چه عوامل مهمی باعث شیعه شدن ایرانیان شد؟
پیدایش و گسترش مکتب تشیع در ایران دستمایه ی عوامل متعددی است، که هر کدام در جای خود ـ از نظر تاریخی و شکلگیری ـ قابل بحث و بررسی میباشد. اماچند عامل مردمی در اشاعهی فرهنگ تشیع، نقش بسزایی داشته که مورد اشاره قرار میگیرد.(۱)
۱. موالی (ایرانیان مهاجر).
۲. هجرت علویان و سادات به ایران.
۳. حضور امام رضا ـ علیه السّلام ـ در خراسان.
۴.عشق زایدالوصف ایرانیان به اهل بیت پیامبر(ص)
موالی آن دسته از ایرانیهایی بودند که به قبایل عرب پیوسته و با آنان پیمان اتحاد بستند. از جمله، حدود چهار هزار نفر از ایرانیها بودند که به آنها سپاه شاهنشاه میگفتند، در زمان یزدگرد به فرماندهی شخصی به نام رستم به جنگ مسلمین آمدند و نهایتاً در جنگ قادسیه به سپاهیان عرب پیوستند. آنها برای پیوستن خود به سپاه عرب، شرط کردند که پس از جنگ هر کجا که خواستند ساکن شوند، و با هر قبیلهای خواستند ازدواج کنند، و سهمی نیز از غنایم جنگی داشته باشند.(۲)
در مجموع آنها خواستار برابری و مساوات بین خود و مردم عرب شدند و امیدوار بودند که در تحت لوای دین اسلام، طعم و لذت عدالت حقیقی را بچشند. هر چند بسیاری از آنها تحقیر و ناملایمات زیادی را متحمل شدند، امّا اسلام را پذیرفتند و به افتخار مسلمانی نایل گردیدند.
علل گرایش موالی به تشیع ؟همان طور که اشاره شد، برخلاف پیمانی که بین آنها و سپاه عرب بسته شده بوده، آنها شاهد تبعیض و تفاوتهای زیادی بودند که این مسئله، باعث رویگردانی آنها از خلفای بنیامیه شده است. از جمله اینکه:
۱. موالی در عراق به عنوان شهروند درجهی دوّم شناخته شدند.
۲. کارهای پرمشقّت مانند، چرخاندن امور بازار، ساختن راهها و اصلاح درختان به آنها واگذار شد.
۳. آنچه از زمان خلیفهی دوّم مرسوم شده بود ـ که عجمها را به مدینه الرسول راه نمیدادند ـ موالی را نیز شامل شد.
۴. عربها از آنها زن میگرفتند، امّا به آنها زن نمیدادند.
۵. آنها اسلام موالی را اسلام حقیقی نمیدانستند و از اسلام عربها پایینتر میدانستند و لذا موالی حق نداشتند امام جماعت شوند، یا در صف اوّل نماز بایستند.(۳)
۶. کار تا جایی پیش رفت که حتی در مذمت زبان فارسی، به نقل از ابوهریره از پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ حدیث جعل کردند، مانند «که نزد خدا مبغوضترین زبان، زبان فارسی میباشد.»(۴)
هر چند موالی نسبت به اسلام و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خوشبین بودند، امّا از رفتار و برخورد خلفا و حاکمانی که خود را جانشینان پیامبر میدانستند بسیار متنفر بودند. لکن حضرت علی ـ علیه السّلام ـ چه در زمان خانهنشینی، از طریق نصیحت به خلفا و چه در زمان حکومتداری، نسبت به موالی (ایرانیان) محبت زیادی ابراز کردند. اموال بیتالمال را به نسبت مساوی بین آنها و مردم عرب تقسیم میکرد، و میفرمود: حضرت آدم نه غلامی به دنیا آورد و نه کنیزی. بندگان خدا آزادند، و اگر مالی نزد من است، در تقسیم آن بین سیاه و سفید فرقی نخواهم گذاشت. و حتی در بسیاری از اوقات، سهم خود از بیتالمال را جهت آزادی اسرای ایرانی قرار میداد.(۵)
مشاهدهی آن همه ستم و بیعدالتی از بنیامیه و دیدن این همه لطف و عدالت از علی ـ علیه السّلام ـ باعث گردید تا بغض اموی و حبّ علوی در دل آنها قرار گیرد. این آغاز یک نوع تشیع به نام تشیع سیاسی بود.(۶) به این معنا که آنها علی را از دیگر خلفا و حکما بالاتر و برتر میدانستد و تنها علی را ادا کنندهی حقوق خود دیدند. هرچند از نظر اعتقادی در سطح قابل توجهی شیعه بودن آنها مطرح نبود.
به قول شهید مطهری. مردم ایرانی که مردمی باهوش بودند و سابقهی فرهنگ و تمدن نیز داشتند، روح اسلام و معنای اسلام را در خاندان رسالت یافتند. چون آنها بودند که خواستههای ایرانیان را که عدل و مساوات است برقرار میکردند و روح شیرین عدالت ایرانیان را سیراب مینمودند.(۷)
نهایتاً این تشیع سیاسی، با توجّه به ارتباط مداوم ائمه ـ علیه السّلام ـ با ایرانیان مهاجر و ادامهی تبعیضهای خلفای بنیامیه نسبت به آنها، مقدمهی پیدایش تشیع اعتقادی گردید.
