آرزو در نهج البلاغه

0 1,232

آرزو در نهج البلاغه

برای کسانی که در پی نیل به سعادت واقعی – نه خیالی و وهمی – هستند، پیوسته این پرسش وجود دارد که آرزو در فرهنگ قرآن و اهل بیت( از چه جایگاهی برخوردار است؟ آیا داشتن آرزوهای دراز، امری پسندیده است یا نکوهیده؟ اگر ممدوح است، بالطبع دنبال آن رفتن و تلاش برای رسیدن به آن منعی ندارد، و اگر مذموم و نکوهیده است، باید آنها را واگذاشت.

امام علی(ع) به خوبی این مسئله را تبیین فرموده اند و به انسانها تبعات و عوارض آن را گوشزد کرده اند که در این مقاله به بخشی از کلمات آن حضرت پیرامون این موضوع نگاهی گذرا شده است. آن حضرت در خطابات نورانی خود به آثار و تبعات آرزوها اشاره فرموده آثار مثبت بی توجهی و اعراض از آرزوها را بیان کرده اند. البته توجه به این نکته لازم است که بیانات معصومین( منظومه وار و به هم پیوسته اند، از این رو در بخشهای گوناگون این مقاله، بیانات امام(ع) از زوایای مختلف تکرار شده است که لاجرم این تکرارها مخلّ غرض و هدف نخواهند بود.

الف) ویژگیها و آثار سوء آرزوها

طبق بیانات امام علی(ع) توجه به آرزوها یک سری از آثار و تبعات سوء را به دنبال دارد. آن حضرت، با نگاهی ژرف این آثار را بیان کرده است تا مؤمنین با توجه به آنها، از آرزوهای دنیوی دوری کنند. به مواردی از این آثار اشاره می شود:

۱. ترسناک ترین تهدید

بی تردید انسان در دوران زندگی با تهدیدهای گوناگونی روبه رو است که باید آنها را شناسایی کرده، خود را برای مقابله با آن تهدیدات آماده سازد.

امام(ع) دو تهدید را از سایر تهدیدات ترسناک تر شمرده، می فرماید: «إِنَ  أَخْوَفَ  مَا أَخَافُ  عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل؛[۱] همانا ترسناک ترین چیزی که بر شما می ترسم، دو چیز است: پیروی از هوای نفس و آرزوهای دراز [در دل پروردن].»

امام(ع) پیش از بیم دادن از این دو، می فرماید: «أَلَا وَ إِنَّکُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّاد؛[۲] بدانید که شما به کوچ کردن [از ین دنیا] امر و به تهیه زاد و توشه آخرت راهنمایی شده اید.» و پس از بیم دادن، می فرماید: «فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ  بِهِ  أَنْفُسَکُمْ  غَداً؛[۳] از این دنیا زاد و توشه برگیرید، تا فردا خود را با آن حفظ کنید.» از این بیان حضرت می توان فهمید که توجه نکردن به این دو تهدید، مانع توشه برداری برای آخرت در این دنیا می شود.

۲. فراموشی آخرت

از اساسی ترین آموزه های قرآن و اهل بیت( ایمان به آخرت، معادباوری و یادآوری آخرت است. با توجه به این رکن اساسی و اعتقادی است که انسان با یاد فرجام خود، در پی آمادگی برای آن سفر ابدی خواهد شد و عملکردی مطابق با آن خواهد داشت.

امام(ع) یکی از ویژگیهای تقواپیشگان را این می داند که به آخرت اندیشیده و آن را نزدیک می دانند و به عمل نیک می پردازند: «اسْتَقْرَبُوا الْأَجَلَ  فَبَادَرُوا الْعَمَلَ؛[۴] [آنها کسانی هستند که] مرگ را نزدیک شمرده، پس به انجام اعمال [نیک] شتافته اند.» از ویژگیهای ایشان این است که آرزوها را دروغ شمرده و به سرآمد زندگی توجه می کنند و آن را واقعیت و حقیقت می دانند، لذا آن حضرت در ادامه می فرماید: «وَ کَذَّبُوا الْأَمَلَ فَلَاحَظُوا الْأَجَل ؛[۵] آنها کسانی هستند که آرزو را دروغ پنداشته و آخرت را در نظر می گیرند.»

پس آخرت باوری و آن را نزدیک دانستن، با زندگی همراه با آرزوها در تقابل بوده، در عملکرد نیک انسان و توشه برداری برای آخرت تأثیر به سزایی دارد و بی توجهی و بلکه تکذیب آرزوها، روی آوردن به آخرت را در پی خواهد داشت.

آن حضرت می فرماید: «فَأَمَّا اتِّبَاعُ  الْهَوَى  فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَه؛[۶] پیروی کردن از هوای نفس، انسان را از راه حق بازمی دارد و آرزوهای دراز، آخرت را به دست فراموشی می سپارد.»

۳. عملکرد بد

یکی از آثار داشتن آرزوی دراز، عملکرد بد انسان است. هرگاه انسان به آرزو های دراز خویش بیندیشد، طبعاً در راستای رسیدن به آن آرزوها گام برداشته، عملکرد نیک را غیر لازم خواهد دانست؛ همان گونه که امام به این امر تصریح داشته، می فرماید: «مَنْ أَطَالَ  الْأَمَلَ  أَسَاءَ الْعَمَل ؛[۷] هر کس آرزوهای دراز داشته باشد، عملکرد بد خواهد داشت.» حضرت در بیانی دیگر، به گونه ای دیگر به این مسئله پرداخته، به جایگاه عمل و آرزو اشاره کرده اند و می فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّکُمْ  فِی  أَیَّامِ  أَمَلٍ  مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِی أَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُه؛[۸]  بدانید که تمام شما در دوران آرزویی به سر می برید که مرگ و اجل به دنبال آن است. بنابراین، هر کسی که پیش از رسیدن اجلش، در همان دوران آرزویش به عمل بپردازد، عملش به سود اوست [و مرگش به او زیانی نمی رساند].» سپس فرمود: «وَ مَنْ  قَصَّرَ فِی  أَیَّامِ  أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُه ؛[۹] کسی که در دوران آرزویش، در انجام عمل (صالح) کوتاهی کند، دچار زیان شده، مرگش به ضرر اوست.»

۴. ناباوری معاد

تردیدی وجود ندارد که سعادت انسان در گرو توجه به آخرت و معاد است. به دیگر سخن، انسان خداباور باید معادباور نیز باشد؛ چراکه این اعتقاد باعث می شود انسان در دنیا به تلاش برای آخرت همت گمارد.

اگر باور به معاد و اندیشه آخرت در انسان نهادینه نشده باشد، کسی انگیزه ای برای تهیه زاد و توشه آخرتی نخواهد داشت. از سویی دیگر، آنچه که این باور را در انسان از بین برده یا ضعیف می کند، غفلت از مرگ و پندار عمر دراز است. امام(ع) انسانها را از غلبه آرزوها بر آنها برحذر می دارد و می فرماید: «وَ لَا یَغْلِبَنَّکُمْ  فِیهَا الْأَمَل ؛[۱۰] مبادا در دنیا آرزوها بر شما چیره شود.» که اگر چنین شود، انسان فرصت زندگی را طولانی دانسته، اجل را دور از دسترس خواهد شمرد: «وَ لَا یَطُولُ  عَلَیْکُمُ  الْأَمَد؛[۱۱] مپندارید که عمر طولانی خواهید داشت.»

آری! آرزوها، آخرت را از یاد آدمی می برند و انسان با تصور عمر دراز، به آرزوهای خویش مشغول شده و به فرجام خود نخواهد اندیشید، پس به دنبال تهیه زاد و توشه نخواهد رفت: «فَأَمَّا طُولُ  الْأَمَلِ  فَیُنْسِی الْآخِرَهَ؛[۱۲] و اما آرزوی دراز داشتن، آخرت را از یاد انسان می برد.»

