آیا شیطان رجیم سوار کشتی حضرت نوح(ع) شد؟نصیحت شیطان به نوح(ع) چه بود؟
اولین و آخرین حیوانی که وارد کشتی نوح(ع) شدند چه حیواناتی بودند؟
شیطان رجیم چگونه بر کشتی حضرت نوح(ع) سوار شد؟ نصیحت شیطان به نوح(ع) چه بود؟ اولین و آخرین حیوانی که وارد کشتی نوح(ع) شدند چه حیواناتی بودند؟
پاسخ:
از برخی روایات استفاده میشود که؛ نخستین حیوانی که وارد کشتی حضرت نوح(ع) شد، طوطی یا مورچه بود، و آخرین حیوان، الاغ بود و ابلیس هم همراه الاغ داخل کشتی شد.
در ذیل برخی از این روایات را – بدون پرداختن به بررسی سندی آن – ذکر میکنیم:
۱. از ابن عباس روایت شده است: «اولین پرندهای که وارد کشتی نوح شد، طوطی بود و آخرین حیوانی که داخل کشتی شد، الاغ بود و ابلیس نیز همراه دُم الاغ وارد کشتی شد».[۱] در این نقل از روایت، لفظ «الدرّه» آمده است، که معنایش نوعی طوطی است.
۲. در برخی منابع؛ بهجای «الدرّه» لفظ «الذرّه» آمده است که به معنای «مورچه» است که بر این اساس، معنای روایت تغییر خواهد یافت:
نخستین جنبندهای که به کشتى وارد شد، مورچه بود و آخر همه الاغ بود. وقتی حضرت نوح، الاغ را بیاورد و سینهاش به درون کشتی داخل شد، [در این هنگام] ابلیس دُم آنرا گرفت و نگذاشت تا پاهایش داخل کشتی شود، نوح به الاغ خطاب کرد: «واى بر تو! به داخل کشتی بیا» ولی الاغ نتوانست داخل شود، نوح گفت: «واى بر تو! داخل کشتی شو، حتی اگر چه شیطان با تو باشد» و چون این کلمه بر زبان او جاری شد شیطان الاغ را رها کرد و الاغ سوار کشتی شد و شیطان نیز با او به درون کشتی داخل شد.[۲]
۳. امام صادق(ع) میفرماید: «حضرت نوح(ع) هنگامی که حیوانات را سوار کشتی میکرد، همه سوار شدند ولی در میان آنها الاغ سوار نشد. در این حال ابلیس میان دو پاى الاغ بود، در نتیجه حضرت نوح خطاب به الاغ گفت: ای شیطان! سوار شو. شیطان این سخن را از نوح شنید، دُم الاغ را گرفت و همراه الاغ وارد کشتی شد».[۳]
۴.حضرت نوح(ع) هنگامی که حیوانات را سوار کشتی می کرد، همه سوار شدند ولی در میان آنها الاغ سوار نشد. نوح(ع) ترسید آن حیوان غرق گردد و نسل الاغ از میان برچیده شود، چند بار او را برای سوار شدن تحریک کرد، ولی او سوار نشد.
نوح(ع) خشمگین شد و در حال خشم خطاب به الاغ گفت: ای شیطان سوار شو.
شیطان رجیم این سخن را از نوح شنید، دُم الاغ را گرفت و همراه الاغ وارد کشتی شد. در اینجا بود که نوح(ع) تصور کرد به شیطان اجازه نداده و او در کشتی نیست. هنگامی که کشتی بر فراز آب قرار گرفت و حرکت کرد، نوح(ع) ناگاه دید شیطان در صدر کشتی نشسته است؛ با خشم به او گفت: چه کسی به تو اجازه ورود به کشتی را داد؟!
شیطان گفت: تو اجازه دادی، آنجا که گفتی؛ ای شیطان سوار شو! و بعد گفت: «ای نوح! تو به گردن من حق و نعمتی داری، می خواهم آن را جبران کنم!»
نوح(ع) فرمود: آن حق و نعمت چیست؟
– تو بر قوم خود نفرین کردی، همه آنها در یک ساعت غرق و هلاک شدند، اگر آنها اکنون زنده بودند مایه زحمت برای من می شدند، زیرا حیران بودم که چگونه آنها را گمراه کنم، ولی اکنون راحت شدم.
– هنگامی که نوح(ع) این شماتت و نیش تلخ شیطان را شنید، بسیار ناراحت شد و گریه کرد و گریه اش در این مورد ادامه یافت…
در این موقع خداوند به نوح وحی کرد: سخن شیطان را گوش کن و بپذیر.
نوح گفت: ای شیطان! اینک بگو سخنت چیست؟
شیطان: ای نوح! تو را از سه خصلت نهی می کنم:
۱- هیچ گاه متکبر و خودخواه نباش؛ زیرا نخستین چیزی که موجب گناه و نافرمانی خدا شد، تکبّر بود. آنجا که خداوند به من فرمان داد تا پدرت آدم(ع) را سجده کنم، ولی تکبر باعث شد او را سجده نکردم، اگر او را سجده می کردم خداوند مرا از جهان ملکوتیان و فرشتگان بیرون نمی کرد.
۲– از حرص بپرهیز؛ زیرا خداوند همه نعمت های بهشت را برای پدرت (آدم) مباح کرد و تنها از خوردن یک درخت، او را نهی نمود، ولی حرص آدم باعث شد تا از آن درخت بخورد و در نتیجه به فرمان خدا از بهشت اخراج شود.
۳- با زن نا محرم خلوت نکن، که در چنین حالی من بسیار به تو نزدیک هستم تا تو را وسوسه کرده و به عمل منافی عفت وادارت کنم.
خداوند به نوح(ع) وحی کرد: این سه سخن شیطان را بپذیر.
و در روایت دیگر آمده: شیطان به نوح(ع) گفت: از سه خصلت بپرهیز:
۱.تکبر ۲.حرص ۳.حسد؛ زیرا تکبر موجب بدبختی من گردید و رانده درگاه حق شدم. و حرص، موجب بیرون راندن آدم(ع) از بهشت شد. و حسد موجب شد که قابیل، پسر آدم(ع) برادرش هابیل را کشت.
نوح(ع) به ابلیس گفت: به من خبر بده در چه وقت قدرت تو بر گمراه کردن انسان و تسلط تو بر او بیشتر از وقت های دیگر است؟
شیطان رجیم در پاسخ گفت: هنگام خشم و غضب انسانها
____________________
[۱]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، ص ۲۳، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ و با اندکی تفاوت در این منابع آمده است: ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۱، ص ۱۱۱، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق؛ بغدادی، علاء الدین علی بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل، تصحیح، شاهین، محمد علی، ج ۲، ص ۴۸۵، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. شیطان رجیم
[۲]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ۱، ص ۱۸۴، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق. شیطان رجیم
[۳]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص ۸۳، مشهد، مرکز پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۳۲۳، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. شیطان رجیم
[۴].بحار، ج۱۱، ص ۲۹۳؛ داستانهای خواندنی از پیامبران اولوالعزم، ص۴۸٫
منبع:قنبری، حیدر؛ (۱۳۸۹) داستان های شگفت انگیزی از شیطان، قم، انتشارات تهذیب، چاپ ششم. و اسلام کوئست