احکام مواد غذایی
احکام مواد غذایی
دین مبین اسلام، به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی، به تمامی جنبههای رفتاری و عملی زندگی انسان توجه داشته و برای آن دستورالعمل ارائه کرده است. یکی از بخشهای زندگی انسان، بخش «تغذیه» و تأمین نیازهای جسمی اوست که در جای جای احکام عملیه به آن توجه شده است.
نکاتی در مورد مواد غذایی
۱. اصل حلّیّت
اصل اولی در مواد غذایی «حِلّیّت» است. اتفاق تمام فقها بر این است که تا یقین به حرام بودن چیزی حاصل نشود، آن شئ حلال خواهد بود. این قانون، برگرفته از روایات معصومین( است. به عنوان نمونه امام صادق(ع) فرمودند: «کُلُّ شَیْ ءٍ هُوَ لَکَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَیْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِک؛[۱] هر چیزی برای تو حلال است، مگر آنکه یقین به حرمتش پیدا کنی، در این صورت باید آن را ترک نمایی.»
موارد حرمت که در کتاب های فقهی و نیز در این مجموعه بدانها اشاره می گردد، استثنائات و تبصره بر این قانون کلی محسوب می شود و از این قاعده برآمده از روایت به اختصار «اصل حِلّیّت» تعبیر می گردد که از قوانین مسلّم فقهی به شمار می رود و برخی فقها پیرامون آن رسالی مستقلی نگاشته اند.
۲. مواد غذایی داخلی و خارجی
برخی از مواد غذایی از مملکتهایی که کُفّار[۲] در آنها زندگی می کنند، وارد می گردد. به اینگونه سرزمینها، بلاد یا کشورهای کُفر گفته می شود. یکی از سؤالاتی که به طور طبیعی مطرح می باشد، این است که آیا استفاده از چنین مواد غذایی جایز است یا نه؟
پاسخ: فرقی بین مواد داخلی و خارجی نیست و استفاده از تمام آنها شرعاً جایز می باشد؛ اما به سه شرط:
الف) چیز نجس در آنها وجود نداشته باشد و نیز به نجس با رطوبت برخورد نکرده باشد؛
ب) مواد غذایی از اعضای بدن حیوانات نباشد؛
ج) در استفاده از آن مواد غذایی، مجتهد جامع الشرایط حکم به منع ننموده باشد. اعمّ از اینکه ممنوعیت آن به دلیل جلوگیری از تقویت دولت کفر باشد یا هر مفسده دیگری.
بنابراین استفاده از «گوشت» حیوانات که از بلاد کفر به کشورهای اسلامی ارسال میشود، به خاطر شرط دوم، ممنوع است، مگر آن دسته از گوشتهایی که توسط حکومت اسلامی و با نظارت شرع اسلام در کشورهای کفر از حیوانات حلال گوشت بدست آمده باشد.
۳. نجس شدن مواد غذایی
یکی از نکاتی که لازم است مورد توجه اغذیه فروشان محترم و نیز عموم مردم قرار گیرد، این است که اصولاً خوردن و خوراندن نجس و همچنین غذایی که به وسیله یکی از نجاسات، متنجّس شده است، حرام میباشد.[۳]
امام صادق(ع) در مقام بیان وجوه حرام خرید و فروش میفرماید: «الْبَیْعُ لِلْمَیْتَهِ أَوِ الدَّمِ أَوْ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ أَوِ الْخَمْرِ أَوْ شَیْ ءٍ مِنْ وُجُوهِ النَّجِسِ فَهَذَا کُلُّهُ حَرَامٌ وَ مُحَرَّمٌ لِأَنَّ ذَلِکَ کُلَّهُ مَنْهِیٌّ عَنْ أَکْلِهِ وَ شُرْبِهِ وَ لُبْسِهِ وَ مِلْکِهِ وَ إِمْسَاکِهِ وَ التَّقَلُّبِ فِیهِ فَجَمِیعُ تَقَلُّبِهِ فِی ذَلِکَ حَرَامٌ؛[۴] فروختن مردار، خون، گوشت خوک، شراب یا هر چیز نجس، همۀ آنها حرام است؛ زیرا از این موارد در اسلام نهی شده است. اعمّ از خوردن، آشامیدن، پوشیدن، به ملکیّت در آوردن، نگهداشتن و هرگونه تصرفات دیگر.»
