امتیاز اسلام از نگاه برون دینی چیست ؟

0 64

در این منظر نمى توان براى برترى دین اسلام به آیات قرآنى و روایات اسلامى تمسک نمود، چون که غیر مسلمان اینها را قبول ندارد، بلکه باید نخست حقانیت اسلام را ثابت نمود. در قدم بعدى نوبت به این مى رسد که دین بر حق تنها یک دین است،نه بیشتر. نمى شود پذیرفت هم اسلام بر حقاست و هم ادیان دیگر (پلورالیسم دینى و تکثرگرایی در دنیا مردود است). اگر در پى اثبات حقانیت دین اسلام بر آییم، بحث به درازامى کشد که در این فرصت اندک نمى توان به طور مبسوط و کافى آن را بیان نمود از اینرو به صورت مختصر به آن پرداخته می‌شود. برای پى بردن به حقانیت اسلام و برترى آنبر سایر ادیان، راه هایى وجود دارد که یکى از آن ها بررسى ویژگى هاى اسلام در بُعدشناخت شناسی،‌جهان بینی،‌انسان شناسی،عقیده و مسائل اخلاقى و ارزشى است، سپس با معیار عقل و خِرَد ـ که اولین داور ومعیار پذیرفته شده است
شهید مطهرى درباره ویژگى هاى اسلام مى نویسد: دیدگاه اسلام از نظرشناخت شناسى چنین است:
۱ـ بشر می‌تواند جهان و حقایق آن را بشناسدو خود مشوق آن است… .
۲ـ شناخت حقایق جهان از این راه ها ممکناست: طبیعت یا آیات آفاقی،‌انسان یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعى اقوام و ملل و عقل… .
۳ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوه تفکرو استدلال، تزکیه و تصفیه نفس و مطالعه‌آثارعلمى دیگران.
۴ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان. از نظر جهانبینى و انسان شناسى عبارت است از: ۱ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنى تمام واقعیتش انتساب به حق است. ۲ـ واقعیتش و نسبتش به حق یکى است. ۳ـ این واقعیت متغیر و متحرکاست. ۴ـ واقعیت هاى این جهان درجه تنزل یافته و مرتبه نازله واقعیات جهانى دیگر است که جهان غیب نامیده می‌شود.
۵ ـ این جهان ماهیت «به سوى اویی» دارد؛یعنى همان طور که از اوست به سوى او هم هست… .
۶ـ جهان داراى نظام متقن علّى و معلولى وسببى و مسببى است. فیض الهى و قضا و قدر اوبه هر موجودى تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان مى یابد… .
۷ـ جهان یک واقعیت هدایت شده است. تمام ذراتجهان در هر مرتبه اى که هستند از نور هدایتبرخوردارند.
۸ـ بعد از این جهان جهانى دیگر است… .
۹ـ روح انسان حقیقتى جاودانه است.
۱۰ـ انسان ها به حسب خلقت مساوى آفریده شده اند، تنها ملاک فضیلت، علم، جهاد و تقوااست.

۱۱ـ انسان ها به حسب اصل خلقت از یک سلسله استعدادهاى فطرى از جملهفطرت دینى و اخلاقی برخوردارند.
۱۲ـ به حکم این که هر فردى بالفطره انسان متولد می‌شود. در هر انسانى استعداد توبه و بازگشت و پند پذیرى هست… .
۱۳ـ انسان ها همواره در عمق جانشان یک تضاددرونى (تضاد بین عقل و هواى نفس) دارند ومختار و آزادند، لذا مسئولیت دارند.
۱۴ـ جهان زیر چتر اراده خداوند واحد است… . از نظر ایدئولوژی: ایدئولوژی اسلام همه جانبه،‌جامع و فراگیر است، در آن اجتهادراه دارد، از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگى گرا است(نه زندگى گریز)، اجتماعىاست و مقررات اجتماعى دارد. در عین اجتماعى بودن،‌حقوق و آزادى فردى را محترم مى شمارد… .(۱)
*********

