حرمت روز شنبه که در قرآن به آن اشاره شده چیست؟

0 57

"سبت" در لغت به معنى تعطیل عمل براى استراحت است و اینکه در قرآن در سوره "نبا" مى ‏خوانیم «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً؛[نباء۹/] خواب شما را مایه راحت شما قرار دادیم» نیز اشاره به همین موضوع است، و روز شنبه را از این جهت" یوم السبت" نامیده ‏اند که برنامه ‏هاى کسب و کار معمولى در آن تعطیل مى‏ شد، سپس این نام بر این روز باقى ماند.[۱]

آیات متعددی در قرآن به مساله حرمت روز شنبه پرداخته است که مساله ای مرتبط به قوم یهود است:
«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئینَ؛[بقره/۶۵] به طور قطع از حال کسانى از شما، که در روز شنبه نافرمانى و گناه کردند، آگاه شده ‏اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه‏ هایى طرد شده درآیید!»

«یا أَیُّهَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً؛[نساء/۴۷] اى کسانى که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم- و هماهنگ با نشانه ‏هایى است که با شماست- ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» [گروهى از تبهکاران بنى اسرائیل‏] را دور ساختیم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است!»

«وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً؛[نساء/۱۵۴] و (نیز) گفتیم: روز شنبه تعدّى نکنید (و دست از کار بکشید!) و از آنان (در برابر همه اینها،) پیمان محکمى گرفتیم.»

«وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَهِ الَّتىِ کَانَتْ حَاضِرَهَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فىِ السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَ یَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ  لَا تَأْتِیهِمْ  کَذَالِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ؛[اعراف/۱۶۳] و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى که در ساحل دریا بود بپرس! زمانى که آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا مى‏کردند همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار مى ‏شدند امّا در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمى ‏آمدند این چنین آنها را به چیزى آزمایش کردیم که نافرمانى مى ‏کردند.»

«إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ؛[نحل/۱۲۴] (تحریمهاى) روز شنبه (براى یهود) فقط بعنوان یک مجازات بود، که در آن هم اختلاف کردند و پروردگارت روز قیامت، در آنچه اختلاف داشتند، میان آنها داورى مى‏ کند.»

«خلاصه ماجرا چنین بود: خداوند به یهود دستور داده بود، روز"شنبه" را تعطیل کنند، گروهى از آنان که در کنار دریا مى ‏زیستند به عنوان آزمایش دستور یافتند از دریا در آن روز ماهى نگیرند، ولى از قضا روزهاى شنبه که مى ‏شد، ماهیان فراوانى بر صفحه آب ظاهر مى ‏شدند، آنها به فکر حیله‏ گرى افتادند و با یک نوع کلاه شرعى روز شنبه از آب ماهى گرفتند، خداوند آنان را به جرم این نافرمانى مجازات کرد و چهره ‏شان را از صورت انسان به حیوان دگرگون ساخت.»[۲]

« در این آیات صحنه دیگرى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل، که مربوط به جمعى از آنها است که در ساحل دریایى زندگى مى‏ کردند، آمده است، منتها روى سخن در آن به پیامبر اسلام ص است، و به او مى‏ گوید که از یهود معاصر خویش درباره این جمعیت سؤال کند یعنى این خاطره را به وسیله سؤال در ذهن آنان مجسم ساز، تا از آن پند گیرند، و از سرکشى و کیفرى که در انتظار سرکشان است بپرهیزند.
این سرگذشت، چنان که در روایات اسلامى به آن اشاره شده مربوط به جمعى از بنى اسرائیل است که در ساحل یکى از دریاها (ظاهرا دریاى احمر بوده که در کنار سرزمین فلسطین قرار دارد) در بندرى بنام" ایله" (که امروز بنام بندر ایلات معروف مى ‏باشد) زندگى مى ‏کردند و از طرف خداوند به عنوان آزمایش و امتحان دستورى به آنها داده شد و آن اینکه صید ماهى را در آن روز تعطیل کنند اما آنها با آن دستور مخالفت کردند و گرفتار مجازات دردناکى شدند که شرح آن را در این آیات مى‏خوانیم.
بدیهى است جمعیتى که در کنار دریا زندگى مى ‏کنند، قسمت مهمى از تغذیه و درآمدشان از طریق صید ماهى است، و گویا به خاطر تعطیل مستمرى که قبلا در روز شنبه در میان آنها معمول بود، ماهیان در آن روز احساس امنیت از نظر صیادان مى ‏کردند و دسته دسته به روى آب ظاهر مى ‏شدند، اما در روزهاى دیگر که صیادان در تعقیب آنها بودند در اعماق آب فرو مى‏ رفتند! این موضوع خواه جنبه طبیعى داشته، و یا یک جنبه فوق العاده و الهى، وسیله‏اى بود براى امتحان و آزمایش این جمعیت، لذا قرآن مى ‏گوید:" ما این چنین آنها را به چیزى که در برابر آن مخالفت مى‏کردند آزمایش مى‏ کردیم"

هنگامى که این جمعیت از بنى اسرائیل در برابر این آزمایش بزرگ که با زندگى آنان کاملا آمیخته بود قرار گرفتند، به سه گروه تقسیم شدند:
گروه اول: که اکثریت را تشکیل مى‏دادند، به مخالفت با این فرمان الهى برخاستند.
گروه دوم: که قاعدتا اقلیت کوچکى بودند، در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر قیام کردند.
گروه سوم: ساکتان و بى‏ طرفان بودند، که نه همگامى با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهى از منکر را انجام مى ‏دادند. »[۳]

همچنین در تفسیر نمونه مباحث گسترده تری درباره ابعاد این ماجرا وجود دارد. مسائلی نظیر:
۱- چگونه دست به گناه زدند؟
۲- چه کسانى رهایى یافتند؟
۳- آیا هر دو گروه یک نوع کیفر داشتند؟
۴- آیا مسخ، جسمانى بوده یا روحانى؟
۵- خلافکارى زیر پوشش کلاه شرعى‏
۶- اشکال مختلف آزمونهاى الهى‏
که در صورت تمایل می توانید به تفسیر نمونه، ج‏۶، ص: ۴۲۳ به بعد مراجعه کنید.

[۱]. تفسیر نمونه، ج‏۶، ص: ۴۱۶.
[۲]. تفسیر نمونه، ج‏۱، ص: ۲۹۷.
[۳]. تفسیر نمونه، ج‏۶، ص: ۴۱۸-۴۲۳.

منبع : شهر سوال 

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.