بنابراین، هرگز نباید از مواد غذایی نجس یا متنجّس استفاده کرد یا آن را به خورد دیگران داد؛ ولی دادن نجس و غذای متنجّس به حیوانات اشکالی ندارد.
توجه به چند محور در این زمینه ضروری است:
الف) تعداد نجاسات:
در دین اسلام چیزهایی به عنوان نجس معرفی شده است. لازم به ذکر است که مسئله پاک و نجس بودن، غیر از جنبه بهداشتی می باشد. چیزهای نجس عبارتند از:
۱ و ۲. ادرار و مدفوع انسان و هر حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارد؛
۳ و ۴. منی و خون انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد، اعم از حلال گوشت و حرام گوشت؛ ولی حکم خونی که گاهی در تخم مرغ یافت می شود، بین فقها مورد بحث است؛ برخی آن را نجس می دانند و برخی دیگر پاک؛ ولی خوردن آن را حرام میدانند. بنابرابن، باید یا خون را از تخممرغ جدا کنند و یا قبل از تناول، تخم مرغ به هم زده شود تا خون آن ناپدید کرد و صدق خوردن خون نکند.
۵. مُرده انسان (تا وقتی او را غسل میّت نداده اند) و هر حیوانی که خون جهنده دارد، و یا به غیر دستور شرع مرده باشد، اعمّ از حلال گوشت یا حرام گوشت.
۶. سگ و خوکی که در خشکی زندگی می کنند، تمام اجزاى بدن شان، حتى مو، استخوان، پنجه، ناخن و رطوبتهاى آنها، نجس است؛[۵] ولی سگ و خوک دریایى پاک بوده، خوردن آنها حرام است.
نکته: دادن قرص به سگها از جانب نهادهای بهداشتی، سبب پاک شدن آنها نمی گردد.
یادآوری این نکته نیز لازم است که بدن تمام حیوانات زنده پاک است، به جز سگ و خوکی که در خشکی زندگی می کنند.
۷. شراب و هر چیز مست کننده که از اول مایع بوده است؛ اما چیزهای مست کننده که مایع نیستند یا از اول مایع نبوده و بعد به صورت مایع درآمده اند، پاک میباشد؛ اگرچه خوردن آنها حرام است.
۸. آبجو؛ ولی «ماء الشعیر» که در بازار مسلمین یافت می شود، پاک و حلال است.
۹. کافر؛ یعنى کسى که: الف) منکر خداست؛ ب) براى خدا شریک قرار مىدهد؛ ج) پیغمبرى خاتم الانبیاء حضرت محمّد(ص) را قبول ندارد؛ د) در یکى از موارد فوق شک داشته باشد؛ هـ) ضرورى دین؛ یعنى چیزى مثل نماز و روزه که مسلمانان آن را جزء دین اسلام مىدانند، منکر شود؛[۶] و) با اهل بیت پیامبر(ص) دشمنی ورزد؛ ز) در مورد انسانها (اعم از خاندان پیامبر(ص) و دیگران) غلوّ ورزد و آنها را از حد عبودیّت و بندگی خداوند بالاتر برد.[۷]
اینک پس از یادآوری چیزهای نجس، ابراز می داریم: اگر مواد غذایی نجس شود، در صورت امکان حتماً باید ابتدا آنها را تطهیر کرد و سپس برای تهیه اغذیه استفاده نمود و چنانچه امکان تطهیر وجود نداشته باشد، نمی توان با آنها غذا تهیه کرد و در اختیار مردم قرار داد.
