حقوق والدین در صحیفه سجادیه

0 699

حقوق والدین در صحیفه سجادیه

آثار ناسپاسی از والدین

۱. سلب عدالت

یکی از آثار ناسپاسی به والدین دور شدن از خصلت پسندیدۀ عدالت است.
شخصی به امام صادق(علیه السلام) عرضه داشت: پیش نمازی که تمام شرایط امامت را دارا است، جز اینکه با پدر و مادرش رفتاری تند دارد و با سخنان درشت آنان را می‌رنجاند، آیا شایستگی امامت جماعت را دارد و ما می‌توانیم به او اقتدا کنیم؟ پیشوای ششم(علیه السلام) فرمود: « لَا، تَقْرَأُ خَلْفَهُ  مَا لَمْ یَکُنْ عَاقّاً قَاطِع؛  [نماز] نخوان پشت سر او تا زمانی که او با پدر و مادرش رفتاری ناشایست دارد.»

۲. نرسیدن به الطاف الهی

اگر شخصی در هر مقامی نسبت به تکریم والدین کوتاهی کند و یا بی احترامی نماید، برخی از آثار آن را در این جهان خواهد چشید. هر چنداعمال نیک فراوانی داشته باشد و یا حتی در ردیف اولیای الهی باشد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامی که حضرت یعقوب(علیه السلام) برای ملاقات فرزندش یوسف(علیه السلام) وارد مصر شد، وی به استقبال پدر بزرگوارش آمد. حضرت یعقوب(علیه السلام) با دیدن فرزندش فوراً از اسب پیاده شد، ولی جناب یوسف(علیه السلام)، برای احترام به پدر از مرکب دیرتر پایین آمد به طوری که ابتدا روی اسب قرار داشت، دست در گردن پدر انداخت. حضرت یوسف(علیه السلام) هنوز از خوشامدگویی با پدر فارغ نشده بود که جبرئیل نازل شد و به او فرمود:‌ای یوسف! دست خود را باز کن! حضرت یوسف(علیه السلام) کف دست خود را گشود، نور درخشانی از دستش به سوی آسمان رفت. پرسید: این چه نوری بود؟ جبرئیل عرضه داشت:« نُزِعَتِ  النُّبُوَّهُ مِنْ عَقِبِکَ عُقُوبَهً لِمَا لَمْ تَنْزِلْ إِلَى الشَّیْخِ یَعْقُوبَ فَلَا یَکُونُ مِنْ عَقِبِکَ نَبِی ؛  نور نبوت از صلب تو بیرون رفت [و دیگر پیامبری از نسل تو به وجود نخواهد آمد]. به سبب آنکه [کمال احترام را در مورد پدر پیرت رعایت نکردی و] برای یعقوب پیر پایین نیامدی، پس کسی از فرزندانت به نبوت نخواهد رسید.» علامه مجلسی در شرح این حدیث می‌فرماید! رعایت ادب در مقابل پدر مهم تر از رعایت مصلحت سیاسی بود و این حرکت از آن حضرت ترک اولی محسوب می‌شود و اولیای الهی با کوچک ترین نقطۀ ضعفی مورد عتاب الهی قرار می‌گیرند و مکافات می‌بینند.
– «اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ، أَوْ أَسْرَفَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ فِعْلٍ، أَوْ ضَیَّعَاهُ لِی مِنْ حَقٍّ، أَوْ قَصَّرَا بِی عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِمَا وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِی وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا، فَإِنِّی لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَى نَفْسِی، وَ لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِی بِرِّی، وَ لَا أَکْرَهُ مَا تَوَلَّیَاهُ مِنْ أَمْرِی یَا رَبِّ؛ پروردگارا! اگر در گفتار با من از اندازه بیرون رفته‌اند، یا در عملی نسبت به من زیاده روی نموده اند، یا حقی را از من ضایع کرده‌اند یا از وظیفۀ پدر و مادری دربارۀ من کوتاهی به خرج داده‌اند، من این حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را مایۀ احسان بر آنها قرار دادم، و از تو می‌خواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان برداری؛ زیرا من نسبت به خود، آنان را متهم نمی‌کنم، و آنان را در مهربانی در حق خودم سهل انگار نمی‌دانم و از آنچه درباره ام انجام داده‌اند، ناراضی نیستم.»
– «فَهُمَا أَوْجَبُ حَقّاً عَلَیَّ، وَ أَقْدَمُ إِحْسَاناً إِلَیَّ، وَ أَعْظَمُ مِنَّهً لَدَیَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ، أَوْ أُجَازِیَهُمَا عَلَى مِثْلٍ، أَیْنَ إِذاً -یَا إِلَهِی- طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِیَتِی! وَ أَیْنَ شِدَّهُ تَعَبِهِمَا فِی حِرَاسَتِی! وَ أَیْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَى أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَهِ عَلَیَّ؛
خداوندا! رعایت حق آنان بر من واجب تر، و احسانشان نسبت به من دیرین تر، و نعمتشان بر من بیشتر از آن است که آنان را از روی عدل قصاص کنم، یا نسبت به ایشان مانند آنچه با من کرده‌اند رفتار کنم. ‌ای خدای من! اگر چنین کنم، پس روزگار طولانی که در تربیت من سپری کرده‌اند، و رنجهای زیادی که در نگهداری من تحمل نموده‌اند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند، تا به زندگی من گشایش بخشند، چه می‌شود؟»
این نکته لازم به توضیح است که فرزندان هرگز نباید به پدر و مادر خویش بی احترامی کنند و باید تا حد توان والدین بد را نیز محترم شمارند؛ امّا اطاعت غیر از تکریم است و آن محدود به حدود الهی است.

