فلسفه وجود علوم غریبه چیست ؟
دانش بشری بر اساس یک بخشبندی عام و کلی به دو شعبۀ علوم غریبه(=علوم خفیه) و علوم طبیعی(=علوم متعارف) تقسیم میشدهاست.علوم طبیعی، علومیاند که با ساز و کارهایی متعارف،از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسند،مانند فیزیک، ریاضی، جامعهشناسی، زبانشناسی و دیگر علوم متعارف. این علوم را همچنین بدین دلیل علوم طبیعی و متعارف مینامیدند که بشر در زندگانی جاری و طبیعی خود با این علوم سر و کار دارد. اما برخی علوم نیز بودند که با بهرهگیری از سازوکارها و قواعد و فرمولهای رازآمیز و نامتعارف که اسرارشان نزد صاحبان این علوم مخفی بود، از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسیدند.این دسته از علوم را علوم غریبه یا خفیه مینامیدند.
سبب غریب و خفی بودن این علوم، مقدمات و مواد اطلاعاتی آنها نبوده، بلکه فرمولها و ساز و کار استخراج نتایج بوده که نامتعارف و غریب و خفیه بودند. مانند علم رمل که مقدمات اطلاعاتیش، پدیدهای است که کاملاً عادی و قابل دسترس برای همگان و آن، گرداندن تعدادی ریگ در دست و ریختن آنها به وضعی اتفاقی است.اما فرمولهای استخراج نتیجه از این مقدمات اطلاعاتی، رازآمیز و غریباند؛ یا علم جَفر و علمالاعداد که مقدماتشان، پدیدههایی شناخته شده از قبیل حروف و اعداد است، اما روشهای استخراج نتایج، این علوم را در زمرۀ علوم غریبه قرار میدادهاست.
در یک تقسیم بندى علوم را به دو بخش تقسیم نموده اند علوم خفى (علوم غریبه) و علوم حبى (علوم مانند علوم نظرى و تجربى). خفى به معنى پنهان و جلى به معنى آشکار است. بنابراین علوم غربیه جزو علومى است که اربابان این فن و یا علم آن را همواره از انظار نامحرمان و ناشناسان پنهان داشته و در تعلیم و تعلم وى شرایطى را ملحوظ نظر قرار مى داده اند ، و این علوم نیز خود داراى شاخه هاى گوناگونى است .
فلذا علوم غریبه برای استفاده شخصی و یا آواره کردن و سرگردان نمودن کسی به وجود نیآمده است ؛ با علوم غریبه می توان به بر برخى اسرار و اخبار نهان دست یافت ؛ بله علومی مثل رمل ، جفر و … جزوی از علوم غریبه هستند .
منبع : پرسمان قرآن