فرشتگان چگونه قابل اثبات هستند؟
فرشتگان
فرشتگان چگونه قابل اثبات هستند؟
فرشتگان از روش نقلی قابل اثباتند. آیات و روایات بسیاری پیرامون فرشتگان، زندگی آنان، کیفیت خلقت شان و… از طریق وحی و مأثورات حاملان وحی به ما رسیده است که بیان همه آنها خود کتابی خواهد شد.
نکته این است اگر چه عقل مستقلا به اثبات مجردات می پردازد و از جمله وجود عالمی تحت عنوان عالم عقل را اثبات می کند، اما ویژگی ها و خصوصیات ملائکه را باید در دین جست، زیرا عقل تنها در حد کلیات می تواند اظهار نظر کند و بیان ویژگی ها و خصوصیات فوق توان عقل است. به بیان دیگر ما با ابزار معرفتی که در خود داریم (حس و عقل) نمی توانیم از ویژگی های وجودی و ماهیت آنان که موجوداتی فراطبیعی اند مطلع شویم، مگر همانقدر که خداوند متعال در آیات قرآنی و ائمه معصومین در روایات برای ما بیان کرده اند.
خداوند می فرماید: الحَْمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَئکَهِ رُسُلاً أُوْلیِ أَجْنِحَهٍ مَّثْنیَ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَعَ یَزِیدُ فیِ الخَْلْقِ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلیَ کلُ شیَ ءٍ قَدِیر. ستایش مخصوص خداوندی است که آفریننده آسمان ها و زمین است و فرشتگان را رسولانی قرار داد، دارای بال های دوگانه و سه گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید، و او بر هر چیزی تواناست.(۱)
بر پایه آموزه ها و متون دینی(۲) وجود موجوداتی خاص با ویژگی های مخصوص که جایگاه و نقش مهمی در نظام آفرینش دارند از مسلمات و بلکه از ضروریات دین اسلام و حتی می توان گفت بسیاری از ادیان دیگر است. بنابراین به لحاظ معارف دینی و خاصه قرآنی، علاوه بر موجوداتی همچون گیاهان، جانوران و انسان ها، موجودات هوشمند دیگری نیز در پهنه هستی حضور دارند که در اصطلاح قرآن و روایات اغلب با عنوان ملک یا ملائکه از آنها یاد می شود.(۳)
در فلسفه اولی نیز از دیر زمان به مراتبی از هستی اشاره شده است که اولا حقیقت آنها با حقیقت موجودات جهان طبیعت و عالم ماده و حس متفاوت است
ثانیاً از حیث رتبه وجودی در مرتبه بالاتر از جهان طبیعت قرار داشته و مشرف بر آن هستند
ثالثا نقش واسطه را بین آفریدگار و سرچشمه هستی با موجودات عالم طبیعت بازی می کنند. مثلا عقل فعال در مابعدالطبیعه ارسطو و یا عالم مثل در فلسفه افلاطون و نیز عقول در فلسفه های نو افلاطونی ناظر به همین مرتبه از هستی می باشد.(۴)
در فلسفه اسلامی نیز از موجوداتی سخن به میان آمده که واسطه میان خداوند و موجودات جهان طبیعت هستند که به تناسب نظام های فلسفی مشائی، اشراقی و حکمت متعالیه، نام های مختلفی گرفته اند. عقول و نفوس کلی، انوار قاهره و اسفهبدیه، ارواح کلی جبروت و ملکوت عالم عقل، عالم مثال و… در عین حال با توجه به اینکه فلاسفه و حکیمان مسلمان می کوشند تا میان حکمت و دین سازگاری برقرار کنند، تمایل شدیدی در نوشته های حکمای مسلمان دیده می شود تا مراتب یاد شده را بر طبقات ملائکه تطبیق نمایند.
به بیان دیگر بر پایه نظام های فلسفی می توان آیات ناظر به موجودات واسطه بین خدا و طبیعت را با اصطلاحات خاص حکمی و نیز بر طبق اصول و قواعد حکمت تفسیر و تاویل نمود، زیرا نقشی را که ملائکه و فرشتگان در نظام آفرینش ایفا می کنند، همان نقشی است که عقول و نفوس کلی در هستی شناسی حکمی و فلسفی بازی می کنند. همین امر زمینه تفسیر و تاویل متقابل بین حکمت و دین را فراهم می سازد.