۵. آرزو، سرمایه احمقان

عمر دنیایی انسان محدود است و آرزوهایش بسیار و این عمر کوتاه برای رسیدن به تمام آرزوها کافی نیست، پس چرا انسان با وهم و خیال زندگی کند و از واقعیات بگریزد؟ امام(ع) تکیه بر آرزوها را سرمایه احمقان می داند و می فرماید: «إِیَّاکَ  وَ الِاتِّکَالَ  عَلَى الْمُنَى فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْکَى ؛[۱۳] هشدار که به آرزوها تکیه [و اعتماد] کنی؛ زیرا آن سرمایه احمقان است.»

۶. کوری چشم بصیرت

آنچه که در شرایط حساس و در بروز فتنه ها به کار آدمی می آید، بصیرت و تیزبینی است. اگر انسان از بصیرت برخوردار نباشد، گاه به خاطر شرایط خاص، حق را از باطل تمیز نمی دهد. بسیار رخ داده است که جبهه باطل، با تزویر و مغلطه، خود را به عنوان حق جا زده است و بسیاری راه را به خاطر عدم بصیرت گم کرده و به عنوان جانبداری از حق، در میدان باطل ایفای نقش کرده اند. امام(ع) می فرماید: «وَ الْأَمَانِیُّ  تُعْمِی  أَعْیُنَ الْبَصَائِر؛[۱۴] آرزوها چشم دل را کور می کند.» در واقع، توجه به آرزوها باعث می شود که انسان فاقد بصیرت لازم باشد.

۷. ناکامی

انسانها با آرزوهای خویش زندگی می کنند؛ ولی به آنها نمی رسند، به خصوص اینکه آرزوی انسان، دور و دراز باشد. این مسئله ای برهانی است؛ زیرا عمر آدمی به خاطر عروض حوادث بسیار کوتاه تر از آن چیزی است که آدمی تصور می کند. از سویی دیگر، رسیدن به بعضی آرزوها نیازمند مقدماتی است که گاه سالها تلاش را می طلبد تا شاید در این مدت تمامی شرایط آماده گردد. این در حالی است که چه بسا پیش از رسیدن به آرزو، عمر آدمی به سر آید. از این رو، امام(ع) می فرماید: «مَعَاشِرَ النَّاسِ  اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا یَبْلُغُه ؛[۱۵] ای مردم! از خدا بترسید! چه بسیار آرزومندانی که به آرزوی خویش نرسیدند.» حضرت در این کلام، تقوای الهی را در تقابل با توجه به آرزوها دانسته است و با دعوت مردم به تقوا، آنان را به این نکته توجه می دهد که به آرزوها دل نبندند؛ چراکه: «وَ مِنْ  عِبَرِهَا أَنَّ  الْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَیَتَخَطَّفُهُ أَجَلُهُ فَلَا أَمَلٌ مَدْرُوکٌ وَ لَا مُؤَمَّلٌ مَتْرُوک ؛[۱۶] از عبرتهای روزگار این است که انسان در حالی که نزدیک است به آرزوی خویش برسد، ناگاه اجلش فرا می رسد و امیدش قطع می گردد؛ نه به آرزوی خویش می رسد و نه مورد آرزوی او باقی می ماند.»

امام(ع) در وصیتی هنگام بازگشت از صفین به فرزندش امام حسن(ع) به عدم نیل به آرزوها اشاره کرده، می فرماید: «وَ اعْلَمْ  یَقِیناً أَنَّکَ  لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَکَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَک ؛[۱۷] بدان که به یقین هرگز به تمام آرزوهایت نخواهی رسید و همان اندازه که مقدّر شده است، عمر خواهی کرد.» چون عمر انسان محدود است و انسان نمی تواند بیش از عمری که برای او مقدّر شده، زندگی کند. از این رو فرصت رسیدن به تمامی آرزوهای خود را نخواهد یافت و پیش از رسیدن به برخی آرزوها اجلش فرا خواهد رسید، به همین دلیل، دل بستن به آرزوها امری عبث و بیهوده خواهد بود.

