فلسفه حروف مقطعه چیست؟
فلسفه حروف مقطعه چیست؟
سوال کاربر: میخواستم بدونم مگه غیر از اینه که قرآن کتابی برای هدایت بشره؟پس چرا توی قران حروف مقطه رو داریم که فقط پیامبر معنیش رو میدونه؟سوالم اینه که اگه اونا چیزایی ان که بین خدا و حضرت محمد هست پس چرا توی قران اومدن؟(مثلا خدا به طور اختصاصی به پیامبر میگفت اونارو) واگه چیزایی هستن که به درد مردم میخورن پس چرا به صورت رمز گفته شدن؟
با سلام و تشکر از این که با این مرکز ارتباط برقرار نمودید دربارهی «حروف مقطّعه» قرآن سخنان زیادی گفته شده است،[۱]
در ابتدا دو نظریهای که در رابطه با حروف مقطعه قرآن مطرح شده بیان میکنیم.
نظریهی نخست: علامه طباطبایی(ره) میگوید: در بیست و نه سوره از قرآن حروف مقطعه آمده که بعضى با یک حرف شروع شده؛ مانند سورههای «ص»، «ق» و «ن». بعضى دیگر با دو حرف؛ نظیر «طه»، «طس»، «یس» و «حم» و بعضى دیگر با سه حرف؛ مانند «الم»، «الر» و «طسم» و بعضى دیگر با چهار حرف؛ مثل «المص» و «المر» و بعضى هم با پنج حرف مثل سورههای «کهیعص» و «حمعسق» از طرف دیگر این حروف هم (از نظر تعداد کاربرد) با یکدیگر تفاوت دارند، بعضى از آنها تنها در یک جا آمده؛ یعنی «ن» و بعضى دیگر در آغاز چند سوره آمده؛ یعنی «الم»، «الر»، «طس» و «حم»
باتوجه به این دو نکته؛ اگر کمى در سورههایى که حروف مقطعه سرآغاز آنها یکى است – مانند «الم»، «المر»، دقت کنیم، خواهیم دید که آن سورهها از نظر مضمون نیز به هم شباهت دارند و سیاقشان یکى است، به طورى که شباهت بین آنها در سایر سورهها دیده نمیشود. باید توجه داشت شباهتى که در آیات اول بیشتر این سورهها مشاهده میشود بر این معنا تأکید میکند؛ مثلاً در سورههاى «حم» آیه اول آن با عبارت «تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ» است، یا عبارتى دیگر که این معنا را میرساند، و نظیر آن آیههاى اول سورههایى است که با «الر» افتتاح شده که فرموده: «تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ» و یا عبارتى در همین معنا و نیز نظیر این در سورههایى که با «طس» شروع میشود و یا سورههایى که با «الم» آغاز گشته، که در بیشتر آنها نبودن شک و تردید در کتاب به میان آمده، و یا عبارتى که همین معنا را میرساند.
با لحاظ این شباهتها ممکن است آدمى حدس بزند که بین این حروف و مضامین سورهاى که با این حروف آغاز شده ارتباط خاصى باشد، مؤید این حدس آن است که میبینیم سوره اعراف که با «المص» آغاز شده، مطالبى را که در سورههاى «الم» و سوره «صاد» هست در خود جمع کرده. و نیز میبینیم سوره رعد که با حروف «المر» افتتاح شده، مطالب هر دو قسم سورههاى «الم» و «المر» را دارد. از اینجا استفاده میشود که این حروف رموزى هستند بین خداى تعالى و پیامبرش که معناى آنها از ما پنهان است و فهم عادى ما راهى به درک آنها ندارد، مگر به همین مقدار که حدس بزنیم بین این حروف و مضامینى که در سورههاى هر یک آمده ارتباط خاصى هست.[۲]
نظریهی دوم: ممکن است که بگوییم: حروف اوائل هر یک از این سورهها رابطهاى دارد با حروفى که در آیات همان سوره آمده است، سپس همین دریافت و نظر را به وسیله دستگاه الکترونیکى به صورتى اثبات کرد و به این نتیجه رسید که مقدار حروفى که در هر یک از این ۲۹ سوره که با حروف مفرد یا مرکب آغاز شده بیش از دیگر حروفى است که در همان سوره آمده است. بنا بر این کشف، معلوم میشود که بیش از اعجازى که در لغات خاص و ترکیب جملهها و آیات در قرآن آمده، حروف آن هم با حساب و تناسب و نظمى خاص آورده شده که خود علاوه بر معانى و حقایق و محتواى آنها، جهتى از اعجاز است. این کشفیات بیان و اثبات بعضى از نظرهایى است که درباره حروف مقطعه در اوائل سوره بقره ذکر شده که یکى از آنها همین نظر است که این حروف اشاره به اعجاز و تناسب حروف و کلمات آیات سورهای است که در آغاز آن حروف مفرد و مرکّب آمده است، و شاید که این نظرها و کشفها روزنههایى باشد براى رسیدن و کشف حقایق برتر.[۳]
باتوجه به مطالبی که بیان شده به چند نکته مهم دست مییابیم:
۱.این حروف که در اصطلاح علوم قرآنی به آن «حروف مقطّعه» گفته میشود حروف بیهوده نیست؛ زیرا فواید بسیاری برای آن بیان کردهاند.
۲.با بیانی که ما از مفسّران عرضه داشتیم معلوم میشود که این رمزی است بین خدا و رسولش(ص) که البته ممکن است بشر به بعضی از رموز آن بتواند پی ببرد و در هر رمزی اسراری نهفته است که دیگران از آن بیخبرند که عدم اطلاع دیگران از آن اسرار دلیل بر بیهوده بودن آن نیست.
۳.اگر در یک کتابی هدایتگر که برای عموم نوشته شده چند نکته کلیدی هم برای خواص قرار داده شود، منافاتی با هدایتگری آن کتاب ندارد.
۴.این رموز گرچه شاید به طور مستقیم گرهای از مشکلات انسانهای امروزی را باز نکند اما همانطور که گفتیم با توجه به اینکه این حروف رمزی بین خدا و رسولش است چه بسا پیامبر با بهرهگیری از این رموز بهتر از عهده راهنمایی بشر بر آید و گرهای از مشکلات گمراهی بشر را حل نماید. علاوه بر همه این مواردی که بیان شد، بحث از حروف مقطّعه و نظیر این، از مباحث درون دینی است؛ یعنی زمانی به این مباحث پرداخته میشود که از بحث خدا و نبوّت و … فارغ شده باشیم، از اینرو، وقتی ما خدا را با اوصاف نیک و حکمت شناختیم و معلوم شد که خداوند کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد[۴] اگر موردی نظیر استعمال حروف مقطّعه پیدا شد که ما – بر فرض- دلیل و سرّ آنرا پیدا نکردیم باز با همان پاسخ اجمالی (حکیم بودن خداوند) به این نتیجه میرسیم که آن کار بیهوده نیست.
_____________________
پی نوشت ها: ۱)tر.ک: «معنای حروف مقطع? قرآن»، سؤال ۱۶۷۸. ۲)tطباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۸، ص ۸ – ۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق؛ ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ۱۸، ص ۷ – ۸، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش. ۳)tر.ک: طالقانى، سید محمود، پرتوى از قرآن، ج ۵، ص ۸ – ۱۰(پاورقی)، شرکت سهامى انتشار، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش. ۴)tمؤمنون، ۱۱۵: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون»؛ آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و به سوى ما باز نمیگردید؟