خرج آبرو

0 452

خرج آبرو

روزی شیخ جعفر کاشف الغطاء مبلغی بین فقرای اصفهان تقسیم کرد و پس از اتمام پول، به نماز جماعت ایستاد. بین دو نماز که مردم مشغول خواندن تعقیب بودند، سید فقیری آمد و تا مقابل امام جماعت رسیده گفت: ای شیخ، مال جدّم (خمس) را به من بده. شیخ فرمود: قدری دیر آمدی، متأسفانه چیزی باقی نمانده است. آن فرد، با کمال جسارت آب دهان خود را به محاسن شیخ انداخت. پیش‌نماز نه تنها هیچ‌گونه عکس العمل خشونت‌آمیزی از خود نشان نداد، بلکه برخاست و در حالی که دامن خود را گرفته بود، در میان صفوف نمازگزاران گردش کرد و گفت هر کس ریش شیخ را دوست دارد، به سید کمک کند. مردم که ناظر این صحنه بودند، اطاعت نموده و دامن شیخ را پر از پول کردند، پس همه‌ پول‌ها را آورد و به آن سید تقدیم کرد و به نماز عصر ایستاد.[۱]

یکی از آیات دل انگیز قرآن کریم این آیه شریفه است: « لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ »[آل عمران، ۹۲]؛ «به حقیقت برّ و نیکی نمی‌رسید مگر از آن‌چه دوست دارید انفاق کنید و آن‌چه از هر چیزى انفاق مى‏کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست.»

آری یکی از گرانبهاترین سرمایه‌های انسانی آبروی انسان است لذا بسیاری از افراد هستند که حاضرند به‌راحتی از مال حتی جان خود بگذرند، اما حاضر نیستند آبروی آن‌ها برود.

فلذا انفاق آبرو امر بسیار مهمی است که اگر درمواردی مالی نداشتیم اما اعتباری داریم می‌توانیم با گرو گذاشتن اعتبار و آبروی خود دست نیازمندی را بگیریم و گره از کار کسی باز کنیم که خرج کردن آبرو یکی از مصادیق انفاق و صدقه می‌باشد. و این‌که فردای قیامت از نعمت‌ها سوال می‌شود « ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم»[تکاثر،۸]؛ «آن‌گاه شما در آن روز از نعمت‌ها بازپرسى خواهید شد» یکی از نعمت‌هایی که برخی افراد مورد بازخواست واقع خواهند شد، آبرو و اعتباری است که در دنیا داشتند که آیا آن آبرو را در موارد لازم در راهش خرج کرده و با اعتباری که داشته میانجی‌گری و یا ریش سفیدی نموده‌اند، و یا این‌که کاملا بی‌تفاوت بوده و نخواسته‌اند ذره‌ای ازحیثیت خود را انفاق کنند؟ و یا این‌که آیا حاضر شدند آن را برای دفاع از یک مظلوم خرج کنند؟ و با با آن اعتبار، دل شکسته‌ای را به‌دست بیاورند؟

چنان‌چه در بیانی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: « انَّ اللَّهَ لَیَسْأَلُ الْعَبْدَ فِی‏ جَاهِهِ‏ کَمَا یَسْأَلُهُ فِی مَالِهِ فَیَقُولُ یَا عَبْدِی رَزَقْتُکَ جَاهاً فَهَلْ أَعَنْتَ بِهِ مَظْلُوماً أَوْ أَغَثْتَ بِهِ مَلْهُوفا »[۲]؛ «همانا خداوند از آبروی بنده‌اش سؤال می‌کند، چنان‌که از مالش پرسش خواهد نمود. پس می‌فرماید: ای بنده‌ مؤمن، آبرو و اعتباری را  که من به تو دادم، آیا با آن مظلومی ‌را یاری و یا گرفتاری و درمانده‌ای را فریادرسی نمودی؟»

در واقع کسب آبرو اگر چه درجای خود ارزشمند و البته حفظ آن نیز کاری دشوار و راهی پر سنگلاخ است، ولکن نباید هدف باشد بلکه باید وسیله‌ای باشد که بتوانیم در موارد ضروری آن را در راه خدا انفاق کنیم.

بخل فقط این نیست که انسان در عین این‌که توان مالی دارد ولی در عین حال، از کمک و احسانش نسبت به هم نوع خود دریغ ورزد، بلکه کسی‌که از خرج آبروی خود برای رفع مشکلات دیگران امساک می‌ورزد نیز بخیل قلمداد می‌شود.

پس اگر کسی به جایی رسید که  آبرویی دارد و به برکت اعتبار اجتماعی‌ای که کسب کرده امضایش، حرفش، تلفنش و یا حتی رفتنش، مقبول واقع می‌شود باید در شرایط مناسب آنها را به پای حاجت برادر مؤمن خود بریزد، تا حقّ این آبرو را اداء کرده باشد و جزو انفاق کنندگان (در مرحله آبرو) قرار بگیرد و البته کسی‌که این‌گونه عمل کند، خدا هم آبرویش را ده برابر می‌کند که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[انعام،۱۶۰]؛ «هر کس کار نیک بیاورد، پاداشش ده برابر آن است»

پی نوشت: اهمیت

[۱]. سیمای فرزانگان، ص۳۳۲

[۲]. مستدرک الوسائل، ج۲، ص ۴۱۱

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.