ب) موارد جواز:
در موارد زیر، بنا بر پاک بودن مواد خوراکی گذاشته می شود و استفاده از آنها اشکال ندارد:
۱. معلوم نیست دستی که به مواد خوراکی برخورد نموده، نجس بوده است یا نه؛
چنانچه فروشنده نسبت به فساد جنس خود آگاه باشد و بر اثر فروش مواد غذایی فاسد یا موادی که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده، صدمه ای متوجه مشتریان گردد، ضامن خواهد بود
۲. معلوم نیست دستِ نجس به مواد غذایی برخورد کرده است یا نه؛
۳. معلوم نیست نجاست به مواد غذایی سرایت کرده است یا نه؛ زیرا بدیهی است که اگر دو چیزی که یکی پاک و دیگری نجس است، به یکدیگر برخورد نمایند؛ ولی هر دو خشک باشند، سبب نجس شدن چیز پاک نمی گردد؛
۴. معلوم نیست چیز مشکوک، جزء اشیای نجس است یا نه. مثل دانه سیاهی که بین برنج وجود دارد و معلوم نیست فضله موش است یا چیز دیگر.[۸]
در موارد فوق، حتی تفحص و جستجو نیز لازم نیست.
ج) چیزهایی که قابل پاک شدن نیستند:
چنانچه برخی از مواد غذایی نجس شوند، دیگر قابل پاک شدن نیستند، از جمله:
۱. شیر: گرچه آن را بعد از نجس شدن به پنیر تبدیل کنند یا در آب کُر قرار دهند.[۹]
۲. آب میوه ها.
۳. شیره مایع: مانند شیره خُرما، انگور و… اگر نجس شوند، چنانچه سفت باشند، فقط همان موضع متنجس می گردد و با برداشتن نجس و مقداری از اطراف آن، بقیه پاک خواهد بود؛ اما اگر به صورت مایع باشند، با نجس شدن یک قسمت، تمام آن نجس شده، دیگر قابل تطهیر نیستند.
۴. روغن مایع: اما اگر روغن جامد باشد و نجسی در آن بیفتد، همان قسمت نجس شده برداشته می شود و بقیه آن پاک است.[۱۰]
چنانچه مایعاتی از این دست نجس شوند، قابل پاک شدن نیستند؛ اما اگر آب مطلقِ[۱۱] قلیل[۱۲] نجس شود، با اتصال به کُر و مخلوط شدن با آن، یا ریختن باران بر روی آن پاک می گردد، به شرط آنکه عین نجس در آن وجود نداشته باشد.
۵. حبوبات در آب نجس: ظاهر حبوبات با آب کشیدن پاک می شود؛ ولی اگر حبوبات در آبِ نجس خیس خورده باشند،[۱۳] پاک شدن آنها محل تأمل است و در این زمینه باید به رساله فقها مراجعه شود.
لازم به ذکر است گندمی که متنجس شده، بر اثر تبدیل شدن به آرد یا نان پاک نمی گردد.
۶. خمیر نجس: بدیهی است چنانچه آرد نجس شود، همان قسمت که نجس شده برداشته می شود و بقیه آن پاک است؛ اما اگر در داخل آرد آب ریخته شده، در این صورت، مسئله دارای اقسامی است:
الف) هنگام آب [۱۴]ریختن در آرد، نجسی در آن بیفتد، به مقداری که آبِ نجس رسیده است، آرد متنجس شده و بقیه آرد ها پاک است؛
ب) بعد از ریختن آب در آرد و تشکیل خمیر، معلوم شد از اول نجسی داخل آن افتاده بوده، در این صورت تمام آن خمیر متنجس شده است و با تبدیل شدن به نان یا هر چیز دیگر تطهیر نمی شود؛
ج) بعد از تشکیل خمیر، نجس غیرمایعی در آن بیفتد، در این صورت همان محدوده ای که نجس افتاده است، برداشته و دور ریخته می شود و بقیه خمیر ها پاک است.
۴. خبائث
از نکات قابل توجه برای کسانی که با مواد غذایی سر و کار دارند، این است که در دین اسلام، خوردن و آشامیدن «خبائث» حرام می باشد.
