چرا غالب ضمایر در قرآن سوم شخص آمده است به جای اول شخص مفرد؟

0 637

با توجه به اینکه قرآن کلام الله است پس چرا غالب ضمایر به کار رفته در آن به جای اول شخص مفرد (متکلم وحده) به شکل سوم شخص می باشد؟

پاسخ:

می دانیم قرآن کریم معجزه جاودانی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است

و خدا آن را به دست خود بشر حفظ نموده و وعده حفظ آنرا برای همیشه داده است (حجر : ۹).

همه اجزاء این کتاب آسمانی در نظم خود بدیع و در معجزه بودن نظیر یکدیگرند و آیات آن در افاده معارف حقیقی و علوم الهی قصوری ندارد

و معارفش همه به هم مربوط و فروعش بر اصول آن مترتب است

این خصوصیات که در نظم و نحوه چینش کلمات و آیات آن به کار رفته در همه جای این کتاب مشهود است

این در حالی است که قواعد زبان عربی به طور اتم و اکمل در قرآن کریم رعایت شده

چون مطابق آیاتی از کلام الله مجید، خداوند کسوت لسان عربی مبین را به آن پوشانده است

بنابراین اگر در آیه، ضمیر یا اسم ظاهر به کار برده شده و یا خداوند از خودش به صورت شخص سوم یاد کرده است

جای هیچ گونه سئوال و مناقشه نمی ماند

چراکه هر زبانی برای خود قوانین و دستوراتی دارد که اهل آن زبان آن را رعایت می کند و خداوند که قرآن را به زبان عربی نازل کرده است

آن قواعد را به گونه ای در آن به کار گرفته است که ادیب ترین ادیبان عرب زبان تاکنون نتوانسته اند بر نحوه ترکیب کلمات و کیفیت تشکیل جملات قرآن ایراد بگیرند

به خصوص که قرآن کریم در موارد متعددی بشر را به تحدّی و آوردن به مثل یک سوره (بقره : ۲۳) و آوردن ده سوره (هود : ۱۳) دعوت نموده است

و کسی نتوانسته است مثل یک سوره و یک آیه قرآن بیاورد و همه در مقابل فصاحت و بلاغت و نحوه ترکیب کلمات و تشکیل جملات قرآن اظهار عجز نموده

اینکه مشرکین، کلام خدا را سحر خواندند خودش اظهار عجز است و

شنیده نشده که به نحوه کاربرد کلمات قرآن اعتراضی کرده باشند، جز اینکه گفتند این سحر است.

از سوی دیگر هم در زبان تازی و هم فارسی متعارف و معمول است که از متکلم وحده به سوم شخص تعبیر شده است

و با توجه به اینکه کلمه کلمه قرآن کلام خدا است و انتسابش به خدا به اعجاز ثابت شده

این توهم که: گویا کس دیگری در قرآن، خدا را توصیف می کند وجهی ندارد.

دلیل دیگر اینکه مطابق قواعد زبان عربی که قرآن به این زبان نازل شده است

اگر در جائی و در جمله ای اسم خدا برده شده و بعد در ادامه همان جمله و کلام، فعل وکاری به صاحب اسم نسبت داده شود

لازم و ضروری است که از او به صورت سوم شخص یاد و تعبیر شود

برای مثال:

در آیه ۲۸ سوره بقره اسم جلاله ذکر شده

حال در آیه ۲۹ وقتی خلقت موجودات زمینی و استواء آسمان را به خدا نسبت می دهد

مطابق دستور زبان عربی به صورت سوم شخص از خداوند یاد می شود.

نکته دیگر:

اینکه از بین اسماء الهی آن اسمی که در قرآن بیشتر به کار رفته و افعال

و اوصاف به او نسبت داده شده اسم جلاله «الله» است که ۲۲۶۸ مورد به کار رفته

ومی دانیم این اسم علاوه بر آنکه عَلَم است و صریح در معنی می باشد اسمی است که مستجمع جمیع صفات جلال و جمال است

یعنی اسم های دیگری که برای خداوند است هر کدام بخشی از صفات حق تعالی را بازگو می کند امّا این اسم حکایت از همه اوصاف خدا می کند

و بر این اساس نیز شاید به جای اینکه بفرماید من چنین کردم فرموده است «الله» چنان کرده است.

ضمائری که در قرآن به کار رفته و افعالی که به خدا نسبت داده شده غالبا به اسم جلاله «الله» بر می گردد و به او نسبت داده می شود مثلا گفته است:

«هو العزیز الحکیم» کلمه و ضمیر «هو» به اسم جلاله «الله» بر می گردد و اشاره می کند

و آنگاه به دنبال همین ضمیر «هو» اوصافی از قبیل علیم، حکیم ذکر می شود

ودر جایی که خود کلمه اسم جلاله آمده است نیز به دنبال آن اوصاف و اسماء خدا ذکر می شود

مثل: «إنّ الله علیم بذات الصدور».

 

منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

قرائت‌های مختلف

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.