اهّمیّت مباهله در چیست؟
نخستین چیزی که در آیه مباهله جلب توجه میکند این است که مسأله مباهله را میتوان به عنوان نشانه روشنی بر حقّانیت و صدق پیامبر اسلام (ص) در مسأله دعوی رسالت مطرح کرد ، زیرا ممکن نیست کسی که به ارتباط خود با پروردگار ایمان قطعی نداشته باشد وارد چنین میدانی گردد، یعنی از مخالفان خود دعوت کند که بیائید و با هم به درگاه خدا برویم و از خدا بخواهیم دروغگو را رسوا سازد، و من قول میدهم که نفرین من در حق مخالفان عملی خواهد شد ، و نتیجه آن را خواهید دید!
به طور مسلم ورود در چنین میدانی بسیار خطرناک است ، زیرا اگر نفرین به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان ظاهر نشود، نتیجه جز رسوایی دعوت کننده نخواهد داشت ، و هیچ انسان عاقلی بدون اطمینان به نتیجه ، قدم در این میدان نمیگذارد.
به همین دلیل در روایات اسلامی میخوانیم هنگامی که پای مباهله به میان آمد، مسیحیان نجران از پیامبر(ص) مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند ، و هنگامی که دیدند پیامبر اسلام (ص) تنها کسانی را با خود برای مباهله آورده که دعای آنها میتواند مستجاب باشد ، و خالی از هر گونه جار و جنجال ، و تشریفات به صحنه مباهله وارد شده ، آن را دلیل دیگری بر صدق دعوت او دانستند و از مباهله سر باز زدند، مبادا گرفتار عذاب الهی شوند.
آنها هنگامی که دیدند پیامبر (ص) با افراد محدودی از خاصّان نزدیک خود و فرزندان خردسال و دخترش فاطمه زهرا (س) به میعادگاه آمده ، سخت به وحشت افتادند و حاضر به مصالحه شدند .
از سوی دیگر این آیه سند روشنی برای مقام بسیار والای اهل بیت پیامبر(ص)، علی(ع)، و فاطمه(س) و حسن و حسین(ع) است، زیرا در آیه سه کلمه وجود دارد «اَنْفُسَنا»، «نسائَنا» و «اَبْنائَنا»، بدون شک منظور از «ابنائَنا»، امام حسن و امام حسین (ع) بوده است و در این هیچ اختلافی نیست ، و «نِسائنا» بر کسی جز فاطمه زهرا (س) تطبیق نمیشود ، و امّا «اَنفسنا» به یقین اشاره به شخص پیامبر (ص) نیست ، زیرا آیه میگوید «نَدْعُ … وَانْفُسَنا» [دعوت کنیم از نفوس خویش]، ااگر منظور ، پیامبر (ص) باشد، دعوت کردن انسان از خویشتن مفهومی ندارد ، بنابراین راهی باقی نمیماند، جز اینکه بگوئیم منظور تنها علی (ع) است.