منظور از قلب سلیم و قلب منیب در قرآن چیست؟
منظور از قلب سلیم و قلب منیب در قرآن چیست؟
قرآن کریم می فرماید: وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ و روزی که (مردم) برانگیخته میشوند رسوایم مکن. روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمیدهد. مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.(۱) مَن خَشِیَ اَلَرّحمنَ بِالغَیب وَ جَاء بِقَلّبٍٍٍِِ مُنیبِ. اُدخُلو بِسَلمِِ ذلِک یَومُ الخُلوُدِ آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبه کار (باز) آید. به سلامت (و شادکامی) در آن (بهشت) در آیید (که) این روز جاوادنگی است.(۲)
قلب در لغت دارای معانی مختلفی از جمله عقل و فهم است، «این ذهب قلبُک؟ قلبت کجاست و کجا رفت؟» یعنی «اینَ ذهَبَ عَقلُکَ؟ عقل و فهمت کجا رفت؟»(۳) و در قرآن به معناهای مختلف آمده است از جمله:
۱. عقل و درک إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْب(۴) در این مطلب تذکر و یادآوری است برای آنان که نیروی عقل و درک داشته باشند.
۲. روح و جان وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِر… هنگامی که چشمها از وحشت فرو مانده و جانها به لب رسیده بود.(۵)
۳. مرکز عواطف سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب«..» بزودی در دلهای کافران ترس ایجاد میکنم.»(۶) از آنجا که قلب با پسوند رعب همراه است و رعب و ترس مربوط به عواطف و احساسات آدمی است نه ادراکات او،قلب در آیه به معنای مرکز عواطف میباشد. امّا با توجّه به اینکه مرکز اصلی ادراکات و عواطف همگی روان و روح آدمی است.
ولی تظاهرات و عکس العملهای جسمی آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار میشود، ولی عکسالعمل مسائل عاطفی از قبیل محبت شادی و غم در قلب انسان ظاهر میشود نتیجه این که در قرآن مسائل عاطفی بقلب (همین عضو مخصوص) و مسائل عقلی به قلب (به معنی عقل و مغز) نسبت داده شده و اگر از روح و جان و عقل انسانی به قلب تعبیر شده است علّت آن است که همان طور که قلب صنوبری که در بخش چپ سینه قرار دارد نقش مهمی در حیات و بقای انسان دارد روح و جان و عقل آدمی هم دارد بلکه بالاتر آن را دارا است.(۷) و کوتاه سخن آنکه ریشه این لغت (قلب) در اصل به معنی تفسیر و تحول است و از آنجا که فکر و عقل انسان دائماً در حال دگرگونی است به آن قلب گفته شده است(۸)
بنابراین قلب در اصطلاح قرآن به معنی «روح و عقل» است و قلب سلیم به روح پاک و سالمی گفته میشود که از هرگونه شرک و شک فساد خالی است و واژه سلیم که از ماده سلامت است مفهوم روشنی دارد یعنی قلبی که از هرگونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی دور باشد.(۹)
تقسیم قلب و اهمیت بعضی از نشانهها:
۱. سلیم سالم. ۲. مریض (ناسالم).
در مقابل قلب سلیم، قلب مریض و بیمار است
زیرا اوّلاً قرآن مجید بعضی از قلوب را به عنوان «قاسیه». «قساوتمند» توصیف کرده(۱۰) و گاه قلوبی را ناپاک(۱۱) و قلبهایی را «بیمار»(۱۲) معرفی میکند و نیز قلبهایی را «مهر خورده و بسته»(۱۳) و در مقابل همه اینها «قلب سلیم»(۱۴) را مطرح میکند که هیچ یک از این عیوب در آن نیست، هم پاک است و هم نرم و پر عطوفت، هم سالم است و هم انعطافپذیر در مقابل حق و از آن به عنوان «حرم خدا» در روایات توصیف شده است.(۱۵)
و ثانیاً: روایتی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ رسیده است که روح و قلب مثل جسم انسان دارای شش حالت است:
۱. حیات و زندگی (زنده بودن)
۲. مرگ
۳. بیداری
۴. خواب.
۵. سلامتی.
۶. مریضی(۱۶)
پس نتیجه میگیریم که قلب سلیم در مقابل قلب مریض است. و واژه منیب از انابه در لغت به معنی برگشتن به سوی خدا با توبه و اخلاص در عمل(۱۷) و در اصطلاح قرآن یعنی شخص همیشه متوجه خدا گردد، و به طاعت او رو آورد، و از هر گناه و لغزشی توبه نماید و این حال را تا پایان عمر ادامه دهد و با همین حالت وارد عرصه محشر گردد(۱۸)
امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه. قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد.»(۱۹)
عوامل قلب سلیم وقتی ثابت کردیم که قلب منیب قلبی است که پیوسته به یاد خدا و حضور دائمی داشته باشد، پس علت عمده سلیم بودن قلب، منیب بودن آن است عوامل دیگری از جمله علاقه، محبت شدید به خدای متعال و… نقش دارند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «القلبُ حَرَمُ اللهِ فلا تَسکُن حَرَم اللهِ غیرَ اللهِ» قلب حرم (محل انس و محبت) خداست غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن.(۲۰)
از جمله عوامل مهم قطع ارتباط با شیطان و شیطان صفتان است، چنان که پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «لو لا اَنّ الشیاطینَ یَحومُونَ علی قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَرُوا اِلی المَلَکُوتِ اگر شیاطین، قلوب فرزندان آدم را احاطه نکنند، میتوانند به جهان ملکوت نظر افکنند».(۲۱)
پاورقی:
۱. شعراء: ۸۹- ۸۷.
۲. ق: ۳۴ و ۳۳.
۳. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ هـ ق، ج ۱۱، ص ۲۷۱.
۴. ق: ۳۷.
۵. احزاب: ۱۰.
۶. انفال:۱۲.
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴هـ ش، ج ۱، ص ۸۹ ـ ۸۸.
۸. همان، ج ۲۲، ص ۲۸۵ و ۲۸۴.
۹. تفسیر نمونه، همان، ج ۱۵، ص ۲۷۴ و ۲۷۳ و ج ۱۹، ص ۹۷.
۱۰. مائده:۱۳.
۱۱. مائده :۴۱.
۱۲. بقره:۱۰.
۱۳. توبه:۸۷.
۱۴. شعراء:۸۹ و صافات: ۳۷.
۱۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج ۶۷، ص ۲۵ ـ ۲۷، باب حبّ الله.
۱۶. بحارالانوار، همان، ج ۱۴، ص ۳۹۸، به نقل از قلب سلیم آقای دستغیب.
۱۷. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، بیروت، دار الکاتب العربی، ص ۵۲۹.
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۴، ج ۲۲، ص ۲۸۱.
۱۹. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج ۶۷، ص ۵۴، حدیث ۱۹، باب القلب و صلاحه و فساده.
۲۰. همان، ج ۶۷، ص ۲۵، ح۲۷، بابا حب الله.
۲۱. همان. ج ۶۷، ص ۵۹، حدیث ۳۹، باب القلب و صلاحه.
۲۲. تفسیر نمونه، همان، ج ۸، ص ۳۲۱ و ۳۲۰ و ۷ ص ۲۳ ، ۲۱.
۲۳. عبدوس، محمد تقی و محمدی اشتهاردی، محمد، اصول اخلاقی امامان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، چاپ هفتم، ص ۱۶ – ۹.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات