در مقابل انسانهای بد دهن چه باید کرد؟
فرو بردن خشم یکی از فضائل اخلاقی است که محدود به زمان یا مکان یا فرد خاصی نیست و در همه شرایط به عنوان یک فضیلت به حساب میآید. قرآن مجید یکی از اوصاف پرهیزکاران را "وَالْکَظِمِینَ الْغَیْظَ" میداند و این صفت را مقید به قید و وصفی نکرده است،[۱] یعنی در هر حال این صفت، پسندیده و قابل تحسین است.
این تصور باطلی است کسی فکر کند با خشمگین شدن میتواند فردی را تنبیه و مجازات کند و یا خود را تخلیه نماید.
امام علی علیه السلام شنیدند که مردی به قنبر دشنام میگوید و قنبر برای جواب او خود را آماده کرده است. حضرت فرمود: "قنبر آرام باش! دشنام گویی را با خواری و بی اعتنایی واگذار که با این کار خدا را خشنود و شیطان را خشمگین میسازی و دشمنت را کیفر میدهی" سپس قسم یاد کرد که هرگز شخص با ایمان، پروردگار خود را از چیزی مانند حلم راضی نساخته و شیطان را از عملی مثل سکوت، خشمگین نکرده و احمق را همانند خاموشی مجازات ننموده است. البته حق دفاع برای همه کس محفوظ است.[۲]
اسلام ظلم پذیری و تسلیم در برابر زورگویی را نمی پذیرد، ولی دفاع منحصر در خشمگین شدن نیست. با حفظ آرامش و فرو بردن خشم نیز میتوان از خویش دفاع کرد. در محکمه دادگاه معمولاً از موکل خود با استدلال و برهان و اقامه دلیل دفاع میکنند، بدون آن که پرخاش نمایند. بنابراین برای پیشگیری از زورگویی یا جسارت بیشتر میتوان از راههای قانونی استفاده کرد، اما انتقام جویی و ارضای خشم کم با کرامت نفس و شأن انسانی منافات دارد، روش انحرافی است که اسلام آن را تجویز نکرده است. امام علی علیه السلام میفرماید: «لا تفضحوا انفسکم تشفعوا غیظکم؛ برای آن که غضب خویش را شفا بخشید، خود را رسوا نکنید».[۳]
در یک مورد خشم پسندیده است و آن خشمی است که برای خدا باشد. امام علی علیه السلام یکی از امتیازات برتر ابوذر غفاری را خشم برای خدا میداند و خطاب به او میفرماید: "تو برای خداوند خشمگین شدی، پس تنها تکیه گاه و امید خویش را خدایی قرار ده که برایش به خشم آمدی".[۴] هم چنین حضرت خشم آنان را که دربرابر فاسقان و گناهکاران به خشم آمدند و وظیفه نهی از منکر را فراموش نکردند و در برابر شبهات بیدینان ساکت ننشستند، می ستاید و کار آنان را بزرگ میشمرد[۵] و میفرماید: "کسی که فاسقان را دشمن دارد و برای خداوند در غضب شود، خدا نیز در حمایت از او به خشم میآید و در روز قیامت خشنودش میکند".[۶]
[۱]. آل عمران (۳)، آیه ۱۳۴.
[۲]. سفینهالبحار، ج ۱، ماده حلم، ص ۳۰۰.
[۳]. غررالحکم، ج ۶، ص ۲۷۷.
[۴]. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰.
[۵]. همان، نامه ۳۸.
[۶]. همان، نامه ۳۱.
منبع : شهر سوال