از آنجا که از مهمترین ویژگی های عالم عقل یا همان جبروت و مرتبه ملائکه، تدبیر و کارگردانی طبیعت و پدیده های طبیعی است (و به همین دلیل از مهمترین براهین وجود چنین عوالمی در فلسفه، وجود احکام و گزاره ها و قوانینی است که کلیت و ضرورت و ثبات دارند) نشانه حضور ملائکه در طبیعت، قانونمندی و نظام حاکم بر طبیعت می باشد. که این خود زمینه تفسیر مدرن و علمی از حضور فرشتگان در چرخه نظام طبیعت را فراهم می سازد.
درست شبیه تفسیرها و قرائت های جدیدی که از نظریه مثُل افلاطونی شده است، زیرا بی تردید نظام قانونمند طبیعت ریشه در قوانین ثابتی دارد که با وجود حرکت و تغییر و سیلان در ماده و طبیعت همواره بوده و خواهند بود. چنین نظام قانونمندی ریشه در واقعیتی ثابت و پایدار دارد که نهاد جهان طبیعت را تشکیل می دهد. یعنی همان چیزی که فلاسفه آن را عقل یا نفس کیهانی می نامند و در دین و قرآن از آن به عنوان ملک یا ملائکه یاد شده است. به ویژه با توجه به برخی تعابیر در روایات و نیز در عبارات حکمای باستان که جهان را مملو و انباشته از ملائکه و فرشتگان و یا خدایان خوانده اند.(۵)
بنابراین به نظر می رسد جهان طبیعت از زیر ساخت معقول یا عقلانیتی ویژه برخوردار است که گاه از آن با عنوان جهان عقل و مثل و گاه به ملک یا ملائکه و گاه نیز به قواعد طبیعت یاد می شود. به هر روی از آیات قرآن به دست می آید که امور جاری در ظرف طبیعت مبتنی بر تدبیر و کارگردانی موجوداتی است که در راستای تدبیر و اراده خداوند، عهده دار رسیدگی به جریان پدیده های جهان طبیعت هستند و نظر به اینکه جایگاه ایشان نظام تکوین بوده و به دور از ظرف اعتبار و فرض هستند، عین نظام علمی جهان بوده و دچار خطا نمی شوند (همانطور که دچار معصیت و گناه نمی شوند و شبیه قوانین حاکم بر جهان بلکه متن واقع هستند، لذا خطا در آنها راه ندارد) بنابراین پس از حق تعالی سه عالم وجود دارد.
عالم عقل، عالم مثال و عالم طبیعت. ترتیب عوالم نشانگر این است که هر مرتبه فوق مرتبه دیگری است و واسطه ای برای رسیدن وجود و فیض از عالم اعلی برای عوالم پایین تر از خود است، به دلیل آنکه نظام عالم بر مبنای نظام علی و معلولی مبتنی بوده و نظم قوی بر آن حاکم است. ترتیب عوالم مذکور باید وجود داشته باشد تا تجلیات حق تعالی بر عالم ماده بر مبنای صحیح و عقلانی جریان یابد.
بنابراین چاره ای جز وجود فرشته به عنوان ساکنان عالم عقل نیست. اگرچه برخی فلاسفه طبق نظام فکری خود، وجود عالم متوسط و واسطه فیض بین خدا و مادیات را ضروری می دانند، اما به نظر برخی متفکران وجود موجودات واسطه ضروری و غیر قابل اجتناب نیست. به طور خلاصه می توان گفت بهترین دلیل بر وجود ملائکه، دلیل نقلی است، اما دلیل عقلی بر ضرورت وجود ملائکه در عالم، بدیهی و قطعی نیست، اگرچه برخی فلاسفه دلیل اقامه کرده اند.
پاورقی:
۱. فاطر : ۱.
۲. ر.ک: سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران،۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۰۷.
۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت،۱۴۰۳ق، ج۵۶، ص۱۴۴ـ۳۲۶.
۴. ر.ک: شرح المصطلحات الفلسفیه، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۴ق، ص۳۸۴.
۵. سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران،۱۳۷۹ش، ص۴۷۰.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات