چرا خداوند در قرآن بعضی آیات را تکرار کرده است؟
برای علت تکرار آیات حکمت های مختلفی ذکر شده است که اشاره می کنیم:
الف:تکرار یک آیه میتواند به جهت مبالغه و تأکید باشد. بعضی از مفسران بر این اعتقادند که یک آیه در هر بار تکرار، معنای ویژه ای را القأ می کند.(۱)
ب:تکرار، یکی از فنون فصاحت است که بعضی مواقع برای فهماندن و مؤثرتر کردن مطلب بسیار مهم است;خداوند متعال، در جاهایی که لازم بوده مطالب را بیش از یک بار به ما انسانهای فراموش کار و غافل گوشزد کند، آیات خود را تکرار فرموده است.( ۲)
ج: این عبارت در خیلی جاهای قرآن خطاب به عموم است و حال آنکه همه انسانها در ایمان به خدا یکسان نیستند. ایمان یک امر مشکک است. از میان انسانها، برخی در بسیاری از مواضعی که قرار می گیرند به قدرت خدا شک دارند و برخی شک ندارند و برخی هم تنها به بخشی از قدرت خدا ایمان دارند. از اینرو این آیه در جاهای مختلف قرآن تکرار و تأکید شده و قدرت خدا را به صورت مطلق و در برابر همه چیز توصیف کرده است.
د: اگر هم بخواهید آن را تکرار حساب کنید، می توان گفت تکرار نیست؛ بلکه معراج و تعمیق است. وقتی که شما یک کتاب را برای دفعه اول مطالعه می کنید، کلیاتی از مطالب آن را متوجه می شوید و به خاطر می سپارید. اما حتماً این را تجربه کرده اید که در تکرار مطالعه یک مطلب در دفعات بعدی، نکات ظریف تری به چشم می خورد و این به خاطر تمرکزی است که در دفعات قبلی پیدا کردید و در تکرار مطالعه، مجال دقت بیشتر در باطن آن مطالب را دارید و به معرفت بیشتری دست پیدا کرده، متوجه ظرافتهای بیشتر و جدیدتر در آن مطالب می شوید. تکرار ( ان الله علی کل شیء قدیر) نیز میتواند چنین نقشی داشته باشد.
پرسش:
چرا در قرآن پاره اى از داستانها تکرار شده است؟
پاسخ:
تکرار داستان زندگی پیامبران و اقوام آن ها بدان جهت است که عبرت آموزی از سرنوشت آنان بسیار اهمیت دارد. بازگو کردن سرنوشت پیامبران در جای جای قرآن هشداری است برای دیگران که باید با دقت زندگی آنان را خوانده و از عوامل موفقیت و شکست گذشتگان بهره گیرند؛(۳) .
مضافاً بر این که در قرآن یک موضوع خاصی از سرگذشت پیامبران در چند جای قرآن تکرار نشده است؛ بلکه زندگی آنان دارای ابعاد گسترده بوده و این ابعاد در جاهای متعدد قرآن آمده است؛ مثلاً یکی از ابعاد زندگی پیامبران در یک سوره آمده است و یکی دیگر در سوره دیگر مطرح شده است. بیان ابعاد زندگی پیامبران در جاهای متعدد قرآن تکرار محسوب نمی گردد.
علت تأکید و عنایت قرآن بر ماجرای حضرت موسی(ع) بر همین اساس می باشد. قوم یهود از اقوامی بودند که خداوند پیامبران فراوانی میان آنان فرستاد و نعمت های زیادی در اختیار آنان گذاشت، حتی آنان را از سفرهای بهشتی و آسمان بهره مند ساخت و برای رسولان خود جهت اتمام حجت و هدایت این قوم، معجزات گوناگون عطا کرد و چند بار آن ها را از ظلم نجات داد، مانند ماجرای طالوت و جالوت که در آیات ۲۴۶ ـ ۲۵۱ سوره بقره آمده است و ماجراهای حضرت موسی(ع) اما این قوم از سر لجاجت و جهالت، با نعمت هدایت خداوند برخورد کردند و نه تنها هدایت را نپذیرفتند، بلکه در برخی از موارد به پیامبران الهی اهانت کردند و آنان را به قتل رساندند و از دستورهای خداوند سرپیچی کردند.
به این جهت، بیشتر عبرت ها و درس ها برای بشر را به خصوص امت اسلام، در سرگذشت قوم حضرت موسی(ع) می توان یافت؛ زیرا بنی اسرائیل سرپیچی های فراوانی داشتند و بیشترین عبرت و درس آموزی در سرنوشت این قوم است، خداوند در جای جای قرآن کریم به ماجرای این قوم پرداخته است.(۴)(۵)
منابع:
۱. تفسیر نمونه،آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران،ج ۲۵، ص ۴۳۱.
۲. همان،ج ۲۳، ص ۱۱۴ـ۱۱۵.
۳. منشور جاوید،آیت الله سبحانی،ج ۱، ص ۳۷۴.
۴. تفسیر نمونه، تفسیر آیات ۷۵ تا ۹۵ یونس.
۵. تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۲۰.
منبع: پرسمان قرآن