تقوا در اندیشهی استاد مطهری
یکی از موضوعات بسیار مهم قرآنی که در کانون اندیشهی استاد مطهری قرار گرفته و در آثارش –مانند کتاب ده گفتار- بدان پرداختهاست، موضوع «تقوا» است. تقوا، یکی از مفاهیم بلند و انسانساز دینی است که در قرآن کریم و روایات اصیل از آن به فراوانی یاد شدهاست.
واژهی «تقوی» از مادهی «وقی» به معنای «پرهیزکاری و ترس از خدا» است[۱]. در معنای تقوی باید توجه داشت اگر چه لازمهی تقوی و محافظت نفس نسبت به چیزی، ترک آن چیز یا اجتناب از آن است، اما چنین نیست که معنای تقوا همان ترک و پرهیز باشد؛ لذا شاید بهتر باشد، تقوا را به «خودنگهداری» ترجمه کنیم[۳]. انسان اگر بخواهد در زندگی اصولی داشته باشد و از آن اصول پیروی کند، ناچار باید خط مشی معینی داشته باشد و لازمهی حرکت در مسیری معین، آن است که خود را از اموری که موافق هوسهای آنی وی میباشند، ولی با هدف و اصولی که در پیش گرفته، منافات دارند، نگهداری کند؛ لذا تقوی به معنای عام، لازمهی تحت فرمان عقل زیستن و به عبارتی لازمهی انسانیت است، نه مختص دینداران[۴].
انواع تقوا از دیدگاه استاد مطهری
شهید مطهری معتقد است تقوی دو گونه است؛ «تقوای ضعف» و «تقوای قوت». انسان گاه برای محافظتِ خود از آلودگیِ گناهان، از موجبات گناه فرار میکند؛ یعنی همیشه از محیط گناه خود را دور نگه میدارد، به این نوع از خود نگهداری، تقوای ضعف گفته میشود؛ اما تقوای قوت آن است که انسان در روح خود حالت و قوتی پدید آورد که به وی یک مصونیت روحی و اخلاقی بدهد؛ یعنی آنکه انسان از لحاظ روحی به قدری قوی شود که اگر به فرض در محیطی که وسایل گناه هم در آن فراهم است قرار گیرد، به کمک حالت و ملکهی روحی که در خود ایجاد کرده گناه نکند. حقیقت تقوا و کمال واقعیاش همان روحیهی عالی و مقدسی است که باعث شود بدون اجبار عملی و حتی با مهیا بودن وسایل گناه، انسان از آن دوری کند[۵].
تقوا و آزادی
شهید مطهری بیان میکند: تقوی باعث میشود که انسان در اصول معینی که برای خود برگزیده محدود شود و از آنها تجاوز نکند و خصوصا با تعبیرات دین از تقوا مانند (حصار و حصن دانستن) شاید برخی فکر کنند که تقوا دشمن آزادی است و زنجیر و محدودیتی است برای بشر. به این افراد باید گفت تقوا محدودیت نیست؛ بلکه مصونیت است. تقوا برای روح به سان خانه برای زندگی و لباس برای تن است. خانه و لباس، محدود کنندهی آزادی بشری نیست؛ بلکه باعث مصونیت زندگی انسان از بلاها، سرما، گرما و … میشود، تقوی نیز چنین است.[۶] امیرالمومنین نیز تقوا را نه تنها مانع آزادی نمیداند، بلکه آنرا موجب آزادی میداند[۷].
در دستورات دینی میبینیم که اگر چه تقوا ضامن جلوگیری از بسیاری گناهان تلقی شده؛ اما نسبت به گناهانی که تاثیر و جاذبهی قویتری دارند، دستور پرهیز و حریم گرفتن آمده است؛ مثلا هیچ گاه گفته نشده که تنها بودن در اتاقی که در آن شراب هست، حرام است؛ ولی در مسالهی جنسیت به خاطر تحریک و قدرت شدیدش این ضمانت از تقوا برداشته شده و لذا گفتهاند: خلوت کردن و تنها بودن زن و مرد نامحرم، حرام است[۸].
