جوان مرگی و مرگ ناگهانی
جوان مرگی و مرگ ناگهانی
آیات مرتبط با مرگ ناگهانی
۱. علامه طباطبایی(رحمه الله) در «المیزان» در تفسیر آیه (( لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَهً)) مینویسد:
«بغته؛ آمدن به صورت ناگهانی است، به گونهای که وقتی آن چیز بر کسی فرود آمد و او را زمینگیر کرد و از پای انداخت،
او متوجه شده، دیگر راه فرار و گریزی نخواهد داشت.»
۲. خداوند در آیه ۴۰ سوره انبیاء میفرماید:
(( بَلْ تَأْتیهِمْ بَغْتَهً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا یَسْتَطیعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ))؛
«مجازات الهی به طور ناگهانی به سراغشان میآید و مبهوتشان میکند، آنچنان که توانایی دفع آن را ندارند و به آنها مهلت داده نمیشود.»جوان مرگی و مرگ ناگهانی
دفع شبهه
به پاسخ پرسشی مهم میپردازیم که: آیا این گونه مردن برای آنها ارزش محسوب میشود؟
یعنی با مشاهده جوانمرگی و مرگهای ناگهانی، چه حکمی میتوان صادر نمود؟
حکم به مثبت بودن چنین مرگی، یا به وجود نشانههای منفی چنین اتفاقی؟
به تعبیر دیگر، مرگ ناگهانی نشانه عزت و کرامت آنان است یا عامل حسرت و ندامتشان؟
در پاسخ باید گفت:
آنچه از محتوای روایات به دست میآید، این است که باید میان مرگ افراد مؤمن و فاسق تفاوت قائل شد.
در فرضی که فرد با ایمان و صالحی به صورت غیر منتظره و ناگهانی از دنیا می رود، حداقل دو احتمال وجود دارد:
جوان مرگی و مرگ ناگهانی
الف)
این نوع مردن (در جوانی یا به صورت ناگهانی)، نوعی کرامت و احترام خداوند نسبت به او است که میخواهد
ولی راحت از این دنیا کوچ کرده، از مریضیها، دردها، رنجها و سختیهایی که
اغلب در هنگام مرگ و یا قبل از آن، دامنگیر انسان میشود، رهایی یابد و
در واقع شروع لطف و احسان خداوند نسبت به او با مرگ سریع و راحت وی می باشد؛
عبارتهایی مانند رحمت الهی بودن، تخفیف و آسانگیری، آسایش و راحتی که درباره مرگ ناگهانی افراد مؤمن و متقی به کار رفته، گویای همین حقیقت است؛
همانگونه که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند:
«مَوْتُ الْفُجَاءَهِ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمُنِین؛ مرگ ناگهانی مایه رحمت و آسایش برای افراد با ایمان است.»
و امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودند: «مَوْتُ الْفُجَاءَهِ تَخْفِیفُ الْمُؤْمِن ؛ مرگ ناگهانی، برای مؤمن تخفیف است.»
و در سخن دیگری از پیامبر(صلی الله علیه وآله) که در وصیّت خود به حضرت علی(علیه السلام) فرمودند، میخوانیم:
«یَا عَلِیُّ مَوْتُ الْفَجْأَهِ رَاحَهُ الْمُؤْمِن ؛ ای علی ! مرگ ناگهانی مایه راحتی مؤمن است.»جوان مرگی و مرگ ناگهانی
ب)
احتمال دیگر اراده خداوند در این نوع مرگها این گونه تعلق گرفته است که انسانهای مؤمن و متقی،
در همان حال تقوا و ایمان و قبل از آلوده شدن به گناهان به سرای دیگر منتقل شوند،
همان گونه که امام زین العابدین(علیه السلام) خطاب به پروردگار عرضه میدارد:
«وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَهً فِی طَاعَتِکَ، فَإِذَا کَانَ عُمُرِی
مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ؛
بارالها! مرا تا وقتی زنده بدار که عمرم در طاعت تو به کار رود و چون بخواهد عمر و زندگی من چراگاه شیطان شود،
جانم را قبل از اینکه دشمنیات به من رو کند یا خشمت بر من مستحکم گردد و مستوجب عذاب تو شوم، بستان.»