با نگاه به این خصائصىکه از اسلام بیان شد. مى گوییم: این معارفرا مى توان با معارف دیگر مکاتب و مذاهبمقایسه کرد. زیرا مقایسه یکى از مهمترین معیارهاى ارزیابى است. مى توان در وهله نخست مکاتب را بر دو قسم تقسیم نمود، مادى و الهى با بطلان مکاتب عادی، اعم از مکتب مادى میکانیک و دیالکتیک،(۲) بحث در مکاتبالهى متمرکز می‌شود. مکاتب الهى هم بر دوقسم است: توحیدى و غیر توحیدى (شرک)، عقل سلیم توحید را مى پذیرد، بنابراین بحث درادیان توحیدى متمرکز می‌شود. در بین ادیان و مکاتب الهى و توحیدى سه دین مطرح است،اسلام،‌مسیحیت و یهود. تبلور اسلام درقرآن، مسیحیت در انجیل و یهود در تورات است. با تأمّل در این سه کتاب به راحتى حقانیتو برترى قرآن بر دو کتاب دیگر را مى توان دریافت نمود.(۳)
**********
۱ -مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۲۹ تا ۲۵۰
۲-پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژى تطبیقی(آیت الله مصباح یزدی)
۳-مقایسه اى میان تورات،‌انجیل(دکتر بوکای)وقرآن و علم(ذبیح الله دبیر)
کلات
یکی از امتیازات اسلامبر دیگر ادیان خاتمیت دین به وسیله اسلام است وآیاتی که بر این مطلب دلالت می‎کنند،دو دسته‎اند:
۱. آیاتی که با مدلول مطابقی و با صراحت بر خاتمیت دلالت می‎کنند.
۲. آیاتی که با مدلول التزامی بر خاتمیت دلالت دارند.
یکی از آیاتی که به روشنی بر خاتمیت دلالت می‎کند، این آیه شریفه است که می‎فرماید:
«ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبِیِّینَ».
محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ پدر هیچیک از مردان شما نیست، بلکه فرستاده خداو پایان بخش پیامبران است.
قسمت دوم آیه، مسئله نبوت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ رامطرح کرده و او را به عنوان پایان بخش سلسله پیامبران معرفی می‎نماید. دراین قسمت از آیه نخست به مقام رسالت پیامبراسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ اشاره نموده پس از این از او به عنوان آخرین پیامبر الهی یاد شده است.
و این بدان جهت است که نسبت میان نبوتو رسالت، از قبیل نسبت میان عام و خاص است، به این معنا که هر نبی‎ای رسولنیست، ولی هر رسولی نبی می‎باشد، و در نتیجه رسول خاص، و نبی عام است؛ زیرا مقام نبوت مربوط به دریافت خبرهای مهم آسمانی، و مقام رسالت مربوط به ابلاغ آن خبرها به مردم و کوشش در جهت تحقق یافتن آن‎ها در جامعه بشری است.
در هر حال، خواه مصداق نبی و رسول یکسان باشد یا متفاوت، از نظرمفهومی، نبوت اعم از رسالت است. یعنی نبوت بدون رسالت قابل فرض است، ولی رسالت بدون نبوت قابل فرض نیست؛ چرا که شخص نخست باید به مقام نبوت برسد وحقایق و معارف الهی را از طریق وحی دریافت کند، آن‎گاه به ابلاغ و اجرای آن‎ها مأموریت یابد.
بدین جهت قرآن کریم به جای آن که پیامبراکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـرا آخرین رسول خدا معرفی کند، او را آخرین پیامبران الهی معرفی کرده است تا هم‎زمان دال بر خاتمیت رسالت و نبوت باشد. . احزاب/۴۰.

. جهت آگاهی بیشتر ازاین آیات ر.ک: کتاب مفاهیم القرآن، ج ۳، صص ۱۳۹ـ۱۱۳.
meshkaat
با نگاه مقایسه اى بیناسلام و سایر ادیان و مکاتب مى گوییم: دین اسلام برترى دارد،‌
اوّل: دین هاى امروز، توحیدشان و تصویرى که از خدا ارائه مى کنند،‌قابل خدشه است،بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردى انسان ها در دین هاى دیگربه صورتى که در اسلام شمولیت دارد، لحاظنشده و گاه نادیده گرفته شده است.
سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگى دنیوى و اخروى رعایت نشده است، بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمود هاى دین هاى دیگر به جهاتى ایدئالیستى اند،‌مثلاً عدم خشونت بودایى ها و مسیحیان، در حالى که دنیا پر است ازخیر و شر و نیک و بد. از این رو جا به جا بایدخشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ یعنى رهنمودش باواقعیت ها همخوان است.
پنجم: اکثر دین ها عهده دار زندگى اجتماعى انسان ها نیستند،‌یا اگر هستند، تعادلى در آن ها دیده نمى شود و قوانین اجتماعى آنان سبب پایمال شدن حقوق انسان‌ها مىشود. این وضع در اسلام بهتر است. ششم: اکثرمذاهب با پیروان دیگر ادیان با خشونت برخوردمى کنند، در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد. که در همزیستى مسالمت آمیز، مسلمانان گوى سبقت را از همه ربوده اند.
هفتم: تحریف در ادیان آسمانى تعالیم آنان را دچار خدشه کرده است، ولى در اسلام (قرآن) تحریفى وجود ندارد .
بنا بر این عقل حکم میکند که انسان اسلام را انتخاب نماید . اگردر برخی روایات اشاره شده است که اسلام را انتخاب نماید ارشاد به حکم عقل است . البته اگر کسی اسلام را انتخاب نمود لازم است قوانین ومقررات آن را قبول واطاعت نماید.

منبع: پرسمان قرآن

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.