محدوده اطاعت از والدین

رعایت این همه حقوق والدین در صورتی است که خواستۀ آنان در جهت مخالف و نقض حقوق دیگران نباشد؛ وگرنه کسی که به بهانۀ خدمت به پدر و مادر حقوق مسلم همسر و فرزندان و سایر برادران و خواهران ایمانی را نادیده انگاشته، موجب آزار واذیت آنان شود، نه تنها ثوابی انجام نداده؛ بلکه مرتکب گناهی بزرگ شده است.
بنابراین، فقط می‌توان والدین را در مسیر حق اطاعت نمود، ولی اگر آنان بخواهند در راه باطل قدم بردارند، برای فرزندان لازم است از همراهی با آنان خودداری نمایند.
روزی امام حسین(علیه السلام) از مقابل «عبدالله بن عمرو عاص» می‌گذشت. عبدالله با مشاهده امام(علیه السلام) به حاضرین گفت: هر کس دوست دارد محبوب ترین مردم زمین نزد اهل آسمان را ببیند، پس به این شخص عابر بنگرد، گرچه من از حادثۀ صفین تاکنون با او سخن نگفته ام. ابو سعید خدری او را نزد امام حسین(علیه السلام) آورده و گفته‌هایش را مطرح نمود. حضرت از عبدالله پرسید: آیا تو می‌دانستی که من محبوب ترین مردم زمین نزد آسمانیانم و در عین حال با من و پدرم در صفین به جنگ برخاستی؟ به خدا سوگند که پدر من از من بهتر بود!

عبدالله پوزش خواست و عرض کرد: پیامبر(صلّی الله علیه و آله) به من فرمود: از پدرت اطاعت کن! حضرت فرمود: آیا فرمودۀ خداوند متعال را نشنیده‌ای که می‌فرماید: وَإِن جَاهَدَاکَ عَلى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا؛  «اگر پدر و مادرت تو را وادار کنند که آنچه را نمی‌دانی شریک خدا قرار دهی، امر آنان را اطاعت مکن!» و آیا فرمودۀ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) را نشنیده بودی که: «همانا اطاعت از غیر خدا، فقط در کارهای نیک است؟!» و نیز گفتار آن بزرگوار را که: «هیچ مخلوقی را در چیزی که نافرمانی آفریدگار است، نباید اطاعت کرد؟!»  از آنجا که توصیه به نیکی در مورد پدر و مادر، ممکن است این توهّم را برای بعضی ایجاد کند که حتی در عقاید یا کفر و ایمان نیز، باید با آنها همراهی کرد، در سورۀ لقمان که در کلام امام حسین(علیه السلام) نیز به آن اشاره شد، دو نکتۀ دقیق آمده است:

۱. هرگز نباید رابطۀ انسان با پدر و مادرش، بر رابطۀ او با خدا مقدم باشد، و هرگز نباید عواطف خویشاوندی بر اعتقاد مکتبی او حاکم گردد.
تعبیر به «جاهداک» اشاره به این است که گاهی پدر و مادر به گمان اینکه سعادت فرزند را می‌خواهند، تلاش و کوشش می‌کنند که او را به عقیدۀ انحرافی خود بکشانند، و این در مورد پدران و مادران زیادی دیده می‌شود.
وظیفۀ فرزندان در اینگونه موارد این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند، و استقلال فکری خود را حفظ کرده، عقیده به توحید را با هیچ چیز معاوضه نکنند.

۲. همچنین ممکن است این فرمان چنین توهمی را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل و بی حرمتی به خرج داد؛ اما بلافاصله اضافه می‌کند که عدم اطاعت آنها در مسئلۀ کفر و شرک، دلیل بر قطع رابطۀ مطلق با آنها نیست؛وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا؛
از نظر دنیا و زندگی مادی با آنها مهر و ملاطفت کن و از نظر اعتقاد و برنامه‌های مذهبی، تسلیم افکار و پیشنهادهای آنها نباش. این درست نقطۀ اصلی اعتدال است که حقوق خدا و پدر و مادر در آن جمع است.
– «هَیْهَاتَ مَا یَسْتَوْفِیَانِ مِنِّی حَقَّهُمَا، وَ لَا أُدْرِکُ مَا یَجِبُ عَلَیَّ لَهُمَا، وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَهَ خِدْمَتِهِمَا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنِّی یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ، وَ وَفِّقْنِی یَا أَهْدَى مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ یَوْمَ  تُجْزى  کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ  وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ؛ هیهات! که پدر و مادرم بتوانند حق خود را از من بستانند، و من نمی‌توانم حقوقی را که از آنها بر عهده دارم جبران نمایم و وظیفۀ خدمت آنان را انجام دهم. پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا یاری ده!‌ای بهترین کسی که از تو یاری می‌جویند. و مرا توفیق ده!‌ای هدایت کننده‌ای که به او روی می‌آورند. در آن روز که همه بدون آنکه بر آنان ستم شود، پاداش می‌بینند، مرا در زمرۀ آنان که عاق پدر و مادرند، قرار مده!»

فرق خدمات مادر و فرزند

مردی به حضور پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) آمده، عرض کرد: یا رسول الله! مادرم پیر شده و نزد من زندگی می‌کند. او را بر پشت خود حمل کرده، برای رفع حوائجش این طرف و آن طرف می‌برم و از درآمد خویش نیازهای وی را تأمین می‌نمایم و با دست خود او را از آزار و اذیتها محافظت می‌کنم. با کمال ادب، تعظیم و احترام با او رفتار می‌نمایم. آیا زحمات وی را تا حدودی جبران کرده ام؟ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) فرمود: نه؛ زیرا شکم او جایگاه تو، دستهایش محافظ تو، و آغوش او گهواره ات بوده است، و او این همه خدمات را با رضایت خاطر برای تو انجام داد و آرزو می‌کرد که تو زنده بمانی؛ ولی تو خدماتی را به وی ارائه می‌دهی در حالی که انتظار مرگ او را داری.
– «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ، وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛ خداوندا! بر محمد و آل او و نسل او درود فرست و پدر و مادرم را به بهترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، مخصوص گردان!‌ای مهربان ترین مهربانان.»

