چراخداوند به پیامبرمعصومش میگوید طلب بخشش کن؟

0 52

با توجه به معصوم بودن پیامبر، چرا خداوند درباره بخشش از او در آیه اول و دوم سوره ی فتح صحبت می کند؟

نتائج بزرگ فتح المبین در این دو آیه قسمتى از نتائج پر برکت ((فتح مبین )) (صلح حدیبیه ) که در آیه قبل آمده است تشریح شده مى فرماید: هدف این بود که خداوند گناهان قبل و بعد تو را بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند و تو را به راه راست هدایت فرماید (لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطا مستقیما). ((و تو را به پیروزى شکستناپذیرى برساند)) (و ینصرک الله نصرا عزیزا). و به این ترتیب خداوند چهار موهبت عظیم در سایه این فتح مبین نصیب پیامبرش کرد: مغفرت ، تکمیل نعمت ، هدایت ، و نصرت . ۱ – پاسخ به چند سؤ ال مهم در اینجا سؤ الات زیادى مطرح شده و مفسران از قدیمترین ایام تاکنون به پاسخ این سؤ الات پرداخته اند. مخصوصا سه سؤ ال زیر درباره نخستین موهبت الهى یعنى موهبت ((مغفرت گناهان گذشته و آینده )) مطرح است . ۱ – با اینکه پیامبر به حکم مقام عصمت از هر گناهى پاک است منظور از این جمله چیست ؟ ۲ – به فرض که از این ایراد صرف نظر کنیم چه ارتباطى میان فتح حدیبیه و آمرزش گناهان مطرح است . ۳ – اگر منظور از جمله ((ما تاخر)) گناهان آینده است ، چگونه ممکن است گناهى که صورت نگرفته مورد عفو قرار گیرد؟ آیا این اجازه ارتکاب گناه در آینده نیست ؟ و هر یک از مفسران به نحوى به حل این اشکالات پرداختهاند، اما براى پى بردن به جامعترین پاسخ و تفسیر دقیق این آیات ذکر مقدمه اى لازم به نظر مى رسد و آن اینکه : مهم این است که ما رابطه ((فتح حدیبیه )) را با مساءله ((آمرزش ‍ گناه )) پیدا کنیم که کلید اصلى پاسخ به سؤ الات سهگانه فوق در آن نهفته است . با دقت در حوادث و رویدادهاى تاریخى به این نتیجه مى رسیم : هنگامى که مکتبى راستین ظاهر مى شود و قد بر مى افرازد، وفاداران به سنن خرافى که موجودیت خود را در خطر مى بینند هر گونه تهمت و نسبت ناروا به آن مى بندند، شایعه ها مى سازند، و دروغها میپردازند، گناهان مختلف براى او مى شمرند و در انتظارند ببینند سرانجام کارش به کجا مى رسد؟. اگر این مکتب در مسیر پیشرفت خود مواجه با شکست شود، دستاویزى محکم براى اثبات نسبتهاى ناروا بدست مخالفان مى افتد، و فریاد مى کشند نگفتیم چنین است ، نگفتیم چنان است ؟ اما هنگامى که به پیروزى نائل گردد و برنامه هاى خود را از بوته آزمایش ‍ موفق بیرون آورد، تمام نسبتهاى ناروا نقش بر آب مى شود، و تمام ((نگفتیم ها)) به افسوس و ندامت مبدل مى گردد و جاى خود را به ((ندانستیم ها)) مى دهد!. مخصوصا در مورد پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله ) این نسبتهاى ناروا و گناهان پندارى بسیار فراوان بود، او را جنگ طلب ، آتشافروز، بى اعتنا به سنتهاى راستین غیر قابل تفاهم ، و مانند آن مى شمردند. صلح حدیبیه به خوبى نشان داد که آئین او بر خلاف آنچه دشمنان میپندارند یک آئین پیشرو و الهى است و آیات قرآنش ضامن تربیت نفوس انسانها و پایانگر ظلم و ستم و جنگ و خونریزى است . او به خانه خدا احترام مى گذارد، هرگز بى دلیل به قوم و جمعیتى حمله نمى کند، او اهل منطق و حساب است ، پیروانش به او عشق مى ورزند، او به راستى همه انسانها را به سوى محبوبشان الله دعوت مى کند، و اگر دشمنانش جنگ را بر او تحمیل نکنند او طالب صلح و آرامش ‍ است . به این ترتیب فتح حدیبیه تمام گناهانى که قبل از هجرت ، و بعد از هجرت ، یا تمام گناهانى که قبل از این ماجرا و حتى در آینده ممکن بود به او نسبت دهند همه را شست،و چون خداوند این پیروزى را نصیب پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نمود میتوان گفت خداوند همه آنها را شستشو کرد. نتیجه اینکه این گناهان ، گناهان واقعى نبود، بلکه گناهانى بود پندارى و در افکار مردم و در باور آنها، چنانکه در آیه ۱۴ سوره شعراء داستان موسى (علیه السلام ) مى خوانیم که موسى به پیشگاه خدا عرضه داشت : و لهم على ذنب فاخاف ان یقتلون : ((فرعونیان بر من گناهى دارند که میترسم به جرم آن گناه مرا بکشند)) در حالى که گناه او چیزى جز یارى فرد مظلومى از بنى اسرائیل و کوبیدن ستمگرى از فرعونیان نبود. بدیهى است این نه تنها گناه نبود بلکه حمایت از مظلوم ، بود ولى از دریچه چشم فرعونیان گناه محسوب مى شد. به تعبیر دیگر ((ذنب )) در لغت به معنى آثار شوم و تبعات کارى است ، ظهور اسلام در آغاز، زندگى مشرکان را به هم ریخت ، ولى پیروزیهاى بعد سبب شد که آن تبعات به دست فراموشى سپرده شود. هر گاه خانه کهنه و فرسودهاى را که سر پناه فعلى ما است ، و به آن دلبستگى داریم خراب کنند ممکن است این کار را تخطئه کنیم ، ولى بعد از آنکه ساختمانى محکم و مجهز بجاى آن ساخته شد، و تمام ناراحتیها بر طرف گشت ، قضاوت ما به کلى دگرگون مى شود. مشرکان مکه ، چه قبل از هجرت و چه بعد از آن ، ذهنیات نادرستى درباره اسلام و شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) داشتند که پیروزیهاى بعد بر همه آنها خط بطلان کشید. آرى اگر رابطه آمرزش این گناهان را با مساءله فتح حدیبیه در نظر بگیریم مطلب کاملا روشن است ، رابطهاى که از ((لام )) ((لیغفر لک الله )) استفاده مى شود و کلید رمز براى گشودن معنى آیه است .(۱)
نکته ی دیگر اینکه ذنب در این آیه به" پیامد عمل " تفسیر شده است و پیامد عمل یعنی امری که دیگران آن را نسبت می دهند ، فلذا این اشکال که چرا در آیه ذکر نشده است که گناه اسناده داده شده از سوی دیگران بوده است ؟ باید گفت :نیازی به تکرار این نیست که دیگران به تو نسبت می دهند . مانند اینکه مثلا به فردی گفته شود مراقب تهمت هایی که دیگران به تو می زنند باش ! واضح است که تهمت را دیگران به انسان وارد می کنند ، و تکرار قید "دیگران" خلاف بلاغت است و اتفاقا اگر بخواهد بلیغ سخن بگوید باید آن را حذف کند و بگوید : مراقب تهمت ها باش .

