چرا پیامبر و امام باید جاذبه و دافعه داشته باشند؟

0 61

یکی از خصوصیات انبیاء و اوصیای الهی قدرت جاذبه آن ها بوده است . در حقیقت علت اساسى جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو کرد. افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر انسان، یکساننیستندبلکه به طبقات مختلفىتقسیممى‏ شوند:

(۱)-افرادىکه نه جاذبه دارند و نه دافعه :اینان،افرادی ساقط و بى‏ اثر هستند.

(۲)-مردمىکه جاذبه دارند اما دافعه ندارند؛ با همه مى‏جوشند و گرم مى‏گیرند و همه مردم از همه طبقات را مرید خود مى‏ کنند(انسان های دو رو)

(۳)-مردمىکه دافعه دارند اما جاذبه ندارند، دشمن سازند اما دوست ساز نیستند:وایندلیل بر این است که فاقد خصایل مثبت انسانىمى‏باشندزیرا اگر از خصایلانسانى بهره‏ مند بودند گروهى ولو عده قلیلى طرفدار و علاقه‏ مند داشتند، زیرا در میان مردم همواره آدم خوب وجود دارد هر چند عددشانکم باشد.

(۴)-مردمىکه هم جاذبه دارند و هم دافعه. انسانهاى با مسلککه در راه عقیده و مسلک خود فعالیتمى‏کنند، گروههایى را به سوى خود مى‏کشند، در دلهایى به عنوان محبوب و مراد جاىمى‏گیرند و گروههایى را هم از خود دفع مى‏کنند و مى‏رانند؛ هم دوست سازند و هم دشمن ساز؛ هم موافق پرور و هم مخالف پرور.

صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتىقوى بودن جاذبه و دافعه براىاینکهشخصیت شخص قابل ستایش باشد کافىنیست بلکه مهم چرایی جاذبه و دافعه آن شخص و هدف اوست.

نیاز به امام[به معنای راهنمای الهی برای بشر] به صورت فطری در نهاد هر انسانی به ودیعه گذاشته شده است؛ چراکه امام، کانون همه زیبایی ها و نمونه عینی فضایل است و عشق به زیبایی ها در ضمیر انسان ها نهاده شده است. امام، روشنگر راه خداست؛ شیرینی ایمان چشیده نمی شود مگر با شناخت امام؛

به عنوان نمونه علی (علیه السلام) از آن نظر محبوب است کهپیوندالهى دارد. دلهاى ما به‏ طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگى دارد، و چون على(علیه السلام) را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مى‏یابند به او عشق مى‏ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق على (علیه السلام) پیوند جانها با حضرت حق است کهبراىهمیشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتهاجاودانى است مهر على(علیه السلام) نیز جاودان است.

می توان برای جاذبه و دافعه پیامبران و ائمه (علیهمالسلام) فوایدی را ذکر کرد:

(۱)-نیروى محبت از نظر اجتماعىنیروىعظیم و مؤثرى است. بهتریناجتماعها آن است که با نیروى محبت اداره شود، محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار.
علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگى است براى ثبات و ادامه حیاتحکومت، و تا عامل محبت نباشد رهبر نمى‏تواند و یابسیار دشوار است کهاجتماعى را رهبرىکند و مردم را افرادىمنضبط و قانونىتربیتکند ولو اینکه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند. مردم آنگاه قانونى خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه‏ هاستکه مردم را به پیروى و اطاعت مى‏کشد.

(۲)-هر شخصیتى هم سنخ خود را جذب مى‏کند و غیر هم سنخ را از خود دور مى‏سازد. شخصیت عدالت و شرف، عناصر خیرخواه و عدالتجو را به سوىخویش جذب مى‏کند و هواپرست‏ها و پول پرست‏ها و منافقها را از خویش طرد مى‏کند.شخصیتجنایت، جانیان را به دور خویش جمع مى‏کند و نیکان را از خود دفع مى‏کند.

(۳)-مقیاس و میزانى است براى سنجش فطرتها و سرشتها. آن کهفطرتى سالم و سرشتىپاک دارند از اولیای الهی نمى‏رنجند و آنان که آلوده هستند و معاند ، به او علاقه ‏مندنمی گردند.

(۴)-مهمترین فایده جاذبه انبیاء و امامان کشش مردم حق جو به سمت آنان می باشد تا با اتصال معنوی با آن ها در مسیر هدایت قرار گیرند .

برخی مطالب برگرفته از کتاب جاذبه و دافع علی(علیه السلام) اثر استاد شهید مرتضی مطهری(ره) می باشد.

منبع : پرسمان قرآن

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.