عامل ترقّی استاد مطهری ره

آیت الله شهید مطهری ره عامل توفیقات خویش را داشتن والدین شایسته و تکریم آنان می‌داند و چنین می‌گوید: «گاهی که به اسرار وجودی خود و کارهایم می‌اندیشم، احساس می‌کنم یکی از مسائلی که باعث خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایت و لطف الهی را شامل حال من کرده است، احترام و نیکی فراوانی بوده است که به والدین خود، به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری آنها کرده ام. علاوه بر توجّه معنوی و عاطفی، تا آنجا که تواناییم اجازه می‌داد، با وجود فقر مالی و مشکلات مادی در زندگی ام، از نظر هزینه و مخارج زندگی، به آنان کمک و مساعدت کرده ام.»

یکی از فرزندان شهید مطهری ره نیز در این زمینه می‌گوید: «هرگاه به فریمان (زادگاه شهید مطهری) سفر می‌کردیم، پدرم تأکید خاص داشتند که ابتدا به منزل پدر و مادرشان برویم. پس از آن، اقوامی را که برای دیدن ایشان و خانواده به منزل حاج شیخ می‌آمدند، می‌پذیرفتند. در موقع روبرو شدن با پدر و مادر، دست آنان را می‌بوسیدند و به ما نیز توصیه می‌کردند که دست ایشان را ببوسیم.»
– «اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی، وَ فِی إِنًى مِنْ آنَاءِ لَیْلِی، وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِی ؛ بارالهاً! یاد آنان را در تعقیبات نمازهایم و اوقات شب و ساعات روزم، از صفحۀ قلبم دور مدار!»
۱۴. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَهً حَتْماً، وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضًى عَزْماً، وَ بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَهِ مَوَاطِنَ السَّلَامَهِ؛ معبودا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا به برکت دعایی که برای آنان دارم، بیامرز و آنان را به خاطر خوبیهایی که در حق من داشته‌اند، مشمول آمرزش حتمی خود قرار ده، و به شفاعت و میانجیگری من از آنان به طور حتمی خوشنود شو، و آنان را با بزرگواری و کرامت به سر منزل مقصودشان در بهشت برین برسان!»

آثار نیکی به والدین 

نیکی کردن به دیگران از ویژگیهای بارز انسانهای خداجو و حقیقت طلب می‌باشد. این خصلت ارزشمند موجب می‌شود که انسان همواره در راه رسیدن به قله‌های سعادت ونیک بختی موفق و با نشاط باشد. قرآن کریم با ستایش از نیکوکاران، آثار و برکات دنیوی و اخروی آن را نیز بیان می‌کند. با مروری اجمالی به آیات نورانی قرآن کریم و روایات ائمۀ اطهار(علیهم السلام) می‌توان آثار و نتایج فراوانی را در مقابل نیکی و احسان به دست آورد و نیکی به والدین از شاخص ترین و بارزترین مصادیق آن است که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. کامل شدن بندگی

یکی از آثار نیکی به والدین این است که عبادت و ستایش خداوند و مقام بندگی به وسیلۀ آن برای انسانها تکمیل می‌شود؛ چرا که خداوند متعال در سورۀ اسراء بعد از فرمان به عبادت خویش، می‌فرماید: وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا؛  «و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف، سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!»
در ادامه می‌فرماید: وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛  «و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» و در سورۀ نساء بعد از دستور به عبادت خداوند و نهی از شرک، نیکی به والدین را مطرح کرده، می‌فرماید: وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا؛  «و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکی کنید!»
از این لحن آیات معلوم می‌شود که عبادت خداوند بدون توجه به مقام و ارزش والدین و احترام و احسان به آنان ناقص خواهد بود.

