ابعاد جهان متناهی است یا نامتناهی؟
اگر منظور از “جهان” ، جهان هستی باشد، یقینا نامتناهی است، چون خداوند هم در همین مجموعه تعریف می شود؛ اما اگر مراد جهان خلقت یا جهان ماده که تعبیر رایج از جهان به آن اختصاص دارد باشد، باید گفت که جهان خلقت به لحاظ رویکرد فلسفی پدیده ای محدود و متناهی است، چون غیر از وجود واجب تعالی، همه موجودات محدود و متناهی اند، هر چند به لحاظ رویکرد علمی نامحدود و نامتناهی تلقی شود و بشر هیچ گاه نتواند به منتهی الیه آن راه پیدا کند.
بزرگترین دلیل کسانی که می گویند: جهان، متناهی است، مساله «حرکت و تحول» است که بر همه موجودات جهان حکم فرماست و چون درهر حرکتی، فرض نقطه اول، نقطه دوم و نقطه سوم ضروری است و تا زمانی که ماده از نقطه اول عبور نکند به نقطه دوم نمی رسد و تا از نقطه دوم حرکت نکند، به نقطه سوم نمی رسد، به ناچار تمامی پدیده ها و روابط جهان طبیعت به صورت محدود و متحیز پا به عرصه هستی می گذارد. بنابراین همه ساحت های جهان طبیعت متناهی است.
این نتیجه با نظربه اصل بدیهی:«یک مجموعه دراحکام مربوط به کیفیت، تابع اجزاء خویش است» بسیار روشن است و درصورت استدلال این گونه بیان می شود: هریک از اجزا جهان به طور محدود، وجود یا تحول می پذیرد؛ وچون کل در خارج عین از اجزاء خودش است ودرنمودهای مربوط به کیفیت تابع اجزاء خود می باشد؛ از این رو تمام دستگاه طبیعت متناهی است وهر متناهی بدون شک آغاز و انجامی دارد. این استدلال به تنهایی کافی است متناهی بودن جهان آفرینش را اثبات کند اگر چه برای ماده آغازی تصور نکنیم و زمانی که تناهی جهان هستی به اثبات برسد سابقه «نیستی» آن نیز معلوم خواهد شد.(۱)
پینوشت:
۱. جعفری، محمدتقی، آفرینش و انسان، انتشارات ولیعصر (عج)، تهران، بی تا، ص۱۳ به بعد
منبع : مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی