فلسفه گریه های حضرت فاطمه (س)
فلسفه گریههای حضرت فاطمه (س)
در تاریخ بشریت افراد زیادی بودهاند که در غم از دست دادن عزیزی، فراق محبوبی، نرسیدن به مقصودی، انجام گناهی و… گریه کردهاند.
هشت شخصیت را در رأس این گریه کنندگان و جزء «بکّائین» قرار داده، فرمود:
«رَأسَ البَکَّائِینَ ثَمَانِیهً: آدَمُ وَ نُوحُ وَ یَعقُوبُ وَ یُوسفُ وَ شُعَیبُ وَ دَاوُدُ وَ فاطمهَ وَ زین العابدین(؛[۱]
در رأس گریه کنندگان (عالم) هشت نفر قرار دارند:
(حضرت) آدم [برای فراق بهشت و توبه از ترک اولی] و (حضرت) نوح [به خاطر درخواست عذاب برای قومش]
و (حضرت) یعقوب [برای فراق فرزندش یوسف] و (حضرت) یوسف [برای فراق پدر] و (حضرت) شعیب و (حضرت) داود و فاطمه و [امام] زین العابدین [در سوگ پدر].»
شاید بتوان گفت: هیچ یک از گریهها بسان گریه حضرت زهرا سلام الله علیها سوزناک، هدفمند، افشاگرانه و سیاسی نبوده است.
تا آنجا که عدهای از گریه آن حضرت شکوه نمودند. در ادامه روایت قبلی میخوانیم:
«أَمَّا فَاطِمَهُ بَکَت عَلی رَسُولِ الله حَتَّی تَأَذَّی بِها أَهلَ المَدِینَهِ فَقَالُوا لَها لَقَد آذَیتِنا بِکَثرِه بُکَائِکِ
اِمّا أن تَبکِی بِاللَّیلِ وَ اِمّا أَن تَبکی بِالنَّهارِ فَکَانَت تَخرُجُ اِلی مَقابِرِ الشُّهَداءِ فَتَبکِی؛[۲]
اما فاطمه(س) بر رحلت رسول خدا(ص) آنقدر گریه کرد که مردم مدینه اذیت شدند (و شکایت کردند)
سپس گفتند: با گریۀ فراوانت، ما را آزار دادی؛ یا روز گریه کن (که ما شب را راحت باشیم) و یا شب گریه کن (که ما روز راحت باشیم).
آنگاه حضرت از مدینه خارج شده، بر سر قبور شهدا(ی احد) رفتند و آنجا به گریه ادامه دادند.»
حضرت زهرا(ُس) معصومه است و به خوبی میداند که اذیت و آزار دیگران شرعاً ممنوع است، پس چرا گریه آن حضرت آنقدر ادامه یافت که داد مردم مدینه بلند شد؟
چرا حضرت این قدر اصرار دارد که مردم متوجه شوند؟
چه شده است که این همه دختر رسول خدا(ص) گریه میکند؟
آنچه پیش رو دارید، بیان فلسفه این گریهها از زبان خود آن حضرت است که در چند بخش ارائه میشود.
الف) حکمتهای گریه در رحلت پیامبر(ص)
پس از رحلت نبیّ مکرم اسلام(ص)، حضرت زهرا سلام الله علیها در موارد متعددی گریان و اندوهگین بودند! آن حضرت، حکمت این گریهها را در چند مورد بیان میفرماید.
۱. فراق رسول خدا(ص)
هنگام وفات رسول خدا(ص) تا سخنان پدر را شنید که فرمود:
«أبکِی لِذُرِّیَّتِی؛ برای فرزندانم گریه میکنم.»
حضرت زهرا سلام الله علیها به شدت گریه کرد.
رسول خدا(ص) فرمود: دخترم! گریه نکن، آرام باش [هنوز زندهام]! حضرت زهرا سلام الله علیه عرض کرد:
«لَستُ أبکِی مِمَّا یُصنَع بِی مِن بَعدِک وَ لکِنِّی أَبکِی لِفِرِاقِکَ یَا رَسُولَ الله؛[۳]
برای آنچه بعد از تو بر ما روا میدارند، گریه نمیکنم؛ بلکه گریه من از فراق و دوری توست ای رسول خدا!»
در این روایت تصریح دارد که فقط برای فراق پیامبر(ص) گریه میکند.
۲. عظمت مصیبت رحلت رسول خدا(ص)
مرگ رسول خدا(ص) برای انسانهایی که متوجه عظمت او بودند، بسیار سخت و ناگوار بود.
در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم:
«اُصِبنَا بِک یَا حَبیبَ قُلُوبِنا فَمَا اَعظَمَ المُصِیبَهَ بِکَ حَیثَ فَقدنَاکَ فَاِنَّا لله وَ اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُون؛[۴]
ای حبیب دلهای ما! با رحلت تو مصیبتی بر ما وارد شد، پس چقدر بزرگ است مصیبت [از دست دادن تو؛
زیرا (با رفتن تو) وحی از ما قطع شد و به فقدانت مبتلا شدیم]، پس ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم.»
۳. طلب و آرزوی مرگ
وقتی رسول خدا(ص) را دفن کردند
حضرت زهرا سلام الله علیها بر سر قبر پدر آمد، مشتی از خاک قبر را برداشت و پس از گریه بسیار، آرزوی مرگ کرد و این شعر را فرمود:
«صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا
صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا؛[۵]
باران غم و اندوهی بر جانم ریخته است که اگر بر روزهای روشن میریخت، آن روزها (مانند شب) تیره و تار میگردید».
در این مصیبت به جای من ار روزگار بود
روز سپیدهاش به شب تاریک مینمود
۴. غربت اسلام
یکی دیگر از مواردی که حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص) بر آن گریه و زاری کردند، غربت اسلام و مظلومیت آن بود
آن حضرت گاه در گوشهای مینشست و خطاب به پدر با گریه میگفت:
قَلَّ صَبْرِی وَ بَانَ عَنِّی عَزَائِی
بَعْدَ فَقْدِی لِخَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ
عَینُ یا عَینُ اُسکُبی الدَّمعَ سحّاً
وَیکِ لا تَنجَلی بِفَیضِ الدِّماءِ
قَد بَکَتکَ الجِبـالُ وَ الوَحشُ جَمعاً
وَ الطَّیرُ وَ الاَرضُ بَعدَ بُکیِ السَّماءِ
وَ بَکاکَ المِحرابُ وَ الدَّرسُ لِلقُر
آنِ فِی الصُّبحِ مُعلِناً وَ المَساءِ
وَ بَکاکَ الاِسلامُ اِذ صارَ فی
النّاسِ غَریباً مِن ساَئِرِ الغُرَبـاءِ
لَو تَرَی المِنبَرَ الَّذی کُنتَ تَعلُوهُ
عَلاهُ الظَّلامُ بَعدَ الضِّیاءِ
یا اِلهی عَجِّل وَفاتی الیک سَریعاً
لَقَد تَنَغَّصَتِ الحَیـاهُ یا مَولائی[۶]
«صبر و تحمل کم شده و عزا و مصیبت من آشکار گشته است، بعد از دست دادن خاتم پیامبران.
ای دیده! اشک ببار! و ای بر تو اگر سیل اشک را جاری نسازی.
ای رسول و برگزیدۀ حضرت حق و پناه یتیمان و مستضعفان!
کوهها، حیوانات و پرندگان بر تو میگریند.
زمین هم پس از گریۀ آسمان گریست.
آقای من! شهر مکه و رکن و مشعر و سرزمین بطحاء اشکها میبارند.
آسمان و محراب و محل درس قرآن به هنگام صبح (و شام) از فراق تو گریه دارند
و اسلامی که در میان امت تو غریب و تنها مانده است، بر تو میگرید.»
ایشان به نوعی اشاره دارد که اسلام، مکه، منبر و قرآن، همگی غریب و تنها شدهاند.
۵. سلاح اشک
در دوران خفقان پس از رحلت پیامبر(ص) که حق و حقیقت به فراموشی سپرده شد و غاصبان بر مسند جانشینی رسول خدا(ص) تکیه زدند
تنها سلاح حضرت زهرا& در مسیر بصیرتافزایی و روشنگری، گریه و اشک بود. آن حضرت در اشعاری میفرماید:
قُلْ لِلْمَغَیَّبِ تَحْتَ اَطْبَاقِ الثَّریَ
اِنْ کُنْتَ تَسْمَعَ صَرْخَتِی وَ نِدَائِیا
قَدْ کُنْتُ ذَاتَ حِمیً بِظِلِّ مُحَمَّدٍ
لا اَخْشَی مِنْ ضَیْمٍ وَ کَانَ حِمَالِیَا
فَالْیَوْمَ اَخْشَعُ لِلذَّلِیلِ وَ اتَّقِی
ضَیْمِی وَ ادْفَعُ ظَالِمِی بِرِدَائِیَا
فَاِذَا بَکَتْ قُمْرِ یَهً فِی لَیْلِهَا
شَجْنا عَلَی غُصْنٍ بَکَیْتُ صَبَاحِیَا
فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَکَ مُونِسی
وَ لَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِیکَ وَ شَاحِیَا
مَاذَا عَلَی مَن شَمَّ تُربَهَ اَحمَدَ
أن لا یَشُمَّ مَدَی الزَّمانِ غَوالِیّاً؛[۷]
بگو به آن که در زیر طبقات زمین پنهان است، آیا صدای ناله و فریاد مرا میشنوی؟
من در سایۀ محمد(ص) در حمایت و حفاظت به سر میبردم و از هیچ دشمنی و کینهای نمیترسیدم و او جمال من بود.
امروز در برابر فرومایگان خاضعم و باک دارم به من تعدّی شود که ظالم را با چادرم دفع میکنم.
اگر قمری، شب هنگام بر شاخهای بگرید، من صبحگاهان میگریم.
بعد از تو حزن و اندوه را مونس خود خواهم ساخت و اشک را اسلحه خود قرار خواهم داد.
چه باکی است بر کسی که خاک قبر احمد(ص) را بوییده، در تمام زندگی هیچ عطری را نبوید».
در این اشعار، علاوه بر اشاره بر مصیبت رحلت پیامبر(ص) تنها و بییاور شدن
و روبرویی با فرومایگان را جزء مصائب خویش میداند که برای آن گریه میکند و تنها اسلحه خویش را گریه و چادر خویش میداند.
اشک یاد کودکیهای من است
غمگسار بیکسیهای من است
در جوانی رازدارم بوده است
مونس شبهای تارم بوده است
ضربت در چون که پهلویم شکست
مرهمی بر زخمهایم بوده است
ب) مکانهای گریۀ حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمه(س) که این گونه شب و روز گریه میکند، آیا فقط گریهای عاطفی در غم از دست دادن پدر است؟
تکرار گریه و مضامین روایات و اشعاری که مستند به حضرت زهرا(س) است
نشان میدهد که ایشان یکی از شیوههایی که در برخورد با مخالفان و غاصبان در پیش گرفت، تا فریاد مظلومانۀ خود را به دیگران برساند، گریه کردن بود.
گریه در برانگیختن احساسات و عواطف دیگران نقش بسیار زیادی دارد و فرد نظارهگر، تحت تأثیر شدید قرار میگیرد
و سعی میکند از ناراحتی گریه کننده بکاهد و یا به او کمک نموده، مشکل او را بفهمد و در حل آن بکوشد.
شاهد اینکه این گریهها یک شیوه مبارزاتی بوده، این است که آن گریه فقط جنبه عاطفی داشت.
حضرت فاطمه(س) میتوانست در یک نقطه، آن هم در خانه خود، مخفیانه گریه کند و این گونه گریه ای در نظر خود او نیز بهتر بود
زیرا او همان کسی است که وقتی پیامبر(ص) میپرسد: بهترین چیز برای زنان چیست؟
در جواب عرض میکند: بهترین چیز برای آنان این است که مردان را نبیند و آنها نیز او را نبینند.[۸]
اکنون چه پیش آمده است که او آشکارا گریه میکند، به گونهای که گریه و نالههای او باعث اذیّت دیگران شده است؟
باید خیلی از قضایای ناگوار پیش آمده باشد که حضرت مجبور شده است به گریه پناه ببرد.
حتی گریه کردن آن حضرت در مکانهای مختلف که هر کدام ویژگی و پیام خاصی به دنبال دارد، انسان را به تأمّل وامیدارد.
در اینجا به برخی مکانهایی که حضرت زهرا& در آنها به گریه کردن میپرداخت، اشاره میشود.
۱. کنار قبر پیامبر(ص)
راوی میگوید: هفت روز پس از وفات رسول خدا(ص) حضرت فاطمه(س) برای زیارت قبر پدرش بیرون آمد و رو به قبر حرکت میکرد
در حالی که ناله و گریه میکرد و لرزان گام برمیداشت و از کثرت اشک و گریه گویا چیزی را نمیدید، تا اینکه نزدیک قبر رسید و از هوش رفت.