حضرت زهرا(علیها السلام) نیز در مناجات خود چنین عرضه میدارد:
«اللَّهُمَّ بِعِلْمِکَ الْغَیْبِ وَ قُدْرَتِکَ عَلَى الْخَلْقِ أَحْیِنِی
مَا عَلِمْتَ الْحَیَاهَ خَیْراً لِی وَ تَوَفَّنِی إِذَا کَانَتِ الْوَفَاهُ خَیْراً لِی؛
خداوندا! به علم غیبی و قدرتت بر مخلوقات تو رامی خوانم:
مرا زنده بدار تا آن گاه که میدانی زندگانی برایم بهتر است و مرا بمیران آن هنگام که میدانی مرگ برایم نیکوتر است.»
به تعبیر دیگر، لطف و احسان پروردگار عالم نسبت به افراد با ایمان به حدی است که
میداند اگر عمر فلان شخص مؤمن بیش تر از این باشد،
در اثر پیروی از هوا و هوس و موقعیتهایی که برایش پیش خواهد آمد،
به گناه و معصیت آلوده میشود و خود را به شقاوت و هلاکت میاندازد؛
از این رو قبل از غوطهور شدن بندهاش در گناهان و معاصی، روح او را قبض کرده، به سرای جاوید منتقل مینماید.
این نکته درروایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) خطاب به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) چنین آمده است:
«یَا عَلِیُّ مِنْ کَرَامَهِ الْمُؤْمِنِ عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ یَجْعَلْ لِأَجَلِهِ وَقْتاً
حَتَّى یَهُمَّ بِبَائِقَهٍ فَإِذَا هَمَّ بِبَائِقَهٍ قَبَضَهُ إِلَیْهِ؛
ای علی! یکی از نشانههای اکرام و احترام مؤمن نزد خداوند این است که
زمان خاص و مشخصی را برای مرگ او قرار نداده است تا [به این وسیله فریفته شده، دچار غفلت و مستی شود و]
به گناه آلوده گردد؛ بلکه هر زمانی که مؤمن به سوی گناه کشیده شود،
[قبل از غوطه ور شدن او در معاصی،] خداوند روح او را قبض کرده، [جانش را میستاند].»جوان
ج)
در مورد مرگ ناگهانی افراد فاسق نیز باید گفت:
علل مرگ ناگهانی نسبت به افراد مؤمن و غیرمؤمن یکسان نیست؛
یعنی این گونه نیست که مرگ ناگهانی برای آنان نیز نوعی عزت و کرامت باشد؛
بلکه این گونه مردن در واقع پایان مهلت خداوند به آنان است که اگر در صدد اصلاح بودند، باید تاکنون متذکر شد،
به فطرت نخستین خود باز میگشتند؛
ولی چون از این فرصت استفاده نکرده و خود را بیش از پیش در گناهان غوطهور ساختند،
خداوند نیز جان آنان را به صورت ناگهانی میگیرد تا فرصت هر گونه فرار، عذر و بهانهتراشی از آنان گرفته شد،
با این گونه مردن، افسوس، حسرت و پشیمانی برایشان باقی ماند و وقتی متوجه اشتباه خود میشوند
که کار از کار گذشته و باید در پیشگاه الهی پاسخگوی اعمال خود باشند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند:
«مَوْتُ الْفَجْأَهِ …. حَسْرَهُ الْکَافِر؛ مرگ ناگهانی باعث حسرت کافر است.»
و نیز فرمود: «مَوْتُ الْفُجَاءَهِ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَعَذَابٌ لِلْکَافِرِین؛
مرگ ناگهانی مایه رحمت، [آسایش و راحتی] برای افراد با ایمان و مایه عذاب [و پشیمانی]برای کافران است.»
و امام سجاد(علیه السلام) نیز فرمودند:
«مَوْتُ الْفُجَاءَهِ تَخْفِیفُ الْمُؤْمِنِ وَ اَسَفٌ عَلَی الْکَافِرِ؛
مرگ ناگهانی، تخفیفی برای مؤمن و مایه [ندامت، پشیمانی و] تأسف برای کافر است.»
