اینکه کسی بگوید،پیامبر اسلام(ص)،غیر از حضرت زهرا(س)،فرزند دیگری نداشته است،ادعایی بدون سند و به عبارتی انکار یکی از مسلمات تاریخی است،چرا که در تمامی منابع تاریخی چه شیعی و چه اهل سنت،نام فرزندان پیامبر(ص) ذکر شده است
قبل از هر چیز لازم است به یک نکته اشاره کنم و آن اینکه مراد از شیعه در این قیامها،شیعه به معنا یعام آن است نه شیعه داوزده امامی،لذا شامل قیامهایی هم که توسط شیعیان زیدی و اسماعیلی هم صورت گرفته است می شود.
از آنجایی که معرفی تمام قیامهایی که توسط شیعیان در این دوره زمانی مورد نظر اتفاق افتاده است،نیازمند فرصتی مناسب و ارائه مطالبی طولانی است،لذا فقط به معرفی قیامهای مهم این دوره اکتفا می کنیم.
قیامهای شیعی و برخورد مسلحانه شیعه بعد از کربلا و نهضت عاشورا شروع می شود.
بعد از شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ در دهه۶۰ هـ.. دو قیام شیعی به نام توابین و مختار به وقوع پیوست که رهبران این دو قیام، از شیعیان پاک باخته ای بودند که ماهیتی کاملاً شیعی داشتند، در مورد رهبران توابین، هیچ اختلاف نظری نیست که آنان از اصحاب پیامبر و شیعیان امیر المؤمنان بودند،[۱] در مورد مختار بزرگان و رجال شناسان شیعه همه قائل به حسن نیت او هستند. اگر چه از سوی مخالفان و بنی امیه سخنان منفی در مورد او گفته شده است.
شروع قیامها در قرن دوم به شرح ذیل می باشد:
ـ قیام زید:
زید فرزند بزرگوار امام سجاد ـ علیه السّلام ـ و برادر امام باقر ـ علیه السّلام ـ است که در مقابل ستمکاری های هشام خلیفه اموی و عمالش به پا خاست و بر ضد امویان قیام کرد. زید که برای شکایت از یوسف بن عمرو، حاکم عراق به دمشق نزد هشام رفته بود، مورد تحقیر و سرزنش هشام قرار گرفت و پس از برگشتن از شام در کوفه، شیعیان اطراف او را گرفتند و او را به قیام علیه بنی امیه ترغیب کردند. ولی با تیر خوردن او در گرما گرم جنگ قیامش به شکست انجامید و خودش به شهادت رسید.[۲]
درباره شخصیت و قیام زید، روایات مختلفی وارد شده است که دسته ای از این روایات بر نکوهش او دلالت دارند، اما عالمان و صاحب نظران شیعه بر این عقیده اند که زید فردی بزرگوار و مورد ستایش بود و مدرکی قابل قبول دال بر انحراف او در دست نیست.
شیخ مفید درباره او می گوید:
«عده زیادی از شیعه مذهبان او را امام می دانند و علتش این است که زید خروج کرد و مردم را به رضای آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ فدا خواند و مردم خیال کردند منظورش خودش می باشد در حالی که منظورش این نبود، زیرا می دانست که برادرش امام باقر ـ علیه السّلام ـ امام بر حق است و او نیز به امامت فرزندش امام صادق ـ علیه السّلام ـ وصیت کرده است.»[3]
به علاوه امام صادق ـ علیه السّلام ـ پس از شهادت زید، خانواده اش را تحت تکفل گرفت و به خانواده های کسانی که همراه زید شهید شده بودند رسیدگی می کرد و در یک نوبت هزار دینار در میان آنها پخش کرد.[۴]
ـ قیام یحیی بن زید:
بعد از شهادت زید در سال ۱۲۱ هـ . پسرش، یحیی، دنبال کار پدر را گرفت و از راه مدائن به خراسان رفت و مدتی در شهر بلخ به صورت ناشناس می زیست، تا این که نصر بن سیّار، او را دستگیر کرد و مدتی در زندان بود تا این که بعد از مرگ خلیفه اموی، هشام از زندان گریخت و مردم زیادی از شیعیان خراسان اطراف او جمع شدند، او به سوی نیشابور آمد و با حاکم آن جا، عمر بن زراره قسری، جنگید و او را شکست داد. و بالاخره در سال ۱۲۵ هـ . در جوزجان، هنگام جنگ با سپاه بنی امیه، تیری به پیشانیش اصابت کرد و در میدان جنگ کشته شد و نیروهایش پراکنده شدند.[۵]
برخلاف قیام زید، قیام پسرش یحیی کاملاً رنگ و بوی زیدی داشته است برای اینکه او به نوعی به امامت قائل بوده و خود را وصی و جانشین پدر می دانسته، از این جاست که فرقه زیدیه شکل می گیرد و راهشان از راه شیعه امامیه و اثنا عشریه به کلی جدا می شود. آنان حتی در مسائل فقهی نیز به امامان معصوم ـ علیه السّلام ـ رجوع نمی کردند.[۶]
-قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر الطیار
قیام عبدالله بن معاویه از جمله جنبش های سیاسی- اجتماعی پایان عصر اموی است که همزمان با تکاپوی آشکار عباسیان در سال های (۲۷-۱۲۶) علیه سلطه سیاسی نظام خلافت اموی آغاز شد. این جنبش از ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت است چرا که جدّی ترین رقیب سیاسی و ایدئولوژیک عباسیان محسوب می شد.
ـ قیام محمد نفس زکیه:
بعد از قیام زید و پسرش یحیی اوج قیامهای علویان در قرن دوم بود. یکی از این قیام ها در زمان منصور عباسی بود که رهبری این قیام را محمد نفس زکیه، بر عهده داشت، که جز امام صادق ـ علیه السّلام ـ عموم بنی هاشم با او بیعت کرده بودند؛ حتی عالمان و فقیهان اهل سنت چون ابوحنیفه و دیگران با او بیعت کردند و روایات نبوی منقول درباره مهدی ـ علیه السّلام ـ را بر او تطبیق می دادند.[۷]
ـ قیام ابن طباطبای حسنی:
یکی دیگر از قیامهای علویان که از گستردگی خاصی برخوردار بود در عصر پس از مرگ هارون ـ و جنگ بین دو پسرش امین و مأمون بر سر حکومت ـ است، در این زمان شیعیان فرصت را غنیمت شمردند و قیام های علویان نیز به اوج خود رسید در این عصر به خاطر وجود فرمانده نظامی لایق مثل ابوالسریا در جبهه علویان تمام عراق«جز بغداد»، حجاز، یمن، و جنوب ایران از قلمرو حکومت عباسیان خارج شد[۸] لشکر ابوالسرایا با هر سپاهی که رو به رو می شدند، آن را تار و مار می کردند و به هر شهری که می رسیدند، آنجا را تسخیر می کردند، می گویند در نبرد ابوالسّرایا دویست هزار نفر از سربازان خلیفه کشته شدند، در حالی که از روز قیام تا روز گردن زدن وی، بیش از ده ماه طول نکشید.[۹]
-قیام محمد دیباج
در دوران مامون، محمد دیباج فرزند امام صادق(ع) در حجاز در سال ۲۰۰ هجری قیام کرد و در مکه بعنوان امیرالمؤمنین با او بیعت شد. از آنجا که این قیام فقط به مکه منحصر بود جدی تلقی نشد و محمد بن دیباج در حضور مردم خودش را خلع کرد.[۱۰] از عوامل عدم موفقیت او ناتوانی در سازماندهی دقیق قیام، اعتماد به یارانی سست کردار که برخی از ارازل واوباش مکه بودند و تردید برخی از مردم مکه برای بیعت با وی عنوان شده است.
ـ قیام محمد بن قاسم:
در نیمه اول قرن سوم می توان به قیام محمد بن قاسم از نوادگان امام سجاد ـ علیه السّلام ـ اشاره کرد که در سال ۲۱۹ هـ رخ داد. از دیگر مقاطع گسترش قیامهای شیعی، سال ۲۵۰ هـ . در عصر خلافت مستعین عباسی است، در این سال حسن بن زید دست به قیام زدند.
ـ قیام علویان طبرستان:
از شورشهای موفقی که منجر به تشکیل دولتی مستقل بود شورش "حسن بن زید" بود وی که عالمی بزرگ و فقیهی دیندار و ساکن ری بود به دعوت مردم طبرستان به آن دیار رفت و در ۲۵۰ هـ ق پس از پیروزیهای درخشان توانست بر عاملان عباسی پیروز شود و دولت علویان طبرستان را ایجاد کند و به "داعی کبیر" ملقب شود. حکومت علویان طبرستان حدود ۶۰ سال مستقل از حکومت مرکزی به حیات خود ادامه داد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱.تشیع در مسیر تاریخ، نوشته سید حسین جعفری، ترجمه سید محمد تقی آیت الهی.
۲. جهاد شیعه در دوره اول عباسی،تألیف دکتر سمیره مختار لیثی،ترجمه محمد حاجی تقی.
۳. جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام،هاشم معروف حسنی،ترجمه سید محمد صادق عارف.
پی نوشتها:
[۱] . رجوع شود به دکتر سید حسین جعفری، تشیع در سیر تاریخ، ترجمه: دکتر سید محمد تقی آیت الله، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ط نهم، ۱۳۷۸ هـ .ش، ۲۶۸ـ ۲۷۳.
[۲] . مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۱۴۱۱ هـ ، ج۳، ص ۳۱۸، ۲۳۰.
[۳] . مفید، محمد بن محمد بن نعمان. الارشاد، ترجمه، محمد باقر مساعدی خراسانی، کتابفروشی اسلامی، ص ۵۲۰.
[۴] . همان، ص ۳۴۵.
[۵] . ابن واضح، تارخی یعقوبی، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۴هـ ، ج ۲، ص ۳۲۶و ۳۲۷ و ۳۳۳.
[۶] . محری، غلامحسین، تاریخ تشیع از پیدایش تا پایان غیبت صغری، انتشارات فصالح، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۱ و ۱۵۰.
[۷] . همان ص ۲۵۴ و ۲۵۵ و ۲۵۱ و ۳۴۷.
[۸] . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، قم، منذرات الشریف الرضی، ۱۴۱۴ هـ ، ج۲، ص ۴۴۵.
[۹] محری، غلامحسن، همان، ص ۱۵۷ و ۱۵۶.
[۱۰] .طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، تهران، اساطیر، ج ۸، ص ۵۳۹- ۵۳۸
منبع : پرسمان قرآن