مقصود از خبائث، چیزهایی است که طبع بشر از خوردن آنها تنفّر دارد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: ]یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث[[۱۵]؛ «چیزهای پاکیزه را بر مردم حلال و اشیای تنفرآور را بر ایشان حرام میکند.»
و در جای دیگر می فرماید: ]یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ[[۱۶]؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! از نعمتهاى پاکیزه اى که به شما روزى داده ایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید؛ اگر فقط او را پرستش مى کنید!»
در این قسمت لازم است به دو محور اشاره نماییم:
الف) غذای آلوده:
اسلام، دین نظافت و پاکیزگی است، به طوری که نظافت بخشی از ایمان شمرده شده است؛[۱۷] پس چنانچه فضای نگهداری فروشگاه مواد غذایی، بهداشت مناسب را نداشته باشد، به طوری که مواد غذایی، آلوده به میکروب گردد، تحویل چنین موادی به دیگران جایز نیست. همچنین، اگر دست فروشنده اغذیه کثیف و چرکین باشد، حق ندارد به مواد غذایی دست زده، آنها را در اختیار مشتریان بگذارد؛ زیرا تمام مشتریان این ذهنیّت را دارند که «جنس سالم» و « مواد غذایی بهداشتی» در اختیار آنان گذاشته می شود و اگر آنها بدانند این مواد غذایی، بهداشتی نیست، هرگز برای تهیه آن اقدام نمی کنند. بر این اساس، تحویل مواد غذایی آلوده به آنها تحویل جنسی است برخلاف آنچه مشتری اقدام نموده است.
می شود به یقین اذعان نمود که «شرطِ سلامت» و «بهداشتی بودن» مواد غذایی، یک «شرط ارتکازی» است که مشتریان با این شرط اقدام به خرید می نمایند.[۱۸]
این را نیز اضافه کنیم که مواد غذایی آلوده، جنس معیوب به شمار رفته، فروختن چنین جنسی نوعی غِشّ و فریبکاری در معامله است. پیامبر خدا(ص) می فرمایند: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً وَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ خَانَ مُسْلِماً؛[۱۹] از ما مسلمانان نیست کسی که مسلمانی را فریب دهد و به وی خیانت نماید.»
ب) مواد غذایی فاسد:
فروش مواد غذایی فاسد طبق ادله ای که در سطرهای فوق بیان نمودیم، حرام است. علاوه بر اینکه چنانچه فروشنده نسبت به فساد جنس خود آگاه باشد و بر اثر فروش مواد غذایی فاسد یا موادی که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده، صدمه ای متوجه مشتریان گردد، ضامن خواهد بود و باید تمام خسارتهای وارد شده از قبیل: هزینه درمان، ناقص شدن عضو بدن و یا هر خسارت دیگر را جبران نماید.[۲۰]
تذکر: اگر «اداره بهداشت» از ناسالم بودن مواد غذایی مطلع نشد، دستاندرکاران مواد غذایی حق ندارند آن مواد ناسالم را در اختیار مردم گذاشته، از عدم اطلاع مشتریان سوءاستفاده کنند. فروشندگان مواد غذایی در زمینه لزوم پرهیز از استفاده مواد آلوده شرعاً تکلیف دارند، چه اداره بهداشت یا دستگاه قضایی مطلع شود یا نه.
۵. تشخیص بهداشت
امروزه در عُرف بین الملل از مواد غذایی سالم به «مواد غذایی بهداشتی» تعبیر می شود. این همان تعبیری است که فقها از آن به عنوان «سلامت» یاد نموده اند و سالم بودن هر جنسی را لازم و واجب دانسته اند.
یادآور می شویم که سلامت هر کالایی بر حسب و متناسب با همان جنس است. مثلا ًتعریفی که از یک ماشین سالم ارائه می شود، غیر از تعریفی است که از مواد غذایی سالم ارائه می گردد. همچنین تشخیص سالم و معیوب بودن هر جنسی بستگی به عُرف همان صنف دارد؛ چراکه آنها کالای سالم و معیوب خود را بهتر می شناسند.
