علت داشتن غلام و کنیز از سوی بزرگان اسلام مانند پیامبر اکرم و ائمه معصومین و دیگران چه بوده است؟

0 41

سیر تاریخی برده داری و علت داشتن غلام و کنیز از سوی بزرگان اسلام مانند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ و دیگران چه بوده است؟

پاسخ:

گرچه در قرآن مجید مسأله «استرقاق» (برده گیری و برده داری) به عنوان یک دستور حتمی در مورد اسیران جنگی نیامده است، ولی انکار نمی توان کرد که احکامی در قرآن برای بردگان ذکر شده است، که اصل وجود بردگی را حتی در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ و صدر اسلام اثبات می کند، مانند احکامی که در مورد ازدواج با بردگان، یا احکام محرمیّت یا مسأله مکاتبه (قرارداد برای آزادی بردگان) که در آیات متعددی از قرآن در سوره نساء، نحل، مؤمنون، نور، روم و احزاب آمده است. این جاست که بعضی بر اسلام خرده می گیرند که چرا این آئین الهی با آن همه محتوا و ارزشهای والای انسانی، مسأله بردگی را به کلی الغاء نکرده، و طی یک حکم قطعی و عمومی آزادی همه بردگان را اعلام ننموده است؟ درست است که اسلام سفارش زیادی در مورد بردگان کرده، اما آنچه مهم است آزادی بی قید و شرط آنها است، چرا انسانی مملوک انسان دیگری باشد و آزادی را که بزرگترین عطیه الهی است از دست بدهد؟ در یک جمله کوتاه باید گفت: که اسلام برنامه دقیق و زمان بندی شده برای آزادی بردگان دارد که تدریجاً باعث آزادی همه بردگان می شود، بی آنکه این آزادی عکس العمل نامطلوبی در جامعه به وجود آورد. ولی پیش از آنکه به توضیح این طرح دقیق اسلامی بپردازیم بیان یک نکته را مقدمتاً لازم می دانیم.
سیر تاریخی بندگی:گرچه تاریخ سنت برده گیری در مجتمع بشری در دست نیست، لیکن چنین به نظر می رسد که این سنت نخست درباره اسرای جنگی معمول، و سپس درباره زنان و فرزندان عملی شده باشد. و در بین ادیان آسمانی آن روز مثل، دین یهود، و نصاری، به طوری که از انجیل و تورات استفاده می شود رواج داشته است، تا این که اسلام ظهور کرد و پس از امضاء اصل این سنت، محدودیتهای زیادی در دائره آن و اصلاحاتی در احکام و قوانین آن به وجود آورد به گونه ای که بردگی به تدریج از جامعه اسلامی رخت بر بندد و جز در موارد نادری بردگی لغو گردید این روند ادامه داشت تا این که جهانیان نیز به فکر خاتمه دادن بردگی افتادند و سرانجام سنّت بردگی در ۱۰۰ سال پیش در اجلاسیّه بروکسل بطور کلی لغو گردید.(۱)
فردینان توتل می گوید: مسأله بردگی در بین ملل قدیمی شایع بود، و این برده ها از همان اسرای جنگی و طوائف مغلوبه بودند، و این روش در بین یهود، و یونانیها، رومیها، و عرب جاهلیت و همچنین در اسلام، دارای نظام معروفی بود لیکن رفته رفته رو به زوال و لغویّت گذاشت، نخست در هند سال ۱۸۴۳، سپس در مستعمرات فرانسه سال ۱۸۴۸، و در ایالات متحده آمریکا ۱۸۸۸ لغو شد. تا این که در سال ۱۸۹۰ میلادی در بروکسل جلسه ای تشکیل یافته، و لغویت آن را صادر کردند.(۲)
طرح اسلام برای آزادی بردگان:آن چه غالباً مورد توجه قرار نمی گیرد این است که، اگر نظام غلطی در بافت جامعه ای وارد شود، ریشه کن کردن آن احتیاج به زمان دارد. و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسی خواهد داشت، درست همانند انسانی که به یک بیماری خطرناک مبتلا شده، و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادی که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در این گونه موارد حتماً باید از «برنامه های زمان بندی شده» استفاده کرد. صریح تر بگوئیم: اگر اسلام طبق یک فرمان عمومی دستور می داد، همه بردگان موجود را یک مرتبه آزاد کنند، چه بسا بیشتر آنها تلف می شدند، زیرا گاه نیمی از جامعه را بردگان تشکیل می دادند، آنها نه کسب و کار مستقلی داشتند، و نه خانه و وسیله ای برای ادامه زندگی.
اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد می شدند، یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر می گشت، که هم زندگی خودش با خطر مواجه بود، و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامی که محرومیّت به او فشار می آورد به همه جا حمله ور شود، و درگیری و خونریزی به راه افتد.
اینجاست که باید تدریجاً آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد. این برنامه مواد زیادی دارد که رؤوش مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در این جا مطرح می شود، و شرح آن نیاز به کتاب مستقلی دارد:
الف) بستن سرچشمه های بردگی:بردگی در طول تاریخ اسباب فراوانی داشته، نه تنها اسیران جنگی و بدهکارانی که قدرت بر پرداخت بدهی خود نداشتند به صورت برده در می آمدند، که زور و غلبه نیز مجوّز برده گرفتن و برده داری بود، کشورهای زورمند نفرات خود را با انواع سلاح ها به ممالک عقب افتاده آفریقائی، و مانند آن می فرستادند و گروه گروه از آنها را گرفته و اسیر کرده و با کشتیها به بازارهای ممالک آسیا و اروپا می بردند.
اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده گیری داد و آن در مورد اسیران جنگی بود، و تازه آن نیز جنبه الزامی نداشت، و به طوری که در آیات قرآنی آمده، به حاکم اسلامی اجازه داده شد تا طبق مصالح اسلام و مسلمانان، اسیران را بی قید و شرط یا پس از پرداخت فدیه آزاد کنند.
در آن روز زندانهائی نبود که بتوان اسیران جنگی را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت و راهی جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها و نگهداری به صورت برده نداشت.
بدیهی است هنگامی که چنین شرایطی تغییر یابد هیچ دلیلی ندارد که امام مسلمین حکم بردگی را درباره اسیران بپذیرد، می توان آنها را از طریق «مَنّ» و «فداء» آزاد سازد، زیرا اسلام پیشوای مسلمین را در این امر مخیّر ساخته، تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند، و به این ترتیب تقریباً سرچشمه های بردگی جدید، در اسلام بسته شده است.(۳)
ب) گشودن دریچه آزادی:اسلام برنامه وسیعی برای آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است، که اگر مسلمانان آن را عمل می کردند در مدتی نه چندان زیاد همه بردگان تدریجاً آزاد، و جذب جامعه اسلامی می شدند.
یکی از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنهاست (و فی الرقاب) یعنی سهمی از زکات، تخصیصی به مبارزه با بردگی، و پایان دادن به این موضوع ضد انسانی، داده می شود، و همان گونه که در جای خود گفته ایم برنامه اسلام در مورد بردگان برنامه «آزادی تدریجی» است، که نتیجه نهائیش آزاد ساختن همه بردگان، بدون روبرو شدن، به واکنشهای نامطلوب اجتماعی آن می باشد، و تخصیص سهمی از زکات، به این موضوع، گوشه ای از این برنامه را تشکیل می دهد.(۴) برای تکمیل کردن این منظور مقرراتی در اسلام وضع شده که، بردگان طبق قراردادی که با مالک خود می بندند، بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند.(۵)
آزاد کردن بردگان یکی از مهمترین عبادات، و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مسأله پیشقدم بودند، تا آنجا که در حالات علی ـ علیه السلام ـ نوشته اند: «اعتِق الفاً مِن کدّیده»(۶) «هزار برده را از دسترنج خود آزاد کرد.»
پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه ای آزاد می کردند، تا سرمشقی برای دیگران باشد، تا آنجا که یکی از بردگان امام باقر ـ علیه السلام ـ کار نیکی انجام داد، امام ـ علیه السلام ـ فرمود: «إذهب فاَنت حرّفانی اکره ان استخدم رَجُلا مِن أهْلِ الجنّه» «برو تو آزادی که من خوش ندارم مردی از اهل بهشت را به خدمت خود در آورم».(۷)
در حالات امام سجاد ـ علیه السلام ـ آمده است: (خدمتکارش آب بر سر حضرت می ریخت، ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد، امام ـ علیه السلام ـ سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: «و الکاظمین الغیظ» حضرت فرمود: «خشمم را فرو بردم» عرض کرد: «و العافین عن النّاس» فرمود: «خدا تو را ببخشد» عرض کرد: «و اللّه یحب المحسنین» فرمود: «برو برای خدا آزادی».
در بعضی از روایات آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد می شوند، چنانکه از امام صادق(علیه السلام)می خوانیم: «مَن کان مؤمناً فَقد عَتق بَعْدَ سبعَ سنین، اعتَقَهُ صاحِبه اَم لم یعتقه، و لا یحلُّ خِدمه مَن کانَ مؤمناً بَعْدَ سبعهَ سنین»: کسی که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد می شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسی که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست.(۸)
در همین باب حدیثی از پیامبر گرامی ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود: «ما زالَ جبرئیل یُوصینی بِالمملوک حتّی ظننتُ اَنّه سَیضرِبُ له اجلا یعتق فیه» پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من می کرد، تا آنجا که گمان کردم به زودی، ضرب الاجلی برای آنها می شود، که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند.(۹) کسی که برده مشترکی را نسبت به سهم خود آزاد کند، موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند.(۱۰) و هرگاه بخشی از برده ای را که مالک تمام آن است آزاد کند، این آزادی سرایت کرده، و خود به خود همه آزاد خواهد شد.(۱۱)
کفاره بسیاری از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شد. پاره ای از مجازاتهای سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجام دهد، خودبخود آن برده آزاد می شود.(۱۲)
ج) احیای شخصیت بردگاندر دوران برزخی که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوی آزادی می پیمایند، اسلام برای احیای حقوق آنها اقدامات وسیعی کرده است، و شخصیت انسانی آنان را احیاء نموده. تا آن جا که از نظر شخصیت انسانی هیچ تفاوتی میان بردگان و افراد آزاد نمی گذارند و معیار ارزش را همان تقوا قرار می دهد، لذا به بردگان اجازه می دهد همه گونه پست های مهم اجتماعی را عهده دار شوند، تا آنجا که بردگان می توانند مقام مهم قضاوت را عهده دار شوند.(۱۳)
در عصر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ نیز مقامات برجسته ای از فرماندهی لشگر گرفته تا پست های حساس دیگر، به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد. بسیاری از یاران بزرگ پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده و در حقیقت بسیاری از آنها به صورت معاون برای بزرگان اسلام انجام وظیفه می کردند.
سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه می توان نام برد. در اسلام دستورات زیادی درباره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگی صاحبان خود شریک و سهیم کرده است.
پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ می فرمود: کسی که برادرش زیر دست او است باید از آنچه می خورد به او بخوراند و از آنچه می پوشد به او بپوشاند و زیادتر از توانائی به او تکلیف نکند.(۱۴)
علی ـ علیه السلام ـ به غلام خود «قنبر» می فرمود: «من از خدای خود شرم دارم که لباسی بهتر از تو بپوشم زیرا رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ می فرمود: از آنچه خودتان می پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود می خورید به آنها غذا دهید.»(۱۵)
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «هنگامی که پدرم به غلامی دستور انجام کاری می داد ملاحظه می کرد اگر کار سنگینی بود بسم اللّه می گفت و خودش وارد عمل می شد و به آنها کمک می کرد.»(۱۶)
خوشرفتاری اسلام نسبت به بردگان در این دوران انتقالی به اندازه ای است که حتی بیگانگان از اسلام نیز، روی آن تاکید و آن را تمجید کرده اند.
به عنوان نمونه: «جرجی زیدان» در تاریخ تمدن خود چنین می گوید: «اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است، پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ درباره بردگان سفارش بسیار نموده، از آن جمله می فرماید: «کاری که برده تاب آن را ندارد به او واگذار نکنید، و هر چه خودتان می خورید به او بدهید».
پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ می فرماید: «به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید، بلکه آنها را «پسرم» و «دخترم» خطاب کنید. قرآن نیز درباره بردگان سفارش جالبی کرده و می گوید: «خدا را بپرستید، برای او شریک مگیرید، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان، همسایگان نزدیک و دور و دوستان و آوارگان و بردگان جز نیکوکاری رفتاری نداشته باشید، خداوند از خودپسندی بیزار است».(۱۷)
و در این جا لازم به ذکر است که قرآن در آیات خود به جای «عبد» و «برده» تعبیر به «فتی» «جوان» می کند، که یک نوع احترام است.(۱۸)
و در حدیث داریم: «و هیچ کدام از شما نباید بگوید غلام من و کنیز من بلکه بگوید جوان من».(۱۹)
از مطالب بالا چنین نتیجه گیری می شود که اسلام مروج برده داری نبوده بلکه به مرور زمان با قانون و سنت دیرینه برده داری مبارزه کرده و خیلی از احکام و اعمال عبادی را منوط به آزادی برده کرده است که شاید روزی فرا رسد تمام افراد از آزادی و حریّت کامل برخوردار شوند و به کرامت و ارزش واقعی خود نائل آیند و نیز از مجموع مطالب مذکور به دست می آید که داشتن غلام و کنیز از سوی پیشوایان دین «علیهم السلام» تربیت و باز سازی شخصیت و سپس آزادی آنها بوده است, علاوه بر آن، عدّه ای به طور داوطلب خدمت گذاری بزرگان را می نمودند تا از این راه به طور غیر مستقیم به اسلام و مسلمانان خدمت کرده باشند.

 

پاورقی:

۱. تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ج ۶، ص ۵۴۵.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، نشر مدرسه امیرالمؤمنین، ج ۲۱، ص ۴۱۷.
۳. همان مدرک، ج ۸، ص ۵.
۴. همان، ج ۱۴، ص ۴۶۷، ۴۵۹.
۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، نشر مؤسسه الوفاء، ج ۴۱، ص ۴۳.
۶. العاملی، حر، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۶، ص۳۲.
۷. نور الثقلین، ج۱، ص۳۹۰.
۸. حرّ العاملی، وسائل الشیعه، نشر مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱۶، ص ۳۶.
۹. همان، ص ۳۷.
۱۰. العاملی، حرّ، وسائل الشیعه، نشر مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱۶، ص ۲۱، شرایع کتاب العتق.
۱۱. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، نشر مؤسسه امام امیرالمؤمنین، ج ۲۱، ص ۴۱۹.
۱۲. العاملی، حر، وسائل الشیعه، نشر مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱۶، ص ۲۶.
۱۳. شرایع، کتاب القضاء.
۱۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، نشر مؤسّسه الوفاء، ج ۷۴، ص ۱۴۱، حدیث ۱۱.
۱۵. همان، ص ۱۴۴، حدیث ۱۹.
۱۶. همان، ص ۱۴۲، حدیث ۱۳.
۱۷. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۵۴.
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، نشر مؤسسه مدرسه امام امیرالمؤمنین، ج ۹، ص ۴۰۶، یوسف:۳۶.
۱۹. مجمع البیان، منشورات مکتبه آیت اللّه مرعشی نجفی، ج ۳، ص ۲۳۲.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

 

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.