نکته ی دیگری که در پاسخ به این سوال حایز اهمیت است اینکه قبل از تفسیر کردن آیات باید به برخی از سوالات مبنایی پاسخ داده شود . به عبارت دیگر قبل از اینکه در پی یافتن معنایی برای برخی آیات باشیم باید بدانیم که آیا استفاده از معنای غیر ظاهر الفاظ در قرآن مجاز است یا خیر ؟ همچنین باید بدانیم که آیات قرآن را باید در مجموع مورد بررسی قرار داد و از ملاحظه ی همه ی آنها به معنای آیات رسید و اگر در آیه ای امری مطرح شده است که طبق معنایی مخالف اصول دیگر قرآنی است ، باید آن را به معنای دیگرش اخذ کرد . بررسی مطالب اساسی در مورد روش تفسیر ، مطلب بسیار حایز اهمیت است که از موضوع این بحث خارج است .
مطلب بعدی در این مورد است که اگرچه برداشت های مختلفی می توان از یک متن ارائه داد ولی این مسئله باعث نمی شود که متن را به کناری بگذاریم و آن را فاقد ارزش بدانیم . به نظر می رسد باید در پی ملاک هایی باشیم که برداشت صحیح را مشخص کند .

۱. به نقل از تفسیر نمونه ذیل آیه اول سوره فتح

منبع: پرسمان قرآن

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.