تفاوت دیدگاه تورات و قرآن در مورد یعقوب (ع) چگونه است؟

0 61

یعقوب که سر سلسله پیامبران «بنی اسراییل» است در قرآن سیمای بس محبوبی دارد اینک ما نظر تورات را درباره وی منعکس میکنیم:
«یعقوب در خیمه خود تنها بود و شخصی تا طلوع فجر با او کشتی گرفت هنگامی که آن شخص احساس کرد که صبح طلوع کرده است به یعقوب گفت مرا رها کن یعقوب گفت من تو را رها نمیکنم تا مرا برکت دهی وی به یعقوب گفت: نام تو چیست؟ گفت یعقوب …. ». تا اینکه میگوید: «در آنجا به یعقوب برکت داد یعقوب اسم آن مکان را «پنوئیل» خواند زیرا گفت: خدا را روبرو دیدم و جانم رها یافته است هنگامی که از «پنوئیل» گذشت آفتاب بر او طلوع نموده است و بر ران خود میلنگید از آن سبب بنی اسرائیل از عروق سست شده کف ران، تا به امروز نمیخورند زیرا که کف ران یعقوب که سست شد آن شخص لمس کرد.»(تورات کتاب پیدایش فصل ۹) جای بحث و گفتگو نیست که دیدار یعقوب با خدا در خیمه پنوئیل افسانهای بیش نیست و هرگز ممکن نیست که موجود نامتناهی به صورت انسانی متمثل گردد و با بندگان خود دست و پنجه نرم کند و زورش به آفریده خود نرسد و از طریق ضربه فنی او را نقش بر زمین کند. ولی یک چنین معرفی غلط از خدا، آنچنان سوء تأثیر در روحیه جوانان روشنفکر میگذارد که هرگز چیزی آن را جبران نمیکند، آن جوان اسرائیلی که مدرک اطلاعاتی او از مذهب و خدا همین تورات کنونی باشد، قطعا خدا و ماوراء طبیعت را مخلوق و زاییده اوهام و پندارهای قرون پیشین خواهد دانست و همین معرفیهای غلط است که جوانان اروپا را دسته دسته به سوی ما دیگری سوق داده آنان را به صورت یک مسیحی جغرافیایی در آورده است.
سیمای دیگر یعقوب در تورات
«اسحاق خواست به پسرش «عیسو» برکت دهد، «یعقوب» از در حیله وارد شد و خود را «عیسو» معرفی کرد و برای پدر غذایی فراهم نمود؛ اسحاق غذا را خورد و شراب را نوشید «یعقوب» از طریق حیله و دروغهای پیاپی توانست برکت بگیرد اسحاق به او گفت: تو سرور برادر خود باش و پسران مادرت بر تو سجده میکنند، ملعون باد هر کسی تو را لعنت کند، مبارک باد هر که ترا مبارک خواهد، وقتی «عیسو» آمد و فهمید برادر او «یعقوب» برکت را بهیغما برده رو به پدر کرد و گفت: پدر مرا نیز برکت بده! گفت: برادرت آمد با حیله برکت را گرفت. عیسو به پدر گفت: آیا برای من برکتی نگاه نداشتی! «اسحاق» گفت: من او را آقا و سرور تو نگاه داشتم و همه برادرانش را غلام او ساختم و از خدا خواستم که غله و شراب عطا فرماید، پس الآن ای پسرم برای تو چه کنم، در این موقع عیسو با صدای بلند گریست».(تورات سفر تکوین، فصل ۲۷، جملههای ۱-۲۶) آیا معقول است که کسی نبوت را به غارت ببرد؟ و آیا شایسته است که خدا این مقام را به حیلهگر و دروغگو عطا فرماید؟ فرض کنید شخصی با خدا و رسول او از در حیله مکر وارد شد آیا خدا قادر نبود که نبوت به غارت رفته را به اهلش باز گرداند. «تَعالَی اللهُ عَن ذلِکَ عُلُواً کَبیراً».
به طور مسلم مغزهای الکلی گروهی را بر آن داشته که چنین افسانههایی را بسازند و به اسحاق نسبت شراب خواری بدهند. نبوت و رسالت و دیگر مقامهای بلند پایه معنوی، در گرو زمینههای مساعد و شرایط خاصی است و تا در محل لیاقت و شایتسگی نباشد، هرگز از جانب خدا، چنین موهبتی به کسی داده نمیشود منطق قرآن درباره مواهب معنوی آیه زیر است: «لا یَنالُ عَهدِی الظالِمینَ» بقره/۱۲۴: [مقام پیشوایی به افراد ستمگر نمیرسد]. «اللهُ أَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ» انعام/۱۲۴: [خدا دانا است هرجا مصلحت بیند رسالت خویش را همان جا میگذارد». ولی در منطق تورات میتوان چنین مقام بزرگ و ارجمند را به حیله و تزویر به دست آورد! مقصود از برکت هر چه باشد پیدا است که یک مقام معنوی ارزندهای بود که وقتی «عیسو» از محرومیت خود آگاه گردید، با صدای بلند گریه کرد جای شگفت این جا است که این مقام معنوی با این که به تزویر و حیله گرفته شده است، قابل بازگشت نباشد و پیامبر و خدا راضی گردد که مقام عظیم رهبری در اختیار یک فرد دروغگو باقی بماند. سیمای یعقوب (ع) در قرآن مجید:
قرآن مجید یعقوب را با صفاتی معرفی میکند که ممکن نیست دارنده اینها یک فرد دروغگو باشد و از طریق حیله و تزویر نبوت را به دست آورد. در این کتاب سر سلسله پیامبران بنی اسرائیل به گونهای که شایسته مقام نبوت و سفارت از جانب خدا است، معرفی گردیده و میگوید:
۱- یعقوب آن بزرگ مرد الهی است که در آخرین لحظات زندگی به فکر آیین فرزندان خود بود که مبادا از جاده توحید منحرف گردند. وی رو به آنها کرد و چنین گفت: «إِذ قالَ لِبَنیهِ ما تَعبُدُونَ مِن بَعدِی قالُوا نَعبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبراهیمَ وَ إِسماعِیلَ وَ إِسحاقَ إِلهاً واحداً وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمُونَ» بقره/۱۳۳ [یعقوب به فرزندان خود گفت: پس از من چه کسی را میپرستید، همگی گفتند: خدای تو و خدای پدران تو را ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خدای یگانه را و همگی در برابر او تسلیم هستیم].
۲- قرآن یعقوب را بسان پدرش اسحاق یک فرد محسن ونیکوکار معرفی میکند چنانکه میفرماید: «وَ وَهَبنا لَهُ إِسحاقَ وَ یَعقُوبَ کُلاً هَدینا … وَ کَذلِکَ نَجزِیَ المُحسِنینَ» انعام/۸۴ [برای ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت کردیم … ما این چنین به نیکوکاران پاداش میدهیم].
۳- قرآن یعقوب را از صالحان میشمارد و میفرماید: «وَ وَهَبنا لَهُ إِسحاقَ وَ یَعقُوبَ نافِلَهً وَ کُلاً جَعَلنا صالِحینَ» انبیاء/۷۲ [برای ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را از صالحان قرار دادیم].
شایستگی یعقوب به حدی بود که خدا نبوت و انزال کتاب را در فرزندان او ـ که ذریه ابراهیم بودند ـ به ودیعت نهاده است: «وَ وَهَبنا لَهُ إِسحاقَ وَ یَعقُوبَ وَ جَعلنا فِی ذُرِیَتِهِ النُبُوَه وَ الکِتابَ» عنکبوت/۲۷ [برای ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و در خاندان او (ابراهیم از طریق یعقوب) نبوت و کتاب را قرار دادیم].
یعقوب از نظر قرآن یک فرد بصیر و نیرومند و پیوسته به یاد آخرت بوده و برای آن کار میکرد: «وَ اذکُر عِبادَنا إِبراهیمَ وَ إسحاقَ وَ یَعقُوبَ أُولی الأَیدِی وَ الأَبصارَ* إِنا أَخلَصناهُم بِخالِصَهٍ ذِکَری الدارِ* وَ إِنَهُم عِندَنا لَمِنَ المُصطَفِینَ الأَخیارِ» ص/۴۷-۴۵ [به یاد آر بندگان ما را ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که دارای قوت و بصیرت بودند که ما موهبت یاد آن سرا را مخصوص آنان کردیم و آنان نزد ما از بندگان و نیکان بودند] آیا فردی که دارای این همه فضایل اخلاقی و روحیات ارزندهای است که اساس همه آن فضایل را نبوت تشکیل میدهد ممکن است آن را به حیله و تزویر به دست آورد سپس دارای شایستگیها باشد.

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.