زنان به سوی او دویدند و آب بر صورت او پاشیدند تا به هوش آید.
وقتی به هوش آمد، فرمود: «رُفِعَتْ قُوَّتِی وَ خَانَنِی جِلْدِی وَ شَمَتَ بِی عَدُوِّی وَ الْکَمَدُ قَاتِلِی
توان و قدرتم از بین رفته، توانم کم شده و دشمن مرا شماتت میکند و غصه و اندوه مرا میکشد.»
… ای پدر! «فَوَا اَسَفَاهْ عَلَیْکَ اِلَی اَنْ اُقْدِمَ عَاجِلاً عَلَیْکَ؛[۹]
پس تأسف بر تو دارم تا اینکه نزد تو آیم.»
آنگاه نالهای زد که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت نماید».
بابا ز غم هجرت خون شد جگر زهرا
از داغ فراق تو خم شد کمر زهرا
تا بودی تو در عالم ما پرده نشین بودیم
بعد از تو زدند آتش از کین به در زهرا
۲. در خانه
چنانکه در روایتی ذکر شد، حضرت زهرا(س) آنقدر در خانۀ علی(ع) بر مصائب بعد از رحلت پیامبر(ص) گریه کرد که مورد اعتراض مردم و شیوخ مدینه قرار گرفت
و زمانی که حضرت علی(ع) پیام مردم را به ایشان داد، فرمود:
«یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَقَلَّ مَکْثِی بَیْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِیبِی
مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْکُتُ لَیْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِی رَسُولِ اللَّهِ(ص) ؛[۱۰]
ای ابالحسن! چقدر ماندنم در میان آنان اندک و رفتنم از میان آنان نزدیک است!»
سوگند به خدا! شب و روز آرام نمیگیرم تا اینکه به پدرم ملحق شوم»
سپس امام علی(ع) به آن حضرت فرمود:
«افْعَلِی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا بَدَا لَکِ؛ ای دختر رسول خدا! هرچه تو خود میدانی، انجام بده.»
به راستی چه خطر بزرگی را احساس کرده بود که اینگونه شب و روز ناله می زد؟
چه مصلحت بزرگی در این نالهها و فریادها بود که حتی بر شکوه مردم ترجیح داشت؟!
یا رب آن بسته بشکسته کجاست
خوابگاه بدن خسته کجاست
آن که بستند بر او راه فغان
منعش از گریه نمودند خسان
آن نخوابیده به شبهای دراز
در کجا خفته نهانتر از راز
یا رب آن شمع شب افروز چه شد
صاحب آه جهان سوز چه شد
۳. در قبرستان بقیع
بعد از آمدن مردم مدینه و اعتراض آنها به امام علی(ع)، آن حضرت در قبرستان بقیع جایگاهی برای حضرت فاطمه(س) بنا کرد که «بیتالاحزان»[۱۱] نام گرفت.
صبحگاهان حضرت فاطمه، حسن و حسین( را همراه خویش نموده، گریان به سوی بقیع میرفت و همچنان در آن قبرستان میگریست تا غروب میشد.
آنگاه امیرالمؤمنین(ع) میآمد و او را به سوی خانه میبرد، در حالی که او را بین دو دستش حرکت میداد.
تا بیست و هفت روز پس از وفات پیامبر(ص) داستان اینگونه بود.[۱۲]
۴. در قبرستان احد
محمود بن لبید میگوید: هنگامی که رسول خدا(ص) از دنیا رفت، حضرت فاطمه(س) نزد قبور شهدا و بر سر قبر حمزه سید الشهدا(ع) میآمد و در آنجا میگریست.
از آن پس چند روز مرتب نزد قبر حمزه آمدم و ایشان را در آنجا دیدم که گریه میکرد.
روزی مقداری صبر کردم تا اینکه آرام شد. نزد او رفتم و سلام کردم و گفتم:
ای سیده زنان [عالم]! به خدا سوگند! تو رگهای قلب مرا از گریه پاره کردی [چه شده است اینگونه گریه میکنی؟]
فرمود: ای ابوعمر! بر من سزاوار است که گریه کنم؛ زیرا مصیبت بهترین پدران؛ یعنی رسول خدا(ص) به من رسیده و چقدر مشتاق دیدار او هستم. آنگاه فرمود:
إذا ماتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُ
وَ ذِکْرُ أَبِی مُذْ ماتَ وَ اللّهِ أَکْثَرُ
«وقتی کسی میمیرد، نام او کم برده میشود؛ اما سوگند به خدا! یاد پدرم از آن روزی که از دنیا رفت، زیادتر شده است.»
