معنای کلمه «افّ» و نقش آن در آیه «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ»، چیست؟

0 534

معنای کلمه «افّ» و نقش آن در آیه «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ»، چیست؟

در قرآن کریم در سه آیه کلمه «افّ» استعمال شده است.[۱]

از جمله در آیه:

«وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما

أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً».[۲]

پروردگار متعال بعد از پرستش خود دستور به نیکی کردن به پدر و مادر و پرهیز از هرگونه آزار و اذیت حتی به کمترین مرتبه که اظهار ناراحتی زبانی می‌باشد، داده است.[۳]

برای تشخیص و به‌دست آوردن جایگاه فردی و ترکیبی یک کلمه، باید آن‌را از جهت صرفی و نحوی بررسی کرد.

تحلیل صرفی و نحوی افّ

الف. تحلیل صرفی

مشهور می‌گویند کلمه «افّ» اسم فعل[۴] مضارع به معنای «اتضجر» می‌باشد.[۵] برخی نیز می‌گویند از اسمای اصوات به معنای صوتی که دلالت بر ضجر(آزرده و ناراحت کردن) می‌کند است.[۶]

در «أفّ» قرائت‌های مختلف و متفاوت وجود دارد[۷] که بهترین و صحیح‌ترین قرائت، به ضم همزه و جر فا می‌باشد که در قرآن کریم نیز به همین صورت استعمال شده است.

ب. تحلیل نحوی

«فا» در آیه شریفه « فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ»؛ جوابیه و رابط بین فعل شرط و جزای آن می‌باشد.[۸]

«لا تقل»؛ فعل نهی صیغه مفرد مذکر مخاطب و مجزوم به لای ناهیه، ضمیر «اَنتَ»، که در او مستتر است،

به عنوان فاعلش، و جمله محلّاً مجزوم است به عنوان جواب شرط.

«لهما» جار و مجرور متعلق به «تقل»، و «افّ»، اسم فعل مضارع به معنای اتضجر که ضمیر مستتر «انا» فاعلش و جمله(اسم فعل+فاعل) مقول قول است.[۹]

 

_______________________

[۱]. اسراء، ۲۳: «فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ»؛

انبیا، ۶۷: «أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»؛ احقاف، ۱۷: «وَ الَّذی قالَ لِوالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُما».

[۲]. «و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید!

هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن!

و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو»؛ اسراء، ۲۳.

[۳]. ر.ک: «وظایف فرزندان در برابر والدین»، سؤال ۳۴۳۲؛ «آثار بی احترامی به والدین»، سؤال ۲۳۰۶۵.

[۴]. لفظی است که از جهت معنا و عمل جانشین فعل می‌شود، عوامل در او اثر نمی‌گذارد، مفعول به نیز بر او مقدم نمی‌شود.

شرتونی، رشید، مبادی العربیه، محقق، محمدی، حمید، ج ۴، ص ۲۵۶، قم، انتشارات دار العلم، چاپ چهارم، ۱۴۱۹ق.

[۵]. مبادی العربیه، ج ۴، ص ۲۵۷؛ دعاس، حمیدان، قاسم، اعراب القرآن الکریم، ج ۲، ص ۱۸۷، دمشق، دارالمنیر، دارالفارابى، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.

[۶]. «هو صوت یدل على تضجر»؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق، مرعشلى، محمد عبد الرحمن، ج ۳، ص ۲۵۲، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۷]. ۱. ضم همزه و ضم فا: «اُفُّ».

۲. ضم همزه و فتح فا: «اُفَّ».

۳. ضم همزه و کسر فا: «اُفِّ».

۴. ضم همزه و رفع فا: «اُفٌّ».

۵. ضم همزه و نصب فا: «اُفّاً».

۶. ضم همزه و جر فا: «اُفٍّ».

۷. کسر همزه و فا بدون تنوین: «اِفِّ».

۸. أفّی.

۹. أفّه. شوکانى، محمد بن على، فتح القدیر، ج ۳، ص ۲۶۰، بیروت، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق؛

نحاس، احمد بن محمد، اعراب القرآن، ج ۲، ص ۲۷۰، بیروت، منشورات محمدعلى بیضون، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.

[۸]. چون «اِمّا» در «إِمَّا یَبْلُغَنَّ»، مرکب است از «اِن» شرطیه و مای ابهامیه که برای تأکید در معنای شرط ذکر شده است، و «یبلغن»، فعل شرط است. فتح القدیر، ج ‏۳، ص ۲۵۹.

[۹]. درویش، محیى الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج ۵، ص ۴۱۲، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق؛ إعراب القرآن الکریم، ج ‏۲، ص ۱۸۷.

 

منبع : اسلام کوئست

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.