آیا تقاضای حضرت یوسف (ع) ازهم زندانی خود باعث طولانی شدن زندان یوسف شد؟
آیا تقاضای حضرت یوسف (ع) از هم زندانی خود برای و ساطت نزد پادشاه باعث طولانی شدن زندان یوسف شد و یا دعای یوسف ـ علیه السلام ـ «رب السجن احب الی ممایدعوتی الیه»؟
پاسخ:
قرآن شریف از زبان حضرت یوسف می فرماید: وَ قالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ(۱)
«(یوسف) به یکی از آن دو نفر که می دانست رهایی می یابد گفت: مرا نزد صاحب (سلطان مصر) یاد آوری کن.
ولی شیطان یاد آوری او را نزد صاحبش را از یادش (زندانی آزاد شده) برد (و) در نتیجه (یوسف) چند سالی در زندان بماند.»
یوسف ـ علیه السلام ـ وقتی متوجه شد، یکی از دو زندانی هم بند او از زندان نجات می یابد، به او گفت:
پس پادشاه مرا یاد آوری کن و چیزی به او بگو تا عواطف او را تحریک کنی، شاید به حال من هم فکری بکند و هم چون شما مرا از زندان آزاد نماید.
ضمیر هایی که در جمله ی «فانسه الشیطانی ذکر ربه» هست، همه به کلمه ی «الذی» بر می گردد و معنای آن چنین می شود که:
شیطان پیام و یاد یوسف را از یاد رفیق زندانی اش محو کرد و از این روی، زندانی آزاده
پیش پادشاه از یوسف و پیام او یادی نکرد و نتیجه این سهل انگاری آن شد که حضرت یوسف چند سال دیگر در زندان بماند.(۲)
احتمال ضعیف خطا در توسل یوسف
اینکه عده ای به روایات متوسل شده اند و گفته اند:
چون پیامبر خدا در نجات یافتن دست به دامن غیر شد، به همین جهت خدا عقابش کرد و چند سال دیگر در زندان ماند
و یا لغزش های دیگری که به حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ نسبت داده اند… احتمال ضعیفی است
و بانصّ و صراحت قرآن شریف مخالفت دارد که طبق «اخبار عرض(۳) هر چه مخالف قرآن شریف باشد، باید آن را به دیوار زد و کنار نهاد.))
متوسل شدن به اسباب و علل، هیچ منافاتی با اخلاص و رضای حق تعالی ندارد.
نهایت بی خردی است که آدمی فکر کند به کلی توسل جستن به علل و اسباب، کار لغو و ناپسند است.
انسان می تواند از علل و اسباب به نام و یاد خدا کمک بگیرد و هیچ منافاتی با رضایت و اخلاص خداوند ندارد.
پیام رساندن توسط یک پیک، نامه نوشتن و… برای یک پادشاه هیچ منافاتی با رضایت خدای تبارک و تعالی ندارد و کار یوسف ـ علیه السلام ـ این گونه بوده است.
هر چند علل و اسباب به دست مسبب الاسباب است و برای علل و اسباب نباید استقلال قایل شد.(۴)
آیه ی رب السجن… هم که به عنوان دعای حضرت یوسف نقل شده، مال قبل از زندان است و مربوط به زمانی است که ترفند زلیخا حضرت یوسف را تهدید می کرد…
به هر تقدیر در صراحت آیات قرآنی شبهه و مشکلی وجود ندارد و نسبت های لغزش که به حضرت یوسف و یعقوب ـ علیه السلام ـ داده شد
یا به مزاح و برداشت افراد بر می گردد که بر داشت ناصواب و نادرست داشته و یا به روایاتی که از نظر سند و دلالت، مشکل دارند.
علامه طباطبایی می فرماید:
((روایاتی که نسبت لغزش و خطابه حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ می دهند، مضطرب هستند
و با قرآن شریف مخالفت صریح دارند و لذا هر چه مخالف قرآن شریف باشد، باید از آن دست بر داشت و به آن اعتنا نکرد. اعتب))(۵)
پس حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ از یک پیک استفاده کرد و از طریق او پیامی فرستاد تا شاید کارگر افتد ولی پیک مورد نظر مورد دستبرد شیطان قرار گرفت
و به عهد خود وفا نکرد.
کسی از راه درست و منطقی، برای رهایی خود از زندان تلاش کند و برای رضای خدا از علل و اسباب کمک بگیرد
هیچ اشکالی ندارد و هیچ منافاتی با رضای حق تعالی و اخلاص ندارد.
__________________________
پاورقی:
۱. سوره یوسف: ۱۲:۴۲.
۲. تفسیر المیزان، ترجمه ی موسوی همدانی، سید محمد باقر، قم، دفتر اسلامی، ج۱۱، ص۲۴۸.
۳. مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث، قم، دفتر تبلیغات، پانزدهم، ص۱۳۲.
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، هفتم، ۱۳۶۵، ج۹،ص۴۱۳.
۵. المیزان، همان.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات