هدف خدا از خلقت فرشتگان چیست؟
هدف خدا از خلقت فرشتگان چیست؟ اگر خداوند قادر بر انجام هر کاری است پس چه نیازی به واسطه هایی همچون ملائکه در انجام برخی امور دارد؟
پاسخ:
لازم است پیش از هر پاسخی ابتدا اندکی به نظام عالم هستی و سلسله مراتب دستگاه خلقت اشاره کنیم.. عالم را مجموعه ای از علتها و معلولها پر کرده اند، که همچون صفی بسیار طولانی هر کدام پشت سر دیگری قرار دارند و در ابتدای همه این علتها، خداوند متعال قرار دارد. صف کشیدن این علت و معلولها قراردادی نیست. یعنی چنین نیست که خداوند یک بار این موجودات را آفریده و بار دیگر آنها را به صف کرده است و هر کدام می توانستند در جایی دیگر واقع شوند، و یا مثلا موجودی که الان علت موجود دیگر است می شد به گونه ای به صف شود که معلول همان موجود شود. رابطه هر موجودی با موقعیتی که در سلسله مراتب وجود دارد، ذاتی و تغییرناپذیر است. قرار گرفتن هر معلولی به دنبال علت و سبب خود، عین وجود آن معلول است.
خداوند موجود را به شکل علت می آفریند نه اینکه موجودی را می آفریند بعد او را علت برای موجود دیگر قرار می دهد. بنابراین هیچ معلولی طعم شیرین وجود را نمی چشد، مگر آنکه پیش از آن، علتش بوجود آمده باشد و خداوند متعال تنها از راه ایجاد سلسله اسباب موجودات را می آفرینند. شاید گمان شود که اگر نظام هستی و قرار گرفتن هر معلولی را در جای خود، یک امر ضروری و قطعی بدانیم نوعی محدودیت برای قدرت مطلقه خداوند قائل شده ایم. در جواب باید گفت که سخن در این نیست که چیزی غیر از خداوند و غیر از موجودات جهان، در جهان هست که باید بر طبق آن عمل شود، و تخلف از آن ممکن نیست، و آن چیز همان نظام و ترتیب موجودات است. سخن در این است که نظام موجودات، عین وجود آنهاست، اراده حق به آنها نظام داده است، نه به این معنا که با یک اراده، آنها را آفریده و با اراده دیگر به آنها نظام داده است، تا فرض شود اگر اراده به نظام برداشته شود اراده به اصل آفرینش آنها باقی می ماند (دقت شود).
نظام موجودات همانند نظام اعداد است. عدد پنج جایگاهش بین چهار و شش می باشد و اگر در صف اعداد جای پنج را تغییر دهیم دیگر پنج نخواهد بود.(۱) این سلسله موجودات، از دو سو دارای کرانه است. از یک سو منتهی می شود به وجودی که کمالش بی نهایت بوده و فعلیت محض می باشد و هیچ قید و بندی در ساحت قدسش راه ندارد که او را «واجب الوجود» نامیده اند و در مرتبه نازله نیز محدود می شود به وجودی که قوه محض بوده و از خود، هیچ فعلیتی ندارد، و آنرا در اصطلاح فلاسفه «هیولا» می نامند.(۲) و بین این دو کرانه، موجودات بی شماری به صف ایستاده اند. چون همه کمال ها برگشت شان به وجود و همه نقص ها برگشت شان به ضعف وجودی است، پس مبدأ این سلسله یعنی واجب الوجود دارنده همه کمال ها و اعطا کننده آنهاست و هر کمالی در هر مرتبه ای که وجود داشته باشد، در مرتبه قوی تر نزد او موجود است، چرا که خود، اعطا کننده کمال است.(۳)
اعطای کمال نیز به این صورت است که واجب الوجود آن را به صادر اول اعطا می کند و او نیز با توجه به قابلیت صادر دوم به او اعطا می کند و او نیز…(۴) و به همین صورت هر چه از مبدأ فیض دورتر می شویم، چون قابلیت ها کاهش می یابد و وجودها محدودتر می گردد، فیض نیز رقیق تر می شود. و همچنین در مرتبه صعود نیز هر موجودی که بخواهد به خدا نزدیک شده و فیض بیشتری دریافت کند، ناچار است به کمالات مرتبه بالاتر نایل آمده و با ترک منازل پایین، خود را به سرچشمه فیض نزدیک تر سازد، و نزدیک تر شدن به سرچشمه، چیزی جز افزایش قابلیت و استعداد نیست. آنچه در فرهنگ دینی به عنوان ملائکه و جنود الهی و مقسمات و مدبرات امر آمده و مفاهیمی مانند عرش و کرسی و لوح و قلم و… که وجود یک سلسله تشکیلات معنوی و الهی را برای خدا معرفی می کند، همه برای تفهیم همین حقیقت است که خدای متعال، آفرینش را با نظام خاص و ترتیب مشخصی اداره و اجرا می کند، و این ترتیب، تخلف ناپذیر است، و مفاد این آیه شریفه: «و هیچ یک از ما نیست جز آنکه مقام معلومی دارد»(۵) در مورد همه موجودات صادق است. و این تخلف ناپذیری نظام خلقت همان است که در قرآن کریم آمده است: «و برای سنت الهی هیچ گونه تغییری نخواهی یافت»(۶)
چرا که هر موجودی با توجه به قابلیتی که دارد، در جایی که باید باشد قرار گرفته است، و این جایگاه چیزی جز اصل خلقت او نیست. با عنایت به مطالبی که گذشت روشن می شود که حذف ملائکه، مثلا و ارسال فیض بدون واسطه ممکن نیست، چرا که موجودات مراتب پایین، توان پذیرش چنین فیضی را ندارند و فیضی که از عوالم فوق صادر شده است، اگر رقیق و محدود نگردد، عالم ملک توان دریافت آن را ندارد و رقیق کردن فیض چیزی جز گذر از سلسله مراتب هستی، نیست. به عنوان نمونه: امر خداوند محدود به زمان و تدریج نیست «و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن».(۷) یعنی به محض تعلّق اراده خدا به چیزی، آن چیز تحقق می یابد. «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می گوید: موجود باش! آن نیز بی درنگ موجود می شود».(۸)
اما همین ایجادی که در عالم ملکوت با کلمه «کن» محقّق می شود، وقتی در عالم ملک و دنیا قدم می گذارد، گرفتار محدودیت های زمانی و مکانی می شود و آرام آرام و به تدریج لباس وجود بر تن می کند: «بگو، آیا شما به کسی که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و برای او همانندهایی قرار می دهید؟! او پروردگار جهانیان است، او در زمین کوههای استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و مواد غذایی آن را مقرّر فرمود، اینها همه در چهار روز بود، درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان».(۹) و از این عالم، تعبیر به عالم «خلق»(۱۰) شده است.(۱۱) کوتاه سخن اینکه: رابطه خدا با موجودات، رابطه ایجاد تکوینی است، و فرمان خدا چیزی جز آفرینش نیست. وقتی به فرشتگان فرمان داد که چنین کنند معنایش این است که آنها را طوری ایجاد کرده که علت و فاعل برای یک فعل خاص باشند و معنای اطاعت ملائکه نیز همین علیت و معلولیت است. به همین دلیل خداوند گاهی خلقت را به خود نسبت می دهد و گاهی به غیر خود. مثلا موجودی که موکل برای رزق دادن سایر موجودات است، مقامی که به او تفویض شده، لازمه وجود و مرتبه وجودی اوست. یعنی وقتی رزاقیّت خداوند در عالم ملک ظهور می یابد این ظهور از طریق آن ملک خاص صورت می گیرد و هیچ ملک دیگری اینگونه خلق نشده است…(۱۲) و همین طور سایر اسماء و صفات الهی. بنابراین دریافت مستقیم فیض از سرچشمه فیض، با توجّه به عدم قابلیت عالم ملک ممکن نیست، همچنان که جایگزین شدن واسطه ای به جای واسطه دیگر، با توجه به قابلیت های وجودی واسطه ها امکان پذیر نمی باشد.
خلاصه آن که خداوند فاعل است و فیاض و شعاع وجود را از خود ساطع می کند و سایر موجودات قابل و معلولند که باید این فیض را دریافت کنند، اما ضعف قابل و معلول باعث می شود، نتواند آن حجم عظیم فیض وجودی را به نحو مستقیم دریافت کند از این رو ضعف قابل و معلول باعث می شود تا وسائطی در کار باشد تا آن فیض پر رنگ را رقیق کنند تا فراخور حال این معلول قرار گیرد. پس مشکل و نقص از ناحیه خالق نیست تا بتوان در حوزه قدرت او تردید کرد، بلکه مشکل و نقص از ناحیه معلول هاست که توانایی بهره برداری مستقیم از فیض الهی را ندارند و لذا باید واسطه هایی در کار باشد تا به وسیله آنها از فیض پروردگار بهره مند گردند.
پاورقی:
۱. مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، چاپخانه کیهان، ۱۳۵۷، ص۱۰۸ـ۱۱۱.
۲. ملا صدرای شیرازی، الحکمه المتعالیه منشورات مصطفوی، ، قم، ج۷، ص۲۵۷.
۳. جوادی آملی، عبدالله، مبدأ و معاد، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۷۲، ص۲۴۶.
۴. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، مترجم شیروانی، علی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳ش، قم،ج۳، ص۳۶۲.
۵. صافات : ۱۶۴و احزاب : ۶۲.
۶. صافات : ۱۶۴و احزاب : ۶۲.
۷. قمر : ۵۰.
۸. یس : ۸۲. خلقت فرشتگان
۹. فصّلت : ۱۰-۹. خلقت فرشتگان
۱۰. چنانکه از عالم اول تعبیر به «امر» می شود، اعراف : ۵۴. خلقت فرشتگان
۱۱. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۵۰. خلقت فرشتگان
۱۲. جوادی آملی، عبدالله، مبدأ و معاد، انتشارات الزهراء، قم، ۱۳۷۲ش، ص۲۱۸. خلقت فرشتگان
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات