نامهای خداوند درقرآن چندبارتکرارشده

0 97

سلام.من یک سوال داشتم وآن این است که هریک از نام های خداوند چند باردرقرآن تکرار شده است!؟! ۹۹ نام خداوند در قرآن هست اما از هر نام چند بار تکرار شده است ؟

سلام به شما دوست گرامی،

بنده بعد از تفحص و جستجو به کتاب یا نوشته ای که آمار معتبری از «تعداد تکرار هر یک از نامهای باری تعالی در قرآن» ارائه داده باشد، دست نیافتم.

شما می توانید یک نرم افزار «جامع التفاسیر» تهیه کنید و با استفاده از امکانات مناسبی که در قسمت جستجوی آن وجود دارد، با کمی دقت، هر کدام از نامهای باری تعالی که در قرآن آمده را جستجو نمایید و آمار دقیق تکرارش را بدست آورید.

نامهای باری تعالی در قرآن، بیش از تعدادی است که شما ذکر فرمودید. در تفسیر نمونه (۱)ذیل آیه ۱۸۰ اعراف در این باره تحقیقی آمده که مناسب است در اینجا ذکر شود:

وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (اعراف/۱۸۰)
و براى خدا نام هاى نیکى است خدا را با آن بخوانید، و آنها را که در اسماء خدا تحریف مى‏ کنند (و بر غیر او مى ‏نهند و شریک برایش قائل مى ‏شوند) رها سازید آنان به زودى جزاى اعمالى را که انجام مى ‏دادند مى‏ بینند

اسماى حسنى به معنى نامهاى نیک است و مى‏ دانیم که تمام نامهاى پروردگار، مفاهیم نیکى را در بر دارد، بنا بر این همه اسماء او اسماء حسنى است؛ اعم از آنها که صفات ثبوتیه ذات پاک او است: مانند عالم و قادر، و یا آنها که صفات سلبیه ذات مقدس او است: مانند قدوس، و آنها که صفات فعل اوست و حکایت از یکى از افعال او مى‏ کند: مانند خالق، غفور، رحمان و رحیم.

از سوى دیگر صفات خدای سبحان قابل احصاء و شماره نیست زیرا کمالات او نامتناهى است و براى هر کمالى از کمالات او، اسم و صفتى مى‏ توان انتخاب کرد.

ولى چنان که از احادیث استفاده مى ‏شود، از میان صفات او بعضى داراى اهمیت بیشترى مى ‏باشد و شاید "اسماء حسنى" که در آیه ۱۸۰ اعراف آمده، اشاره به همین صفات ممتازتر است، زیرا در روایاتى که از پیامبر (ص) و ائمه (ع) به ما رسیده، کرارا این مطلب دیده مى‏ شود که: خداوند داراى ۹۹ اسم است که هر کس او را به این نامها بخواند، دعایش مستجاب می شود و هر که آنها را شماره کند، اهل بهشت است؛ مانند روایتى که در کتاب توحید صدوق از امام صادق (ع) از پدرانش از على (ع) نقل شده که پیغمبر (ص) فرمود: «ان اللَّه تبارک و تعالى تسعه و تسعین اسما- مائه الا واحده، من احصاها دخل الجنه» و نیز در کتاب توحید از امام على بن موسى الرضا (ع) از پدرانش از على (ع) نقل شده که فرمود: «ان للَّه عز و جل تسعه و تسعین اسما من دعا اللَّه بها استجاب له و من احصاها دخل الجنه».

در کتاب صحیح بخارى و مسلم و ترمذى و کتب دیگر از منابع حدیث اهل تسنن نیز همین مضمون پیرامون اسماء نود و نه‏ گانه خداوند و اینکه هر کس خدا را با آن بخواند، دعاى او مستجاب است یا هر کس آنها را احصا کند، اهل بهشت خواهد بود، نقل شده است. (۲.)

از پاره ‏اى از این احادیث استفاده مى ‏شود که این اسامى نود و نه‏ گانه در قرآن است؛ مانند روایتى که از ابن عباس نقل شده که مى ‏گوید: پیامبر (ص) فرمود: «للَّه تسعه و تسعون اسما من احصاها دخل الجنه و هى فى القرآن» و به همین جهت جمعى از دانشمندان کوشش کرده‏ اند که این اسامى و صفات را از قرآن مجید استخراج کنند، ولى نام هایى که در قرآن مجید براى خدا آمده است بیش از ۹۹ اسم است، بنا بر این ممکن است اسماء حسنى در لابلاى آنها باشد، نه اینکه در قرآن جز این ۹۹ نام، نام دیگرى براى خدا وجود نداشته باشد.