و در حدیثی دیگر فرمود:
«مَوْتُ الْفَجْأَهِ رَاحَهٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ أَخْذَهُ أَسَفٍ عَلَى الْکَافِرِ؛
مرگ ناگهانی مایه [آسایش و] راحتی مؤمن و نشانه غضب و خشم خداوند برای کافر است.»جوان
بنابراین، از مراجعه به روایات به روشنی به دست میآید که مرگ ناگهانی برای افراد با ایمان و صالح،
نوعی رحمت الهی است و اینکه خداوند نمیخواهد بنده مؤمن او دچار رنج و سختیهای مرگ شود
و او را یک باره قبض روح میکند تا از این رنجها خلاصی یابد،
یا اینکه چون خداوند خواستار سعادت و نیکنامی بنده خود در دو جهان است و مصلحت او را در نظر میگیرد،
او را قبل از آلوده شدن به گناه و به تبع آن بدنامی در دنیا و سرافکندگی و عذاب در آخرت،
با مرگ ناگهانی و زودرس به سرای جاوید منتقل میکند. جوان
اما مرگ ناگهانی برای کافران، فاسقان و گنهکاران مایه ندامت، پشیمانی و حسرت است؛
چون با مرگ ناگهانی، امید آنان به اینکه سالیان سال زنده هستند و میتوانند گذشته را جبران کنند قطع شده
یا هنگامی که دچار وسوسههای شیطانی شده و به خود وعده عبادت و ترک گناه در دوران پیری میدادند،
چیزی جز حسرت و پشیمانی برای آنان باقی نمیماند و دیگر فرصتی برای جبران گذشته نخواهند داشت.
آیا همه خوبان زود می میرند؟
در میان برخی مردم این اعتقاد وجود دارد که هنگام مرگ جوان یا هر شخص دیگری که به نیک نامی،
ایمان، تلاش، خدمت، نوع دوستی، پاکی، صداقت و… مشهور بوده، جملاتی مانند: چرا خوبان زود میمیرند؟
یا: «هر گل که بیش تر به چمن میدهد صفا گلچین روزگار امانش نمیدهد»
و تعابیری مانند آن را به کار میبرند، که طبق آنچه گفته شد، پاسخ آن روشن میگردد و در جواب آنان باید گفت:
اولاً:
هر خوبی عمر کوتاهی نداشته و ندارد و اصولاً نمیتوان کوتاهی یا طولانی بودن عمر افراد را تنها بر خوبی یا بدی آنان حمل کرد
و وابسته به آن دانست؛
زیرا بسیاری از علما و بزرگان بوده و هستند که عمری طولانی و سرشار از برکت و معنویت داشته و دارند.
در نقطه مقابل نیز بسیاری از افراد فاسق و گنهکار نیز وجود دارند که عمری طولانی داشته و دارند که نام آنها در تاریخ ثبت شده است.
ثانیاً:
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که عوامل مادی و معنوی فراوانی در کوتاهی یا افزایش عمر انسان
ـ اعم از صالح و طالح ـ دخالت دارند
و ممکن است برخی افراد که به عنوان افرادی مثبت و شایسته در میان مردم معروف گشته و در اذهان جای گرفتهاند،
نسبت به این عوامل غفلت ورزیده و آنها را رعایت نکرده باشند که در نتیجه آن، به مرگ ناگهانی و زودرس دچار گشته باشند.
ثالثاً:
این احتمال نیز وجود دارد که کوتاه بودن عمر برخی افراد، بر اساس عمر قطعی و حتمی آنان بوده است؛
یعنی عمر قطعی فلان شخص ۲۰ سال مقرر شد، خواه جوان مؤمن و صالح باشد و خواه جوان فاسق و طالح.
رابعاً:
گاهی ناکامی و از بین بردن فرصت زندگی به بیتدبیری، سهل انگاری، بیاحتیاطی و کوتاهی خود فرد باز میگردد
و باعث بروز حوادث و اتفاقات ناگوار میشود.
به عنوان مثال: کسی که در حال رانندگی نسبت به قوانین کم توجهی نموده و مبادرت به سرعت غیر مجاز مینماید،
باید منتظر عواقب شوم آن نیز باشد.
در واقع، برخی با کم توجهی، خود را به هلاکت و گرفتاری مبتلا میسازند و موجبات مرگ زودرس خود را فراهم مینمایند.
