به عدالت خداوند شک دارم چرا هیچ حکمت و مصلحتی به نفع من نیست؟

1 1,257

همیشه به عدالت خدا شک می‏کنم و برایم قابل قبول نیست که کارهای خدا براساس حکمت و مصلحت است. چرا هر چه حکمت و مصلحت است، علیه من است و هیچ به نفع من نیست؟!

این گونه افکار به خاطر فشار مشکلات یا توقعات بیجا و یا به خاطر ظلم و بی عدالتی از جانب پدر، مادر، دوست، همسایه، معلم، استاد، کارگر، کارفرما و یا بر اثر ندانم کاری مسئولان است.
این گونه مشکلات و افکار در روح و روان تأثیر منفی می‏گذارد و انسان را به همه چیز بدبین می‏کند. راه درمان آن این است که اگر دچار مشکلی باشید، مثلاً فقیر یا مریض باشید، دنبال علاج بروید و همواره ذکر خدا و استمداد و طلب صبر و استقامت از او داشته باشید. اگر دچار ظلم و اجحاف دیگران هستید، باید به نحوی خودرا از آن دور سازید یا مقابله کنید و از حق خود دفاع نمایید.

می‏توان گفت همه نابسامانی‏ ها را از دست خدا دیدن و به خدا مربوط کردن، یک نوع برداشت اشتباه و لا اقل توقع بیجا است. “ابی الله أن یجری الأمور الا باسبهابها؛ خداوند همه کارها را بر روال طبیعی و سبب و علت خودش اجرا می‏کند”. اگر کسی می‏خواهد از فقر نجات یابد، باید دنبال کار و تلاش برود. اگر کسی می‏خواهد علم و آگاهی پیدا کند، باید زحمت‏ها و مشقت‏های درس خواندن را تحمل کند. اگر مریضی بخواهد سالم شود، باید خود را مداوا کند. خداوند متعال انسان را آفرید و وسائل لازم برای زندگی دنیوی و روحانی و معنوی او را فراهم کرد و بقیه امور را به خود انسان و اگذار کرد، که با تلاش و کوشش امور خود را بچرخاند. ما نباید هر گرفتاری را که برایمان پیش می‏آید، به خدا نسبت بدهیم، بلکه بسیاری از بدبختی‏ها به دست خودمان ایجاد می‏شود:
“و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم؛(۱) هر مصیبتی بر شما وارد می‏شود، به خاطر آن چیزهایی است که خودتان کسب کرده‏اید (سبب مصیبت‏ها و گرفتاری‏ها اعمال و رفتار خودتان است).”
“ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس؛(۲) فساد در زمین ظاهر شد به واسطه آن چه که مردم انجام می‏دهند”. حکمت الهی، قانون است. ارزاق را تقسیم کرده و هر کس را در جایگاه خاص قرار داده است. معنی حکمت و عدالت همین است. اگرکسی دیگری را بکشد، این ربطی به خدا ندارد. نظم و عدالت این است که اگر بخواهد کسی خودکشی کند بتواند، ولی عدالت در کار است.
پی‏نوشت‏ها:
۱ – شوری (۴۲) آیه ۳۰.
۲ – روم (۳۰) آیه ۴۱.

منبع : سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات دینی

1 نظر
  1. ناشناس می گوید

    اگر کسی میخواهد سالم شود باید خود را مداوا کند؟ افراد زیادی را میشناسیم که بستگانشان را بر اثر بیماری لاعلاج بعد از سال ها تلاش و دعا و استمداد از دست میدهند، روال طبیعی در این موارد چگونه قابل توجیح است؟ آیا درست است بگوییم مرگ آن شخص و داغداری خانواده اش بخشی از حکمت خداوند بوده؟ اگر این داغ منجر به بی اعتمادی نسبت به قادر مطلق باشد چه؟

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.