اهمیت و ویژگی های برتر سوره اسراء چیست؟
در باره فضیلت این سوره از پیامبر (ص) و همچنین از امام صادق (ع) اجر و پاداش فراوانی برای کسی که این سوره را بخواند نقل شده است از جمله اینکه:
در روایتی از امام صادق (ع) چنین میخوانیم: من قرء سوره بنی اسرائیل فی کل لیله جمعه لم یمت حتی یدرک القائم و یکون من اصحابه:” کسی که سوره بنی اسرائیل را هر شب جمعه بخواند از دنیا نخواهد رفت تا اینکه” قائم” را درک کند و از یارانش خواهد بود”.
پاداشها و فضیلتهایی که برای سورههای قرآن بیان شده هرگز برای خواندن تنها نیست، بلکه خواندنی است که توأم با تفکر و اندیشه، و سپس الهام گرفتن برای عمل بوده باشد.
مخصوصا در یکی از همین روایات مربوط به فضیلت این سوره میخوانیم فرق قلبه عند ذکر الوالدین:” کسی که این سوره را بخواند و به هنگامی که به توصیههای خداوند در ارتباط با پدر و مادر در این سوره میرسد، عواطف او تحریک گردد و احساس محبت بیشتر نسبت به پدر و مادر کند” دارای چنان پاداشی است.[۱]
۲. در مورد سوال دوم شما در تفسیر شریف نمونه آمده است که: (وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً).[۲]
” قضاء” گر چه دارای معانی مختلفی است اما در اینجا به معنی” اعلام” است.
منظور از کلمه” الارض” به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که” مسجد الاقصی” در آن واقع شده است.
در آیات بعد به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثی که بعد از آن به عنوان مجازات الهی واقع شد پرداخته چنین میگوید.
” هنگامی که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزی و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهی از بندگان رزمنده و جنگجوی خود را به سراغ شما میفرستیم” تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ).[۳]
این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم میبرند که حتی برای یافتن نفراتتان” هر خانه و دیاری را جستجو میکنند” (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ).[۴]
” و این یک وعده قطعی و تخلف ناپذیر خواهد بود” (وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا).[۵]
سپس الطاف الهی بار دیگر به سراغ شما آمد و شما را بر آن قوم مهاجم پیروز کردیم” (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ).
” و شما را بوسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندان و نفرات بسیار تقویت نمودیم” (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ).
آن چنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونی گرفت” (وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً) [۶]
این گونه الطاف الهی شامل حال شما میشود شاید به خود آئید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکیها رو آرید، چرا که:
” اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید به خود بدی کردهاید” (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).
این یک سنت همیشگی است نیکیها و بدیها سرانجام به خود انسان باز میگردد، هر ضربهای که انسان میزند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتی به دیگری میکند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار میکند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی باز هم به طغیان میپردازید و راه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز را پیش میگیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد میکنید و برتری جویی را از حد میگذرانید.
سپس وعده دوم الهی فرا میرسد:” هنگامی که این وعده دوم فرا میرسد باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره میشوند، آن چنان بلائی به سرتان میآورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما میبارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَهِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).
آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما میگیرند” و در آن داخل میشوند همانگونه که بار اول داخل شدند” (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّهٍ).
آنها به این هم قناعت نمیکنند،” تمام بلاد و سرزمینهایی را که اشغال کردهاند درهم میکوبند و ویران میکنند” (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).
با این حال باز درهای توبه و بازگشت شما به سوی خدا بسته نیست باز هم” ممکن است خداوند به شما رحم کند” (عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ).
” و اگر به سوی ما بازگردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز میگردانیم، و اگر به فساد و برتریجویی گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت” (وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا).
و تازه این مجازات دنیا است” و ما جهنم را برای کافران زندان سختی قرار دادهایم” (وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً) [۷]
نکتهها:
۱- دو فساد بزرگ تاریخی بنی اسرائیل
در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعی بنی اسرائیل که منجر به فساد و برتری جویی میگردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو، خداوند مردانی نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند. گر چه تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل، فراز و نشیب بسیار دارد، و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده میشود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره میکند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است، که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را ذیلا میآوریم.