۲. سعادت دنیا و آخرت

از دیگر آثار نیکی به پدر و مادر سعادت مندی و عزت در دنیا و آخرت است. قرآن در زمینۀ پاداش گسترده نیکوکاران می‌فرماید: فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَهِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛  «خداوند پاداش دنیا و زیبایی ثواب آخرت را به نیکوکاران می‌دهد و خدا نیکوکاران را دوست دارد.»
همچنین خداوند متعال در قرآن کریم به داستانی اشاره می‌فرماید که یکی از مهم ترین آثار محبت و احترام به پدر و مادر بوده، با توجه به اهمیت آن، نام بزرگ ترین سورۀ قرآن برگرفته از این داستان عبرت آموز می‌باشد. مفسران در تفسیر این آیه در سوره بقره که:وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَهً قَالُواْ…؛  «(و بخاطر بیاورید) هنگامی را که موسی(علیه السلام) به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می‌دهد گاوی ماده را ذبح کنید!»
نقل می‌کنند: صاحب این گاو، مرد نیکوکاری بود و نسبت به پدر خویش احترام فراوان قائل می‌شد. در یکی از روزها که پدرش در خواب بود، معاملۀ پرسودی برای او پیش آمد؛ ولی او به خاطر اینکه پدرش ناراحت نشود، حاضر نشد وی را از خواب بیدار سازد و کلید صندوق را از او بگیرد، در نتیجه از معامله صرف نظر کرد.
حتی بعضی از مفسران گفته‌اند: فروشنده حاضر شد آن جنس را به هفتاد هزار بفروشد به این شرط که نقد بپردازد، و پرداختن پول نقد منوط به این بوده است که پدر را بیدار کند و کلید صندوقها را از او بگیرد؛ ولی آن جوان حاضر شد که به هشتاد هزار بخرد؛ ولی پول را پس از بیداری پدر بپردازد! بالاخره معامله انجام نشد. خداوند نیز در مقابل این گذشتِ جوان و نیکی به پدر، معاملۀ پرسود دیگری را برای او فراهم ساخت .
پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) نیز در تفسیر این آیه می‌فرماید: «انْظُرُوا إِلَى  الْبِرِّ مَا بَلَغَ بِأَهْلِه؛  نیکی را بنگرید که با نیکوکار چه می‌کند؟!»

۳. بهشت

رسیدن به درجات عالی بهشت از دیگر ثمرات و آثار نیکی به پدر و مادر است. خداوند متعال در سوره یونس می‌فرماید: لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَزِیَادَهٌ وَلاَ یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلاَ ذِلَّهٌ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛  «کسانی که نیکی کردند، پاداش نیک و افزون بر آن دارند و تاریکی و ذلّت چهره‌هایشان را نمی‌پوشاند. آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
در این زمینه روایتی زیبا این وعدۀ قرآنی را روشن تر می‌سازد. مردی به حضور امام جعفر صادق(علیه السلام) آمده است که شخصی عرض کرد:‌ای پسر رسول خدا! پدر من پیر شده است. من او را به آغوش گرفته و برای رفع نیازهایش به این طرف و آن طرف می‌برم. اما فرمود: تا می‌توانی این کار را خودت انجام بده که این عمل تو را به بهشت خواهد برد.
پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) در جمله‌ای زیبا مقام و منزلت حقیقی مادر را چنین بیان می‌کند: «الجنۀ تحت اقدام الامهات؛  بهشت زیر پای مادران است.» و در جمله‌ای دیگر می‌فرماید: «تحت اقدام الامهات روضه من ریاض الجنۀ؛  زیرپای مادران باغی از باغهای بهشت است.» این سخنان بزرگ رهبر جهان اسلام، نهایت تکریم مقام مادر است؛ یعنی هر کس بخواهد به عالی ترین مقامات انسانی و بهشت دست یابد، باید مادر خود را تکریم کند.
آبروی اهل ایمان خاک پای مادر است
هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن می‌کند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است

۴. وفا به پیمان الهی

خداوند متعال از انسانها پیمان گرفته است که جز او پرستش نشود و با والدین رفتاری نیک شود. انسان در اثر نیکی به والدین و معاشرت شایسته با آنان، توفیق پیدا می‌کند که به این عهد الهی وفا نماید. کلام وحی با اشاره به این عهد خداوندی می‌فرماید: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُواْ الصَّلاَهَ وَآتُواْ الزَّکَاهَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ؛  «و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و به مردم نیک بگویید، نماز را برپا دارید و زکات بدهید! سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) تمام شما ـ جز عدۀ کمی ـ سرپیچی کردید و (از وفای به پیمان خود) روی گردان شدید.»
و…

آثار عقوق

عبدالکریم پاک نیا تبریزی

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.