در بعضى از روایات این نام هاى نود و نه‏ گانه آمده است، که به یکى از این احادیث از باب نمونه، اشاره می کنیم (البته بعضى از این نامها به شکلى که در این روایت آمده در متن قرآن نیست، اما مضمون و مفهوم آن در قرآن وجود دارد):

و آن روایتى است که در توحید صدوق از امام صادق ع از پدر و اجدادش از على ع از پیامبر ص نقل شده که پس از اشاره به وجود نود و نه نام براى خدا مى ‏فرماید:

و هى اللَّه، الاله، الواحد، الاحد، الصمد، الاول، الآخر، السمیع، البصیر القدیر، القادر، العلى، الاعلى، الباقى، البدیع، البارئ، الاکرم، الباطن، الحى، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحق، الحسیب، الحمید، الحفى، الرب، الرحمن، الرحیم، الذارء، الرزاق، الرقیب، الرؤف، الرائى، السلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبار، المتکبر، السید، السبوح، الشهید، الصادق، الصانع، الظاهر، العدل، العفو، الغفور، الغنى، الغیاث، الفاطر، الفرد، الفتاح الفالق، القدیم، الملک، القدوس، القوى، القریب، القیوم، القابض، الباسط، قاضى الحاجات، المجید، المولى، المنان، المحیط، المبین، المغیث، المصور، الکریم، الکبیر، الکافى، کاشف الضر، الوتر، النور، الوهاب، الناصر، الواسع، الودود، الهادى، الوفى، الوکیل، الوارث، البر، الباعث، التواب، الجلیل، الجواد، الخبیر، الخالق، خیر الناصرین، الدیان، الشکور، العظیم، اللطیف، الشافى‏(3)

منظور از خواندن خدا به این نامها و یا احصاء و شمارش اسماء حسناى پروردگار، این نیست که هر کس این ۹۹ اسم را بر زبان جارى کند و بدون توجه به محتوا و مفاهیم آنها تنها الفاظى بگوید سعادتمند خواهد بود، و یا دعایش به اجابت مى ‏رسد، بلکه هدف این است که به این اسماء و صفات ایمان داشته باشد، و پس از آن بکوشد در وجود خود پرتوى از مفاهیم آنها یعنى از مفهوم عالم و قادر و رحمان و رحیم و حلیم و غفور و قوى و قیوم و غنى و رازق و امثال آن را در وجود خود منعکس سازد، مسلما چنین کسى هم بهشتى خواهد بود و هم دعایش‏ مستجاب و به هر خیر و نیکى نائل مى ‏گردد.

از آنچه گفتیم روشن مى ‏شود که اگر در پاره‏اى از روایات و دعاها اسامى دیگرى براى خدا غیر از این اسماء ذکر شده و حتى شماره نامهاى خدا در بعضى از دعاها به یک هزار رسیده هیچگونه منافاتى با آنچه گفتیم ندارد، زیرا اسماء خدا حد و حصر و انتهایى ندارد و مانند کمالات ذات و بى انتهایش نامحدود است. هر چند پاره ‏اى از این صفات و اسماء امتیازى دارد.

نیز اگر در بعضى روایات مانند روایت امام صادق (ع) مى‏ خوانیم که فرمود: نحن و اللَّه الاسماء الحسنى‏: به خدا سوگند ما اسماء حسناى خدا هستیم (۴) ، این مطلب اشاره به این است که پرتو نیرومندى از آن صفات الهى در وجود ما منعکس شده و شناخت ما به شناخت ذات پاکش کمک مى‏ کند.

نیز اگر در بعضى دیگر از احادیث آمده است که همه اسماء حسنى در"توحید خالص" خلاصه مى‏ شود، به خاطر آن است که همه صفات او به ذات پاک یکتایش بر مى‏ گردد.

فخر رازى در تفسیرش به مطلبى اشاره مى‏ کند که از جهتى قابل ملاحظه است و آن اینکه تمام صفات پروردگار به دو حقیقت بازگشت مى‏ کند، یا به "بى نیازى ذاتش از همه چیز" و یا "نیازمندى دیگران به ذات پاک او(۵)

(۱)- تفسیر نمونه ،ج‏7،ص۲۵

(۲)- ر.ک: تفسیر المیزان و مجمع البیان و نور الثقلین ذیل آیه ۱۸۰ سوره مبارکه اعراف .

(۳)- (المیزان جلد ۸ صفحه ۳۷۶/ به نقل از توحید صدوق

(۴)- نور الثقلین ،جلد ۲ ، صفحه ۱۰۳

(۵)- . (تفسیر کبیر جلد ۱۵ صفحه ۶۶

منبع: پرسمان قرآن

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.