۱- آنچه از تاریخ بنی اسرائیل استفاده میشود این است که نخستین کسی که بر آنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد، بختالنصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقی ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازی نمودند، دومین کسی که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش” طرطوز” را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنی اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.
بنا بر این ممکن است دو حادثهای که قرآن به آن اشاره میکند همان باشد که در تاریخ بنی اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنی اسرائیل آن چنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلی از هم متلاشی کند، ولی حمله بختالنصر، قدرت و شوکت آنها را به کلی درهم کوبید، این تا زمان” کورش” ادامه داشت، و پس از آن بنی اسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشی کرد و این دربدری هم چنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرتهای جهانخوار و استعمارگر حکومتی برای خود دست و پا کردند) [۸]
۲-” طبری” در تفسیر خود نقل میکند که پیامبر ص فرمود: مراد از فساد اول قتل حضرت زکریا و گروهی دیگر از پیامبران، و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهی از بنی اسرائیل به وسیله” بختالنصر” میباشد، و مراد از فساد دوم شورشی است که بعد از” آزادی بوسیله یکی از سلاطین فارس” مرتکب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم” انطیاخوس” پادشاه روم است.
این تفسیر با تفسیر اول تا اندازهای قابل انطباق است، ولی هم راوی این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ” زکریا”” و یحیی” بر تاریخ” بخت النصر” و” اسپیانوس یا انطیاخوس” محرز نمیباشد، بلکه بنا به گفته بعضی بخت النصر معاصر” ارمیا” یا” دانیال” پیامبر بوده، و قیام او حدود ششصد سال پیش از زمان یحیی صورت گرفته بنا بر این چگونه قیام بختالنصر میتواند برای انتقام خون یحیی اقدام کرده باشد.
۳- بعضی دیگر گفتهاند بیت المقدس یک بار در زمان داود و سلیمان ساخته شد و بختالنصر آن را ویران کرد که این همان وعده اولی است که قرآن به آن اشاره میکند، و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشی ساخته و آباد شد و آن را” طیطوس” رومی ویران ساخت (توجه داشته باشید طیطوس یا طرطوز که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین بوسیله مسلمانان فتح شد [۹]
این تفسیر نیز چندان منافات با دو تفسیر بالا ندارد.
۴- در برابر تفسیرهای فوق و تفاسیر دیگری که کم و بیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگری داریم که سید قطب در تفسیر فی ظلال احتمال آن را داده است که با آنچه گفته شد به کلی متفاوت میباشد، و آن اینکه: این دو حادثه تاریخی در گذشته و در زمان نزول قرآن واقع نشده بوده بلکه مربوط به آینده است که یکی از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر ص بر ضد آنان شد و به کلی از جزیره عرب بیرون رانده شدند، و دیگری مربوط به قیام نازیهای آلمان به ریاست هیتلر بر ضد یهود بوده است [۱۰]
ولی اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در بیت المقدس تا چه رسد به ویران کردن آن، وجود ندارد.
۵- آخرین احتمال اینکه بعضی احتمال دادهاند این دو حادثه مربوط به رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل حزبی بنام” صهیونیسم” و تشکیل دولتی بنام” اسرائیل” در قلب ممالک اسلامی است، منظور از فساد اول بنی اسرائیل و برتری جویی آنها همین است، و منظور از انتقام اولی آن است که ممالک اسلامی در آغاز که از این توطئه آگاه شدند دست به دست هم دادند و توانستند بیت المقدس و قسمتی از شهرها و قصبات فلسطین را از چنگال یهود بیرون آورند، و نفوذ یهود از مسجد اقصی به کلی قطع شد.
و منظور از فساد دوم هجوم بنی اسرائیل با اتکای نیروهای استعماری جهانخوار و اشغال سرزمینهای اسلامی و گرفتن بیت المقدس و مسجد الاقصی است.
و به این ترتیب باید مسلمانان در انتظار پیروزی دوم بر بنی اسرائیل باشند بطوری که مسجد اقصی را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامی بکلی قطع کنند، این همان چیزی است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهی است نسبت به مسلمانان [۱۱]
و تفاسیر دیگری که ذکر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
البته در تفسیر پنجم و چهارم باید فعلهای ماضی که در آیه ذکر شده است همه به معنی مضارع باشد، و البته این معنی در جایی که فعل بعد از حروف شرط واقع میشود از نظر ادبیات عرب بعید نیست.