۸. هلاکت

امام(ع) در جایی دیگر، توجه به آرزوهای دراز و غفلت از پنهان بودن اجل را علت هلاکت دانسته است و می فرماید: «وَ إِنَّمَا هَلَکَ  مَنْ  کَانَ  قَبْلَکُمْ  بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَیُّبِ آجَالِهِم حَتّى  نَزَلَ  بِهِمُ  الْمَوْعُودُ الَّذِی تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَهُ، وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَهُ، وَ تَحُلُّ مَعَهُ الْقَارِعَهُ وَ النَّقِمَهُ ؛[۱۸] آنان که پیش از شما بودند، در اثر آرزوهای طولانی و پنهان بودن سرآمد زندگی، هلاک شدند. آنان کسانی بودند که مرگشان در این حالت فرا رسید و دیگر نه عذری برای آنها باقی ماند و نه فرصت توبه ای، و به خاطر عملکردی که داشتند، حوادث سخت و مجازاتها در انتظار آنها بود.»

آنگاه امام(ع) به فرجام سوء توجه به آرزوها اینگونه اشاره می فرمایند: «مَنْ  جَرَى  فِی  عِنَان  أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِه ؛[۱۹] کسی که در مسیر آرزوها بشتابد، در مرگ خواهد افتاد.»

۹. گمراهی عقل و خدا فراموشی

امتیاز انسان بر سایر موجودات، عقل اوست که وی را به سوی حق رهنمون می شود. به تعبیر برخی روایات، عقل آدمی «پیامبر درونی» انسان است که او را به عبودیت و بندگی خدا سوق می دهد؛ در روایت است از امام صادق(ع) پرسیدم که عقل چیست؟ فرمود: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان ؛[۲۰] آنچه که بدان خدواند رحمان عبادت و بهشت کسب می شود.»

اگر این عامل بندگی در مسیر صحیح قرار نگیرد و از مسیر طبیعی خود خارج شود، انسان را به بندگی نخواهد رساند. سرانجامِ عقل گمراه، کجروی، انحراف و دروی از بندگی خداست که امام(ع) آرزو را موجب گمراهی عقل می داند و می فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَ  الْأَمَلَ  یُسْهِی الْعَقْل ؛[۲۱] بدانید که آرزو عقل را گمراه می سازد.» و اگر عقل گمراه شود، آدمی به مسیری غیر از مسیری که عقل سلیم بدان رهنمون بوده است، هدایت می شود. از این رو، فراموشی یاد خدا از آثار آن خواهد بود: «وَ یُنسَی الذِّکر؛[۲۲] و ذکر را فراموش می کند.»

سپس امام(ع) راه درمان این عارضه را تکذیب آرزو و بی اعتنایی به آن می داند و می فرماید: «فَأَکْذِبُوا الْأَمَلَ  فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُور؛[۲۳] آرزوها را دروغ پندارید و به آن اعتنایی نکنید؛ چراکه آن فریبنده است و شخص دارنده آن فریب خورده.»

ب) آثار مثبت بی توجهی به آرزوها

از بیانات امام(ع) روشن می شود که بی توجهی به آرزو و دوری گزیدن از آن، آثار و تبعات مثبتی را به دنبال دارد، از جمله:

۱. غنا و بی نیازی

انسان به فراخور آرزوهایی که دارد، برای رسیدن به آنها اسباب و مقدّماتی را فراهم می کند و هر قدر این آرزوها بیش تر باشند، احساس نیاز به اسباب و مقدّمات و تلاش در جهت فراهم کردن آنها بیش تر خواهد بود، لذا خود را دایم محتاج به آنها می داند و تمام عمر خویش را مصروف آن می کند. بنابراین، هر اندازه از آرزوهای خویش بکاهد، این احساس نیاز کم تر خواهد شد.

امام(ع) می فرماید: «أَشْرَفُ  الْغِنَى  تَرْکُ  الْمُنَى ؛[۲۴] برترین و شریف ترین بی نیازی، ترک آرزوها است.»

۲. زهد

هر اندازه آرزوهای انسان بیش تر باشد، تلاش مادی بیش تری را می طلبد و این مسئله دنیاطلبی را به دنبال خواهد داشت و در مقابل آن زهد قرار دارد که در فرهنگ اسلام زهد به عنوان راهی کارساز و مؤثر برای رهایی از دنیاطلبی و گرایش به دنیا معرفی شده است.

