع شامی اصلاً مشخص نیست

و معلوم نیست حسین بن خالد به واسطه چه کسی از ابی ربیع شامی نقل کرده است.

[۱۰]. سند روایت سوم:

«عده من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن موسى بن جعفر عن عمرو بن سعید

عن محمد بن عبد الله الهاشمی عن أحمد بن یوسف عن علی بن داود الحداد عن أبی عبد الله (ع)…»؛

محمد بن عبد الله هاشمی، مجهول است و اطلاعاتی از وی در دسترس نیست،

أحمد بن یوسف هم مانند محمد بن عبد الله هاشمی، مجهول است،

و برای علی بن داود حداد، کلمه‌ای که دلالت بر وثاقت کند، وجود ندارد.

[۱۱]. مانند احکام پرداخت زکات و یا کیفیت نمازهای پنج‌گانه، و احترام به والدین در دستورات اخلاقی آنان و هزاران حکم شرعی دیگر.

[۱۲]. ر.ک: الکافی، ج ۵، ص ۳۵۳ – ۳۵۴. نهی

[۱۳]. زیرا روایت توصیه به عدم ازدواج با اهل زنج را امام صادق(ع) از قول امیر المؤمنین (ع) نقل کرده‌اند.

[۱۴]. زنج: به طایفه و گروهی از مردم سودان، و نه همه آنان، گفته می‌شود.

فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ۴، ص ۴۳۷، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. نهی

[۱۵]. یعنی در دو فلسفه مهم زندگی زناشویی که آرامش، مودّت، رحمت و تکثیر نسل باشد، مصلحتی در ازدواج با آنان نباشد.

[۱۶]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح،  ج ۲، ص ۵۴۵، مؤسسه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۱۷]. ر. ک: یهودیان اصفهان و دجال، ۲۹۲۱۷.نهی

[۱۸]. در یکی از این روایات آمده است:

در مردم هند و سند و قندهار، انسان نجیب (برای ازدواج)نمی یابی . نک: کافی، ج ۵، ص ۳۵۲.

[۱۹]. ر.ک: «عبارت العله تعمم و تخصص»، سؤال ۳۷۷۷۲. نهی

[۲۰]. برای نمونه ر.ک: «شر الرقیق الزنج»؛ سخاوی (متوفّى: ۹۰۲ق)

، أبو الخیر محمد بن عبد الرحمن، المقاصد الحسنه فی بیان کثیر من الأحادیث المشتهره على الألسنه، ص ۱۹۰، دار الکتاب العربی،

بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۵ق؛ «لا خیر فی الحَبَش»؛ طبرانی(متوفى: ۳۶۰ق)، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۴۲۸، مکتبه ابن تیمیه،

قاهره، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق؛ مقدسی(متوفّى: ۶۴۳)، محمد بن عبد الواحد، الأحادیث المختاره، ج ۱۳، ص ۳۴، دار خضر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق. نهی

 

منبع : اسلام کوئست

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.