ولی ظاهر آیه ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً آن است که حد اقل فساد اول بنی اسرائیل و انتقام آن در گذشته واقع شده است.
از همه اینها گذشته مساله مهمی که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که ظاهر تعبیر بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ (ما گروهی از بندگان خود را که قدرت جنگی زیادی داشتند بر ضد شما مبعوث کردیم، نشان میدهد که گروه انتقام گیرنده مردان با ایمان بودند که شایسته نام” عباد” و عنوان” لنا” و همچنین” بعثنا” بودهاند و این معنی در بسیاری از تفاسیر که در بالا گفته شد دیده نمیشود).
البته نمیتوان انکار کرد که عنوان بعث (برانگیختن) همیشه در مورد پیامبران و مؤمنان به کار نرفته، بلکه در غیر آنها نیز در قرآن استعمال شده مانند آنچه در داستان” هابیل” و” قابیل” میخوانیم: فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ:” خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را جستجو میکرد” [۱۲]
و در مورد عذابهای زمینی و آسمانی این کلمه به کار رفته است قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ [۱۳]
و نیز کلمه” عباد” و یا” عبد” در افرادی که مورد مذمتند احیانا به کار رفته است، از جمله به کار رفتن این کلمه در مورد گنهکاران در آیه ۵۸ فرقان وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً و در آیه ۲۷ سوره شوری در مورد طغیانگران وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ و در مورد خطاکاران و منحرفان از اصل توحید در آیه ۱۱۸ سوره مائده میخوانیم: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ.
ولی با همه اوصاف نمیتوان انکار کرد که اگر قرینه قاطعی قائم نشود ظاهر آیات مورد بحث در بدو نظر آنست که جمعیت انتقام گیرنده مردمی باایمانند.
به هر حال آیات فوق اجمالا به ما میگوید که بنی اسرائیل دو بار سخت به فساد دست زدند و استکبار ورزیدند و خدا از آنها انتقام سختی گرفت، و هدف از بیان این موضوع درس عبرتی برای آنها و ما و همه انسانها است تا بدانیم ستمگریها و فسادانگیزیها در پیشگاه خدا بدون مجازات نمیماند، هنگامی که قدرت یافتیم حوادث دردناکی را که در آینده در انتظار ما است فراموش نکنیم و از تواریخ گذشتگان این درس را بیاموزیم.[۱۴]
[۱] . تفسیر نمونه، ج۱۲، ص: ۴
[۲] . اسراء آیه ۴
[۳] . اسراء آیه ۵
[۴] . اسراء ادامه آیه ۵
[۵] . اسراء ادامه آیه ۵
[۶] . نفیر” اسم جمع و به معنی گروهی از مردان است، بعضی گفتهاند جمع” نفر” و در اصل از ماده نفر (بر وزن عفو) به معنی کوچ کردن و به چیزی روی آوردن است و به همین جهت به جماعتی که قدرت بر تحرک به سوی چیزی داشته باشند، نفیر گفته میشود.
[۷] . حصیر” از ماده” حصر” به معنی حبس است، و به هر نقطهای که راه خروج ندارد، حصیر گفته میشود، و اگر حصیر معمولی را هم حصیر میگویند به خاطر آن است که قسمتهای مختلف آن به هم بافته و محصور شده است.
[۸] . تفسیر المیزان جلد ۱۳ صفحه ۴۶.
[۹] . تفسیر ابو الفتوح رازی جلد ۷ پاورقی صفحه ۲۰۹ به قلم دانشمند گرانمایه مرحوم شعرانی.
[۱۰] . تفسیر فی ظلال جلد ۵ صفحه ۳۰۸. […..]
[۱۱] . از مجله مکتب اسلام شماره ۱۲ و یک سال ۱۳ از بحث تفسیری آقای ابراهیم انصاری.
[۱۲] . (مائده آیه ۳۱).
[۱۳] . (انعام- ۶۵).
[۱۴] . تفسیر نمونه، ج۱۲، ص: ۲۵ تا ص: ۳۲.
منبع: حوزه نت