کوتاه سخن اینکه:
نمیتوان ادعا کرد که تمام خوبان عمری کوتاه دارند؛
بلکه طبق روایاتی ـ که در پاسخ پرسش قبلی مطرح شد ـ جوان مرگی و یا مرگ ناگهانی و زودرس برخی افراد شایسته
و مؤمن تنها میتواند به عنوان یک احتمال مطرح باشد و اینکه خداوند عمر آنان را طبق مصالحی،
کوتاه کرده و به مرگ ناگهانی مبتلا ساخته است تا در جوانی یا پیری دچار آلودگی و انحراف نگردند.جوان
آمادگی برای مرگ در آموزههای الهی
با توجه به نامشخص بودن زمان مرگ و احتمال مرگ ناگهانی، حتی در عنفوان جوانی است که
در دستورات اسلامی و روایات اهل بیت(علیهم السلام) سفارش شده انسانها به گونهای زندگی کنند
و اعمالشان به گونهای باشد که اگر هر لحظه مرگ آنان فرا رسد و خواستند به حضور خداوند متعال برسند،
با آمادگی معنوی، سرافرازی و سربلندی در پیشگاه الهی حاضر شوند.
در باب استعداد و آمادگی برای مردن و اینکه انسان در امان نیست و هر لحظه ممکن است مرگ او فرا برسد،
احادیث بسیار زیادی وارد است که تنها به گوشهای از آن اشاره می کنیم.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در حدیثی میفرمایند:
«إِنَّمَا أَنْتُمْ خَلَفُ مَاضِینَ وَ بَقِیَّهُ مُتَقَدِّمِینَ کَانُوا أَکْبَرَ مِنْکُمْ بَسْطَهً
وَ أَعْظَمَ سَطْوَهً فَأُزْعِجُوا عَنْهَا …. فَارْحَلُوا أَنْفُسَکُمْ بِزَادٍ مُبَلِّغٍ قَبْلَ أَنْ تُؤْخَذُوا عَلَى فَجْأَهٍ وَ قَدْ غَفَلْتُمْ عَنِ الِاسْتِعْدَاد؛
شما باقی مانده گذشتگان و نسلهای گذشته هستید، همان کسانی که از لحاظ قدرت و نفرات بر شما برتری داشتند
ولی از آنچه داشتند روی گردان شدند
[و مرگ، آنان را فرا گرفت و هیچ کس و هیچ چیز نتوانست آنها را یاری دهد و از چنگال مرگ برهاند،
نه قوم و عشیرهشان و نه مال و ثروتشان،] … پس شما برای خود زاد و توشه برگزینید وآماده کوچ و رحلت به سرای باقی باشید
قبل از اینکه مرگ، ناگهانی و سرزده بیاید، در حالی که از آمادگی برای رفتن غفلت دارید.»جوان
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«حضرت عیسی(علیه السلام) درباره مرگ و آمادگی برای آن فرمود:
«هَوْلٌ لَا یُدْرَى مَتَى یَغْشَاکَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسْتَعِدَّ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَفْجَأَکَ؛
مرگ ترسی است که نمیدانی چه زمانی به تو میرسد [و تو را وحشتزده میکند]،
پس چه چیز تو را مانع میشود که خود را برای مردن آماده کنی قبل از این که مرگ تو را غافلگیر کند و ناگهان سر برسد؟!»
وقتی سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین(علیه السلام) قبرها را مشاهده میکردند، فرمودند:
«مَا اَحْسَنَ ظَوَاهِرُهَا وَ اِنَّمَا الدَّوَاهِی فِی بُطُونِهَا فَاللهِ عِبَادَ اللهِ لَا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیَا فَاِنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ فَاعْلَمُوا وَ لا تَغْفِلُوا؛
ظاهر این قبرها چه زیبا است، در حالی که درد و رنج و عذاب در باطن آنها است.
ای بندگان خدا! شما را به خدا سوگند! [دنیا شما را نفریبد] و مشغول به دنیا نشوید که قبر خانه عمل است
[و باید اعمال خود را با خود به قبر و قیامت ببرید]، پس بدانید و غفلت نکنید.»
بعد حضرت این اشعار را ایراد فرمودند:
یَا مَنْ بِدُنیَاهُ اشْتَغَل
وَ غَرَّهُ طُولُ الْأمَل
الْمَوْتُ یَأتِی بَغْتَهً
وَ الْقَبْرُ صٌنْدُوقُ الْعَمَل
«ای کسی که به دنیا مشغول شدهای و آرزوهای دور و دراز تو را فریفته است!
مرگ ناگهانی و سرزده فرا می رسد و قبر، جایگاه و صندوق اعمال توست.»