گفتم: ای سیده من! مسئلهای از شما میپرسم که در سینهام دارد؟
[معلوم میشود محمود متوجه شده بود که گریههای حضرت زهرا(س) فقط برای فقدان پدرش نبود].
فرمود: بپرس. عرض کردم: آیا رسول خدا(ص) بر امامت حضرت علی(ع) تصریح کرد؟
حضرت فرمود: «وَا عَجَباً أَنَسِیتُم یَومَ غَدِیرِ خُمٍّ؟
شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟»
عرض کردم: بلکه قضیه غدیر، بود (من فراموش نکردهام)؛ ولی میخواهم از زبان شما بشنوم.
فرمود: «أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ عَلِیٌّ خَیْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَهُ بَعْدِی وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ أَئِمَّهٌ أَبْرَارٌ
خدای متعال را گواه میگیرم که شنیدم پیامبر اکرم(ص) میفرمود:
علی(ع) بهترین کسی است که در میان شما جانشین خودم قرار میدهم و او امام و خلیفه بعد از من است و دو سبط من و نُه نفر از صلب حسین(ع) پیشوایان در میان شما خواهند بود»
پرسیدم: بانوی من! پس چرا علی(ع) سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟
حضرت زهرا(س) پاسخ داد: رسول خدا(ص) فرمود:
«مَثَلُ الإمَامِ مَثَلُ الکَعبَهِ إِذ تُؤتَی وَ لا تَأتِی؛ مَثل امام، مانند کعبه است که نزد او میآیند (و طواف میکنند) و او نزد کسی نمیرود (کعبه دور مردم طواف نمیکند).»
سپس ادامه داد:
«أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبِیِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ اثْنَانِ،
وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ، حَتَّى یَقُومَ قَائِمُنَا، التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ؛[۱۳]
آگاه باش، به خدا قسم! اگر حق را به اهلش واگذار میکردند و از عترت رسول خدا(ص) اطاعت مینمودند،
دو نفر (درباره حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمیکردند و [امامت را همان گونه که رسول خدا(ص) معرفی فرمود] جانشینی از جانشین دیگری
و [امام] قبلی از قبل دیگری به ارث میبرد تا قیام میکرد قائم ما که نهمین [فرزند] از حسین است».
ج) گریه بر غصب امامت و خلافت
انحراف امت از اسلام حقیقی که در امامت تبلور یافته بود، دل حضرت فاطمه(س) را به شدت به درد آورد
او را به ناله و فریاد شبانه روزی واداشت تا امت، این انحراف خطرناک را متوجه شود.
روایات متعددی به این نکته اشاره میکند که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. حضرت صادق(ع) می فرماید: حضرت فاطمه(ع) از امت ساکت و بیتفاوت و از آن دو به درگاه پروردگار خود شکوهها میکرد،
و در حالی که اشکهای او جاری بود، میگفت:
«اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُوا فَقْدَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ صَفِیِّکَ
وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَیْنَا وَ مَنْعَهُمْ إِیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لَنَا فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ؛[۱۴]
خدایا! به سوی تو شکایت میکنم در اندوه از دست دادن پیامبرت و فرستاده و برگزیدهات
و به تو شکایت میکنم از ارتداد امت و اینکه حق ما را از ما بازداشتند، همان حق (ولایت و رهبری) که در قرآن کریم خود بر پیامبرت نازل فرمودی.»
۲. ام سلمه میگوید: خدمت حضرت زهرا(س) رسیدم و پرسیدم:
ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردی (حالت چگونه است)؟
فرمود: «اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ اَصْبَحَتْ اِمَامَتُهِ مُقْبَضَهً عَلَی غَیْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ
فِی التَّنْزیلِ وَ سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التَّأْوِیلِ وَ لَکِنَّهَا اَحْقَادٌ بَدْرِیَهٌ وَ تِرَاتٌ اَحُدِیَّهٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُکْتَمِنَهً لِاِمْکَانِ الْوُشَاهِ؛
صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالی که پیامبر(ص) از دست رفته، و وصیّ او مظلوم واقع شده است.
سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن و سنت و سفارش پیامبر اسلام(ص) در تأویل و تفسیر قرآن،
حق امام او را غصب کردند و به دیگران سپردند.
این (گونه برخوردهای خصمانه) از کینه توزیهای جنگ بدر و خونخواهی کشتگانشان در جنگ احد است که در درون قلب نفاقآمیز و اندیشه فتنه انگیزشان پنهان بوده است و تاکنون جرأت اظهار آن را نداشتند.»
«فَلَّمَا اسْتُهْدِفَ الْاَمْرُ اَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شآبیبَ آثَارِ مِنْ مَخِیلَهِ الشِقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ الْاِیمَانِ مِنْ قَسِیِّ صُدُورِهَا
وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَهِ وَ کَفَالَهِ الْمُؤْمِنِینَ اَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ
غُرُورَ الدُّنْیَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ؛[۱۵]
تا در آن هنگام که امر (حکومت الهی) بازیچۀ دست قدرت طلبان گردید (و امام به حق، منزوی شد)،
آتش کینههای دیرینهشان زبانه کشید و باران مصیبتها و مشکلات را بر ما فرو ریختند و رشتههای ایمان را دریدند
و نسبت به وعدههای الهی در حفظ و پاسداری از رسالت پیامبر(ص) و دفاع از پرهیزکاران و مؤمنان، چه زشت عمل کردند!
اما افسوس که در جهت انتقام گرفتن از پدران (مشرک و منافق) خود که در جنگهای اسلامی علیه اسلام جنگیدند و کشته شدند،
به دنیا روی آوردند (و فریب دنیا را خوردند).»
این روایت به صراحت میگوید که حزن و گریه شدید حضرت فاطمه(س) به خاطر از دست دادن پیامبر(ص)،
مظلوم واقع شدن امام علی(ع)
و نافرمانی مردم از حکم خدا، قرآن و سنت پیامبر(ص) و انحراف شدید مردم و زنده شدن کینههای قبل و صدر اسلام است.
۳. حضرت فاطمه(س) در لحظههای احتضار باز به شدت می گریست.
امام علی(ع) پرسید: چرا گریه میکنی؟ پاسخ داد:
«أَبکِی بِمَا تَلقَی بَعدِی؛ به خاطر آنچه پس از من به تو خواهد رسید، میگریم.»
حضرت فرمود: «لاتَبکِی! فَوَالله ذَلِکَ لَصَغِیرٌ عِندِی فِی ذَاتِ الله تَعَالی؛
گریه مکن! سوگند به خدا که اینگونه سختیها در راه خدا برای من ناچیز است.»[۱۶]
در این روایت صریحاً آمده است که گریه حضرت زهرا& به خاطر مظلومیّت امام و غصب خلافت او بوده است.
همان امری که پیامبر اکرم(ص) به شدت از آن نگران بود.
۴. روزی در یکی از جلسات خانوادگی،
رسول گرامی اسلام(ص) حضرت فاطمه(س) را با انبوه مصائب و مشکلاتی که پس از وی بر امیرالمؤمنین(ع) باریدن خواهد گرفت
آشنا فرمود که: «اِنَّ زَوجَکَ یُلَاقِی بَعدِی کَذَا وَ کَذَا؛ همسرت و بعد از من فلان گرفتاریهایی پیدا خواهد کرد.»
حضرت زهرا(س) با نگرانی شدید، عرض کرد:
«یَا رَسُولَ الله ألَا تَدعُوا الله أَن یَنصَرِفَ ذَلِکَ عَنهُ؛
ای رسول خدا! آیا از خداوند نمیخواهی که این مشکلات را از او برگیرد؟»
فرمود: چرا؛ اما چارهای جز آن نیست؛ زیرا انسانها آزادند و از نعمت اختیار و آزادی سوءاستفاده میکنند.[۱۷]
به همین جهت تا پای جان از حضرت علی(ع) دفاع کرد و فریاد و نالهاش بلند شد.
هنگامی که در ازدحام جمعیت به مسجد رفت، دید خلیفۀ دوم با شمشیر برهنه امام علی(ع) را تهدید میکند که اگر با ابوبکر بیعت نکنی، گردنت را می زنم.
در این هنگام حضرت زهرا(س) فریاد زد:
«یَا ابَابَکر أَتُرِیدُ اَن تَرَمِّلَنِی مِن زَوجِی؟
وَ الله لَئِن لَم تَکَفُّ عَنهُ لَاَنشِرَنَّ شَعرِی وَ لَاَشقَنَّ جَیبِی وَ لَاتِینَّ قَبرَ اَبِی؛[۱۸]
ای ابوبکر! آیا میخواهی شوهرم را از دستم بگیری (مرا بیسرپرست سازی)؟
سوگند به خدا! اگر دست از او برنداری، موی سرم را پریشان میکنم و گریبان چاک زده، کنار قبر پدرم رسول خدا(ص) میروم.»
مقاله را با این شعر در سوگ آن بانوی دو جهان به پایان میبریم:
شهر آبستن غمهاست، خدا رحم کند
شهر این بار چه غوغاست، خدا رحم کند
بوی دود است که پیچیده، کجا میسوزد
نکند خانه مولاست، خدا رحم کند
هیزم آورده که آتش بزند این در را
پشت در حضرت زهراست، خدا رحم کند
جمع بندی
گریههای حضرت زهرا(س) در واقع مبارزه منفی با دستگاه غاصب خلافت بود، نه فقط گریه عاطفی بر فقدان پدر.
گریه بر غربت اسلام، قرآن و دستورات دینی، گریه بر غصب خلافت، گریه بر مظلومیت امام علی(ع)
و انحراف امت اسلامی از مسیر اصلی و صراط مستقیم بود.
حیف و صد حیف که این امت به خوبی این پیام را دریافت نکردند.
________________________________________
[۱]. ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، سید نعمت الله بن عبدالله جزائری، مؤسسه التاریخ العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۷ ق/ ۲۰۰۶م، ج ۱، ص۱۹.
[۲]. همان.
[۳]. امالی، شیخ طوسی، منشورات مکتبه الاهلیه، مطبعه النعمان، نجف اشرف، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م، ج ۱، ص ۱۹۱.
[۴]. عوالم العلوم، عبدالله بحرانی اصفهانی، مؤسسه الامام المهدی%، قم، چاپ اول، بیتا، ج ۱۱، ص ۸۰۶.
[۵]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م، ج ۷۹، ص ۱۰۶؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۸۰۵؛ روضه الواعظین، ابن فتال نیشابوری، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج ۱، ص ۷۵.
[۶]. عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۸۷؛ منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، هاشمی خویی، مکتبه الاسلامیه، تهران، چاپ اول، بیتا، ج ۱۳، ص ۲۵.
[۷]. مناقب آل ابیطالب(، ابن شهر آشوب مازندرانی، انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ق، ج ۱، ص ۲۴۳؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۵۴.
[۸]. حلیه الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، مطبعه السعاده، مصر، چاپ اول، ۱۳۵۷ق، ج ۲، ص ۴۱.
[۹]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۵.
[۱۰]. همان، ص ۱۷۷.
[۱۱]. توفیق ابوعلم مصری در کتاب خودش به نام اهلالبیت (ص ۱۶۷) میگوید:
در روایتی آمده است: علی علیه السلام محلی را برای فاطمه(س) در بقیع آماده ساخت که بیتالاحزان نامیده شد و آن محل تا این زمان باقی است
و معروف به مسجد فاطمه(س) در جهت قبه حسن و عباس. ابن جبیر نیز گفته است:
کنار قبر عباسیه بیت فاطمه، دختر رسول الله- است که به بیت الاحزان معروف است.
گفته میشود حضرت فاطمه(س) در آنجا میآمد و برای پدرش عزاداری میکرد.
[۱۲]. بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۵۲۳.
[۱۳]. کفایه الاثر، حسینی کوهکمری، نشر بیدار، قم، چاپ اول، ۱۴۰۱ق، صص ۱۹۹ و ۲۴۸؛ الانصاف فی النص علی الائمه الاثنی عشر
(، سید هاشم بن سلیمان، ترجمه: رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، بیتا، ص ۴۱۲؛ بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳.
[۱۴]. بحار الانوار، ج ۴۳، صص ۱۵۶ و ۲۱۴ و ج ۵۳، ص ۱۹؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۴۲.
[۱۵]. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۰۵، ۴۹؛ بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۵۷.
[۱۶]. امالی، محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ص ۱۵۳، ح ۸.
[۱۷]. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۳۰؛ کنز الفوائد، ص ۲۳۵.
[۱۸]. کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق، ج ۸، ص ۲۳۸.