امام(ع) می فرماید: «الزَّهَادَهُ قَصْرُ الْأَمَل ؛[۲۵] زهد، کوتاه کردن آرزو است.»

۳. تهیه زاد و توشه

از مقولات بسیار مهمی که در آموزه های اسلامی بدان تأکید فراوانی شده است، بهره گیری از دنیا برای تهیه زاد و توشه به منظور رستگاری در آخرت است. از این رو، امام(ع) می فرماید: «أَلَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ  قَبْلَ  یَوْمِ  بُؤْسِه ؛[۲۶] [آیا انسانی پیدا می شود که] پیش از رسیدن آن روز سخت، عمل نیکی برای خود انجام دهد؟» سپس به جایگاه عمل و آرزو اشاره فرموده، توجه به آرزوها را در تقابل با عمل می داند و می فرماید: «أَلَا وَ إِنَّکُمْ  فِی  أَیَّامِ  أَمَلٍ  مِنْ  وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِی أَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُه ؛[۲۷] بدانید که تمام شما در دوران آرزویی به سر می برید که مرگ و اجل به دنبال آن است. بنابراین، هر کسی که پیش از رسیدن اجلش، در همان دوران آرزویش، به عمل بپردازد، عملش به سود اوست و مرگش به او زیانی نمی رساند.» سپس می فرماید: «وَ مَنْ  قَصَّرَ فِی  أَیَّامِ  أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُه؛[۲۸] کسی که در دوران آرزویش، در عمل کوتاهی کند، دچار زیان شده و مرگش به ضرر اوست.»

انسانی که با آرزوهای دراز زندگی می کند، مجالی برای تفکر پیرامون مرگ و معاد نمی یابد و در نتیجه موضوعی برای عمل نیک و تهیه زاد و توشه نمی یابد تا بدان بپردازد.

حضرت می فرماید: «لَوْ رَأَى  الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِیرَهُ لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَه ؛[۲۹] اگر انسان مدت عمر و سرانجام خود را ببیند، آرزو و غرور خود را دشمن می دارد.»

توجه به این نکته مهمّ است که حضرت «غرور» را به «امل» عطف نموده و آنها را در یک حوزه قرار داده است و توجه به سرانجام را در تقابل هر دوی آنها دانسته، به همین دلیل توجه به آرزوهای دور و دراز را موجب فراموشی آخرت برمی شمرد، لذا فرموده است: «فَأَمَّا طُولُ  الْأَمَلِ  فَیُنْسِی الْآخِرَهَ.»[۳۰]

______________________________________________________

[۱]. نهج البلاغه، سید رضی، تصحیح: صبحی صالح، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ ق، خطبه ۲۸.

[۲]. همان.

[۳]. همان.

[۴]. همان، خطبه ۱۱۴.

[۵]. همان.

[۶]. همان، خطبه ۴۲.

[۷]. همان، حکمت ۳۶.

[۸]. همان، خطبه ۲۸.

[۹]. همان.

[۱۰]. همان، خطبه ۵۲.

[۱۱]. همان.

[۱۲]. همان، خطبه ۴۲.

[۱۳]. همان، نامه ۳۱.

[۱۴]. همان، حکمت ۲۷۵.

[۱۵]. همان، حکمت ۳۴۴.

[۱۶]. همان، خطبه ۱۱۲.

[۱۷]. همان، نامه ۳۱.

[۱۸]. همان، خطبه ۱۴۷.

[۱۹]. همان، حکمت ۱۹.

[۲۰]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الحدیث، قم، ۱۴۲۹ق، ج‏۱، کتاب العقل و الجهل، ص‏۲۳.

[۲۱]. نهج البلاغه، خطبه ۸۶.

[۲۲]. همان.

[۲۳]. همان.

[۲۴]. همان، حکمت ۳۴.

[۲۵]. همان، خطبه ۸۱.

[۲۶]. همان، خطبه ۲۸.

[۲۷]. همان.

[۲۸]. همان، حکمت ۳۶.

[۲۹]. همان، حکمت ۳۳۴.

[۳۰]. همان، خطبه ۴۲.

خطبه‌ها، نامه‌ها، کلمات قصار

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.