در زمان ما، تعریف دقیق غذای سالم از ناسالم، بر عهده «اداره بهداشت» گذارده شده است؛ زیرا با تنوع مواد غذایی، این تشخیص سالم به کارشناسی تخصصی و مناسب نیاز دارد. از اینجا می توان به اهمیت کار اداره بهداشت پی برد؛ چراکه سلامت عمومی و بهداشت جامعه به دست آنان است.
امور قابل توجه خدمتگذاران بهداشت
کسانی که در مراکز نظارتی بهداشتی تلاش می کنند، لازم است به اموری توجه کنند:
اول: مسئولینی که امر سرکشی به فروشندگان مواد غذایی را دارند، لازم است دقت مناسب را به کار برده، از هرگونه پارتی بازی و گزینشی عمل کردن خود داری کنند تا درآمد آنان حرام نباشد؛ زیرا ایشان برای تأمین سلامت عمومی استخدام شده اند، پس موظف هستند در جهتی که برای آن به کار گرفته شده اند، به طور صحیح انجام وظیفه نمایند.[۲۱]
دوم: از افراط و تفریط خودداری کرده، بر اساس آنچه به طور متعارف در روال قانونی و دستور کار خود دارند، مشی نمایند. در غیر این صورت، یا بر صنف فروشندگان مواد غذایی ظلم نموده اند و یا بر مصرف کنندگان.
سوم: دریافت رشوه و کتمان حقیقت، از گناهان بزرگ به شمار می رود. خدمتگذاران بهداشت عمومی لازم است به این نکته توجه داشته باشند که چنانچه حقی را باطل یا باطلی را به صورت حق نمایش دهند، درآمد حرام کسب نموده اند.
چهارم: دروغ و گزارش نادرست به مقامات قضایی و به کار بردن حُبّ و بغضها، هم گناه است و هم ضمان آور.
و…
______________________________________
[۱]. کافی، ج ۵، ص ۳۱۳
[۲]. مقصود این است که مردم آن سرزمین کافر هستند، اعمّ از اینکه دولت آنها هم کافر باشد یا نباشد.
[۳]. البته فقها کودکان را استثنا فرموده و گفته اند: خوراندن غذای متنجس (نه خود نجس) به کودکان اشکال ندارد، به شرط آنکه ضرری متوجه آنان نشود. (توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۹۴)
[۴]. وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۳۸.
[۵]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۷۵.
[۶]. همان، ص ۷۶.
[۷]. منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج ۳، ص ۲۲۴.
[۸]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۸۸.
[۹]. لازم است در این زمینه به رساله فقها مراجعه شود.
[۱۰]. توضیح المسائل محشی، ج ۱، ص ۸۹.
[۱۱]. آب مطلق به آب معمول و متعارف گفته میشود که با چیزی مخلوط نشده یا از چیزی گرفته نشده باشد و مردم به آن «آب» بگویند، بدون اینکه پسوندی مانند «آب میوه» داشته باشد.
[۱۲]. آب قلیل در مقابل آب کُر است. آب کُر آبی است که در ظرفی با طول، عرض و عُمق سه وجب و نیم یا بیشتر باشد. بنا بر این، آب قلیل به آبی گفته میشود که کمتر از این مقدار باشد.
[۱۳]. مانند اینکه برنج را در طشت آب خیس کنند و بعد از خیس خوردن، فضله موش در آن یافت شود.
[۱۴]. مقصود، آب قلیل است.
[۱۵]. اعراف/ ۱۵۷.
[۱۶]. بقره/ ۱۷۲.
[۱۷]. ر.ک: بحار الانوار، ج ۵۹، ص ۲۹۱.
[۱۸]. توضیح المسائل محشی، ج ۲، ص ۲۳۸.
[۱۹]. امالی، شیخ صدوق، ص ۲۷۰.
[۲۰]. فقها برای هر عضو، دیه خاصی مشخص نمودهاند.
[۲۱]. فقها بر این فتوا می باشند که اجیر باید طبق قرارداد خود عمل نموده، در کار خود کوتاهی نکند.