آیا خداوند مراقب انسانها است؟
سوالی که همیشه در ذهن من وجود داشته و به پاسخی برای آن نرسیده ام این است که آیا خداوند مراقب انسانها است یا آنها را در مقابل خطرات و نشیب ها رها کرده و به حال خود گذاشته است ؟؟؟ انسان اشرف مخلوقات اوست پس بین انسان و دیگر مخلوقات تفاوتهایی وجود دارد آیا این تفاوت باعث شده که خدا بیشتر مراقب انسانها باشد نسبت به دیگر موجودات ؟؟؟ ایا اصلا مراقبتی وجود دارد ؟؟؟
خداوند به انواع مختلف مراقب انسانها می باشد.و این مراقبت هم از نظر جسمی برای انسان است و هم از نظر معنوی.
از نظر محافظت جسمانی و مادی که مورد سوال هم می باشد باید عرض کنم که خدای متعال می فرماید:
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وال(۱)
براى انسان مامورانى است که پى در پى، از پیش رو، و از پشت سرش او را از حوادث (غیر حتمى) حفظ می کنند، (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند، و هنگامى که خدا اراده سویى به قومى (بخاطر اعمالشان) کند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستى نخواهند داشت.
" معقبات" چنان که طبرسى در مجمع البیان و بعضى دیگر از مفسران بزرگ گفته اند جمع" معقبه" است و آن هم به نوبه خود جمع" معقب" مىباشد و به معنى گروهى است که پى در پى و به طور متناوب به دنبال کارى می روند.
ظاهر این آیه آن است که خداوند به گروهى از فرشتگان، ماموریت داده که در شب و روز به طور متناوب به سراغ انسان بیایند و از پیش رو و پشت سر نگاهبان و حافظ او باشند.
بدون تردید انسان در زندگى خود در معرض آفات و بلاهاى زیادى است، حوادثى از درون و برون، انواع بیماریها، میکربها، انواع حادثه ها و خطراتى که از زمین و آسمان می جوشد، انسان را احاطه کردهاند، مخصوصا به هنگام کودکى که آگاهى انسان از اوضاع اطراف خود بسیار ناچیز است و هیچگونه تجربه اى ندارد، در هر گامى خطرى در کمین او نشسته است، و گاه انسان تعجب می کند که کودک چگونه از لابلاى این همه حوادث جان به سلامت می برد و بزرگ می شود، مخصوصا در خانواده هایى که پدران و مادران چندان آگاهى از مسائل ندارند و یا امکاناتى در اختیار آنها نیست مانند کودکانى که در روستاها بزرگ می شوند و در میان انبوه محرومیت ها، عوامل بیمارى و خطرات قرار دارند.
اگر براستى در این مسائل بیندیشیم احساس می کنیم که نیروى محافظى هست که ما را در برابر حوادث حفظ می کند و همچون سپرى از پیش رو و پشت سر محافظ و نگهدار ما است.
در بسیارى از مواقع، حوادث خطرناک براى انسان پیش می آید و او معجزه آسا از آنها رهایى می یابد بطورى که احساس می کند همه اینها تصادف نیست بلکه نیروى محافظى از او نگهبانى می کند.
در روایات متعددى که از پیشوایان اسلام نقل شده نیز روى این تاکید شده است، از جمله:
در روایتى از امام باقر ع مىخوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود:
یحفظ بامر اللَّه من ان یقع فى رکى او یقع علیه حائط او یصیبه شىء حتى اذ جاء القدر خلوا بینه و بینه یدفعونه الى المقادیر و هما ملکان یحفظانه باللیل و ملکان من نهار یتعاقبانه
یعنى:" به فرمان خدا انسان را حفظ می کند از اینکه در چاهى سقوط کند یا دیوارى بر او بیفتد یا حادثه دیگرى براى او پیش بیاید تا زمانى که مقدرات حتمى فرا رسد در این هنگام آنها کنار می روند و او را تسلیم حوادث مىکنند، آنها دو فرشته اند که انسان را در شب حفظ می کنند و دو فرشته اند که در روز که به طور متناوب به این وظیفه می پردازند"(2).
در حدیثى دیگر از امام صادق(ع)می خوانیم:
ما من عبد الا و معه ملکان یحفظانه فاذا جاء الامر من عند اللَّه خلیا بینه و بین امر اللَّه:
" هیچ بندهاى نیست مگر اینکه دو فرشته با او هستند و او را محافظت مىکنند، اما هنگامى که فرمان قطعى خداوند فرا رسد، او را تسلیم حوادث می کنند" (3) (بنا بر این آنها تنها او را از حوادثى که به فرمان خدا قطعیت نیافته حفظ مىکنند).
در نهج البلاغه نیز می خوانیم که امیر مؤمنان على(ع) فرمود:
ان مع کل انسان ملکین یحفظانه فاذا جاء القدر خلیا بینه و بینه:
" با هر انسانى دو فرشته است که او را حفظ می کنند، اما هنگامى که مقدرات حتمى فرا رسد او را رها می سازند" (4)همچنین در خطبه اول نهج البلاغه در توصیف فرشتگان و گروه هاى مختلف آنها می خوانیم:
و منهم الحفظه لعباده:
" گروهى از آنها حافظان بندگان اویند" البته عدم آگاهى از وجود این فرشتگان از طریق حس یا از طریق علوم و دانشهاى طبیعى هرگز نمىتواند دلیل بر نفى آنها باشد چرا که این منحصر به مورد بحث ما نیست، قرآن مجید و همچنین مذاهب دیگر خبر از امور فراوانى که ما وراء حس انسان است داده اند که بشر از طرق عادى نمی تواند از آنها آگاهى یابد.
از این گذشته همانگونه که در بالا گفتیم ما در زندگى روزانه خود، نشانه هاى واضحى از وجود چنین نیروى محافظى می بینیم و احساس می کنیم که در برابر بسیارى از حوادث مرگبار بطور اعجاز آمیزى نجات می یابیم که تفسیر و توجیه همه آنها از طریق عادى و یا حمل بر تصادف مشکل است، (و من خود بعضى نمونه هاى آن را در زندگى دیدهام که راستى حیرتآور بوده، حتى براى شخص دیرباورى مثل من دلیلى بوده است براى وجود آن محافظ نامرئى!)(۵)
علامه طباطبایی(ره)هم در تفسیر این آیه می فرماید:
معناى جمله" مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ"، توسعه می یابد، هم امور مادى و جسمانى را شامل می شود و هم امور روحى را پس همه اجسام و جسمانیاتى که در طول حیات ایشان به جسم او احاطه دارد بعضى از آنها در پیش روى او قرار گرفته، و بعضى در پشت سر او واقع شده اند، و همچنین جمیع مراحل نفسانى که آدمى در مسیرش بسوى پروردگارش می پیماید، و جمیع احوال روحى که به خود می گیرد، و قرب و بعدها و سعادت و شقاوتها و اعمال صالح و طالح و ثواب و عقابهایى که براى خود ذخیره می کند، همه آنها یا در پشت سر انسان قرار دارند و یا در پیش رویش.(۶)
منابع:
۱- سوره الرعد (۱۳): آیه ۱۱.
۲- تفسیر برهان جلد ۲ صفحه ۲۸۳.
۳- همان.
۴- نهج البلاغه کلمات قصار جمله ۲۰۱.
۵- تفسیر نمونه، ج10، ص: ۱۴۳الی ۱۴۵.
۶- ترجمه المیزان، ج11، ص: ۴۲۱.
منبع : پرسمان قرآن