آثار تقوا
شهید مطهری میگوید: تقوا تنها برای زندگی پس از مرگ سود و فایده دارد؛ بلکه تقوا آثار دنیوی فراوانی هم دارد. امیرالمومنین(علیهالسلام) در روایتی تقوا را حتی برای درمان بیماریهای جسمی موثر میدانند.[۹] تقوا برای سلامت جسمی انسان نیز مفید است؛ البته تقوا قرص و آمپول نیست؛ اما اگر تقوا نباشد، بیمارستان خوب، طبیب و پرستار خوب و … نخواهد بود به علاوه آدم با تقوا چون به حق خود راضی است، چنین نیست که دائما در این فکر باشد که کجا را ببرد و کجا را بخورد و … در نتیجه به انواع بیماریها مانند زخم روده و معده و سکتهی قلبی و … دچار نمیشود و افراط در شهوت و دیگر گناهان او را ضعیف و ناتوان نمیسازد.[۱۰]
اثر دیگر تقوا، روشنبینی و بصیرت است که این اثر مهم باعث باز شدن باب سیر و سلوک و عرفان هم شده است. چگونه تقوا در روشنبینی تاثیر دارد؟ در ابتدا بایستی گفت که نیروی عاقله در انسان دو نوع محصول فکر و اندیشه دارد که با هم متفاوتند: اندیشههای نظری و اندیشههای عملی؛ لذا حکمت به نظری و عملی تقسیم شدهاست. راهی که انسان در زندگی انتخاب میکند مربوط به چگونگی قضاوت عقل عملی است و این که در آثار دینی آمده، تقوا به عقل کمک میکند، مربوط به عقل عملی است؛ یعنی انسان در تقوا راهی را که باید در زندگی در پیش بگیرد بهتر میشناسد، نه این که با تقوا، علوم ریاضی و طبیعی را بهتر میفهمد[۱۱].
اثر دیگر تقوا و طهارت روح، در ناحیهی عواطف و احساسات است. انسان باتقوا که خود را از پلیدیها و کارهای زشت دور نگه میدارد، احساساتی رقیقتر، لطیفتر و عالیتر از یک فرد غرق در شهوات و مادیات و فحشا خواهد داشت. به نظر استاد مطهری علت این که دیگر شاعرانی در حد حافظ و سعدی یافت نمیشود کاهش رقت و لطافت روحی ناشی از بیتوجهی به تقوا و معنویت در شاعران است. آدم پلید و آلوده هر قدر هم باهوش باشد، از درک لطایف معنوی و روحی عاجز است.
یکی دیگر از آثار تقوا این است که صاحبش را از مضایق و گرفتاریها نجات میدهد و در کارش سهولت و آسانی ایجاد میکند. به باور استاد، به طور قطع در مورد سختی و تنگناهایی که ارادهی انسان در آنها نقش دارد(گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی که منشاش خود انسان است) تقوای قرآنی نجات دهنده است[۱۲].
پینوشت
[۱]. لغتنامهی دهخدا، ذیل واژهی «تقوا».
[۲]. صد گفتار (خلاصهی آثار استاد شهید مرتضی مطهری)، ص ۳۶.
[۳]. مطهری، مرتضی، ده گفتار، صص ۱۵-۲۰، به نقل از صد گفتار، ص ۳۷.
[۴]. صد گفتار، ص ۳۷.
[۵]. همان، ص ۳۸.
[۶].«فَإِنَّ تَقْوَی اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِیرَهُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَهٍ وَ نَجَاهٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَهٍ بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ یَنْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ؛ تقوا کلید درستی و اندوختهَی روز قیامت است، آزادی از قید هر بندگی و نجات از هر بدبختی است» (نهجالبلاغه، خطبهی ۲۲۸)، به نقل از همان.
[۷]. ده گفتار، صص ۲۷-۳۳، به نقل از صد گفتار، ص ۳۹.
[۸]. «فَإِنَّ تَقْوَی اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَی أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلاءُ عَشَا أَبْصَارِکُمْ؛ پس بدرستی که تقوا دوای بیماریهای دلهای شما … و شفای مرض بدنهای شما و … است» (نهجالبلاغه، خطبهی ۱۹۶)، به نقل از صد گفتار، ص ۳۹.
[۹]. ده گفتار، صص ۳۳-۳۷، به نقل از همان.
[۱۰]. همان، ص ۴۱.
[۱۱]. همان، صص ۴۲-۴۳.