آیا «معجزه»، پدیدهای بدون علت است یا نه؟ و در صورت دوم علت آن چیست؟

0 34

شکی نیست که معجزه، پدیده بدون علت نیست و به هیچ وجه ناقض قانون علیت نمیباشد، هر چند از علل شناخته شده طبیعی پیروی نمیکند، و برای خود علل ویژهای دارد، ولی علت طبیعی و عادی نداشتن، مستلزم نداشتن علت به طور مطلق نیست.
فقط کسانی که وجود را مساوی با ماده و علل را منحصر در علل شناخته شده طبیعی میدآناند، درباره معجزات چنین میاندیشند که تصدیق آن، موجب بهم زدن قوانین عقلی و نقض قانون علّیت است، این افراد به خاطر پیش داوری در باره محدوده علل، فکر میکنند که هر چیزی باید علت طبیعی داشته باشد و اگر پدیدهای فاقد چنین علت شد پس فاقد علت است.
در پاسخ این گروه گفته میشود اولا: وجود مساوی با ماده نیست، بلکه گستردهتر از آن میباشد بنابراین اگر پدیدهای فاقد علت مادی شد، گواه بر نبودن علت نیست، بلکه گواه بر نبودن علت مادی است و فقدان اخص (مادی) گواه بر فقدان اعم (اصل علت) نیست. چه بسا ممکن است پدیدهای فاقد علت مادی باشد ولی در عین حال فاقد علت نباشد، بلکه علت آن موجود مجردی باشد که از قلمرو حس و تجربه بیرون است.
در اینجا پاسخ دیگری هم هست و آن اینکه علل طبیعی بر دو گونه است:
۱ ـ علل طبیعی شناخته شده.
۲ ـ علل ناشناخته.
کار علم پیوسته کشف قسم دوم است، هرگاه معجزهای فاقد علل طبیعی شناخته شده باشد گواه بر آن نیست که فاقد علت طبیعی باشد، چه بسا ممکن است انبیا و پیامبران از علل طبیعی ناشناخته بهره میگرفتهاند البته این احتمالی بیش نیست و در رفع اشکال عقلی، کفایت میکند. و توضیح آن را هم اکنون میخوانید.
از آنچه گفته شد روشن گردید که معجزه پدیدهای بدون علت نیست هر چند علل آن بسان علل طبیعی برای بشر شناخته نمیباشد اکنون باید ببینیم علت آن چیست؟
در اینجا، سه فرضیه وجود دارد،
۱ ـ معجزه، معلول عوامل غیبی است: ممکن است معجزه، معلول عوامل غیبی نظیر فرشتگان الهی باشد که به هنگامی که پیامبر از خدا کار خارق العادهای را بخواهد، ان عامل غیبی به اذن و مشیت الهی دست بکار میشود و معجزه را تحقّق میبخشد.
۲ ـ معجزه، معلول عوامل طبیعی ناشناخته است، فرضیه دیگر این است که علل معجزات عوامل طبیعی ناشناخته هستند، و از آنجا که پیامبران علم سرشار و گستردهای دارند و از اسرار طبیعت آگاه هستند، آنان عوامل ناشناخته را بکار میگیرند و کار خارق العاده را صورت میدهند.
۳ ـ نفس واراده قوی پیامبران، عامل معجزات آنان است: احتمال دیگر این است که معجزات پیامبران معلول نفس و اراده نیرومند آنان بوده است بنابراین کارهای خارق العاده انبیا و اولیای الهی نه معلول بلاواسطه امور غیبی است و نه معلول عوامل مادی و طبیعی ناشناخته، بلکه معلول توجه نفس قوی و اراده و خواست قطعی آنان است. نفس آنان در پرتو تهذیب و قطع علایق مادی و توجه و تقرب به مبدء آفرینش به پایهای ازکمال و اقتدار رسیده است که میتواند در موجودات عالم طیعت تصرف کرده و آنها را به خدمت خود بگیرد و آنها نیز خود را مسخر او یافته و او را اطاعت مینمایند همان گونه که نفوس انسانهای معمولی میتوانند در قلمرو وجود خود تصرف کرده و قوای مادی بدن خود را به خدمت گیرند، نفوس انسانهای کامل، قدرت تأثیر در موجودات دیگر و به خدمت گرفتن آنها را دارند.
برخی از فلاسفه الهی نظیر ابن سینا و صدر المتألّهین، طرفدار نظریه اخیر میباشند.
شیخ الرئیس در این باره میگوید:
۱ ـ کارهای خارق العاده را نباید اموری غیر ممکن و بعید دانست و آنها را تکذیب نمود زیرا برای آنها در عالم طبیعت عوامل واسبابی است هر چند از قلمرو حواس ظاهری انسان پنهان میباشند. (شرح اشارات ۳/۴۱۳)
۲ ـ علاقه نفس با بدن از قبیل حلول و انطباع در بدن نیست، بلکه علاقه دیگری (تدبیری) دارد و میتواند در بدن تأثیر بگذارد، برخی از توهمات نفس، بدن را منفعل میسازد گاهی جسم را مریض و گاهی سالم مینماید. و هیچ استبعادی ندارد که گاهی قدرت نفس از این فراتر رفته و در اجسام دیگر هم تأثیر بگذارد و قدرت آن به قدری بالا رود که معادل قدرت چندین نفس گردد خصوصاً هنگامی که قوای بدنی را مقهور سازد و شهوت و غضب را مهار نماید. (شرح اشارات ۳/۴۱۴)
۳ ـ اسباب و عوامل زمینه ساز این قدرت نفسانی، یکی از امور یاد شده در زیر میباشند:
۱ . مزاج بدنی و طبیعی خاص که از نخست برای برخی پدید آمده است.
۲ . مزاج بدنی و جسمانی خاص که به تدریج حاصل شده است.
۳ . حالات خاص نفسانی که برخی از نفوس مانند اولیای الهی آن را بدست میآورند.
آنچه از شیخ الرئیس نقل گردید، از صدر المتألهین نیز با عباراتی دیگر نقل شده است. او میگوید: از اینکه برخی دارای نفوس الهی بوده و دارای چنان قدرتی هستند که گویا نفس مجموعه عالم طبیعت میباشند تعجب مکن، نفوسی که همان گونه که بدن از آنها اطاعت میکند عناصر جهان طبیعت هم مطیع آنها است و هر چه شباهت نفس به مبادی عالیه هستی بیشتر گردد، قدرت و نیروی آن در تأثیر گذاری در جهان ماده بیشتر میشود. (مبدء و معاد/۳۵۶ ـ ۳۵۵).

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.