در این مورد سیاست امام سجاد ـ علیه السّلام ـ قابل توجّه است، امام با گریههای مداومی که بر امام حسین ـ علیه السّلام ـ داشت، احساسات حسینی و ضد اموی را به آنها منتقل میکرد، نتیجهی این سیاست این شد که هم خود موالی، قلباً به تشیع گرایش پیدا کنند و هم آن را به دیگر شهرها و بلاد، مانند ایران منتقل کنند.(۸) (۹)
هجرت علویان و سادات، تأثیر بسزایی بر گسترش تشیع در ایران داشت.(۱۰) این مهاجرتها، بیشتر از قرن دوّم به بعد بوده و بعد از آنکه یحیی بن زید بن علی ـ علیه السّلام ـ ـ که در گرگان مدفون است ـ به ایران آمد، راه مهاجرت گشوده شد. زیرا یکی از اهداف سادات هاشمی (در مهاجرت به سوی ایران) جذب نیرو برای قیام بود، که البتّه در این کار موفقیت زیادی هم کسب نمودند. به عنوان نمونه، هواداران یحیی بن عبدالله از نوادگان امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ در دیلم، باعث پیریزی اولین قیام شیعی در آن منطقه گردید و قیام به اندازهای بود که هارون، پنجاه هزار نفر را جهت دستگیری او اعزام کرد.
پس از ماجرای یحیی بن زید، و یحیی بن عبدالله و ورود امام رضا ـ علیه السّلام ـ به خراسان، گروهی از سادات و شیعیان به ایران آمدند. علویان از موفقیت به وجود آمده در حکومت مأمون استفاده کرده و به صورت گروهی به طرف ایران حرکت کردند، آنها به شوق امام رضا ـ علیه السّلام ـ از مدینه به طرف مرو عازم شدند، در بین راه نیز عدهی زیادی از علاقمندان به امام رضا به آنها ملحق گردیدند. وقتی به دروازهی شیراز نزدیک شدند، به یک قافله چند هزار نفری میرسیدند که مأمون به خاطر ترس از فروریزی حکومتش، به حاکم فارس دستور داد، تا از ورود آنها جلوگیری کند.
کاروان مذکور که به رهبری احمد بن موسی ـ علیه السّلام ـ (شاهچراغ) و محمد بن موسی ـ علیه السّلام ـ ـ که هر دو در شیراز مدفوناند ـ به ملاقات امام هشتم میآمدند، بعد از درگیری با لشگر حکومت فارسی، به یاران خود دستور داد تا لباس مبدل بپوشند و به اطراف پراکنده گردند تا از گزند حکومت مأمون در امان باشند، به همین جهت گفته میشود، اکثر امامزادگان متفرق در شهرهای مختلف ایران جزو همان قافله میباشند.(۱۱)
چون مردم ایران به سادات و آل رسول عشق میورزیدند به آنها پناه دادند و آنها را یاری نمودند. حضور آنها در بین مردم عاشق اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مقدمهی گسترش تشیع اعتقادی شد.
البتّه حضور علی بن محمد باقر ـ علیه السّلام ـ که اکنون در مشهد اردهال کاشان مدفون است و حتی قبل از ورود امام رضا ـ علیه السّلام ـ به ایران جهت ارشاد و هدایت مردم در منطقهی فین و کاشان را نباید نادیده گرفت،… که این خود دلیل بر این است که مردم این منطقه نیز، عاشق خاندان رسالت بودند. به گونهای که در تواریخ آمده است که شش هزار نفر از مردم کاشان و حومه به استقبال این امامزادهی بزرگوار رفتند، و بعد از استقرار ایشان، مردم قم و کاشان و روستاهای اطراف در نماز جمعه ایشان شرکت میکردند. این موقعیت ممتاز علی بن محمد (ع) باعث گردید تا حکومت وقت، دستور قتل ایشان را صادر کند،(۱۲) که امروزه مراسم قالیشویان در جمعهی دوّم مهرماه هر سال، به یاد ایام شهادت آن بزرگوار، با شور و حال معنوی خاصی با حضور شیعیان و شیفتگان اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ برگزار میگردد.
نقش ورود امام رضا ـ علیه السّلام ـ به ایران، در گسترش تشیع:پس از آنکه مأمون در مقابل برادرش امین پیروز شد و با توجّه به علاقهی مردم ایران به علویان، مأمون از موقعیت استفاده کرد و اقدام به دعوت امام رضا ـ علیه السّلام ـ نمود.ابن خلدون میگوید:
کثرت شیعه در ایران موجب چنین دعوتی از طرف مأمون شد.(۱۳)
چون یکی از نخستین مراکز تشیع در ایران خراسان بود، پس از استیلای بنیعباس بر بنیامیه و تسلط بر خراسان، مردم به طرف آنها رفتند و فکر میکردند بین علوی و عباسی از بنیهاشم فرقی نیست، امّا بعد از ورود امام رضا ـ علیه السّلام ـ به این منطقه، تشیع واقعی و اعتقادی گسترش پیدا کرد.(۱۴)
به این جهت که امام رضا ـ علیه السّلام ـ از لحظهی حرکت از مدینه تا مرو، در طول مسیر از روشهای گوناگون جهت شناساندن شیعه اقدام میکردند، رجاء بن ابی الضحاک که مأموریت آوردن امام را بر عهده داشتند میگویند: امام در هیچ شهری فرود نمیآمد، مگر اینکه مردم به سراغ او میآمدند و مسائل دینی و اعتقادی خویش را میپرسیدند.
امام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدرانش، به حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میرساند که این بهترین روش معرفی مکتب تشیع و خنثی کننده توطئههایی بود که شیعه را خارج از دین میدانستند: نمونهی بارز آن، حدیث سلسله الذهب بود که در جمع مردم نیشابور ایراد فرمودند: از پدرانم، از پیامبر، از خداوند باری تعالی که فرمود: «لا اله الا الله، قلعهی محکم من است هر آن کس داخل آن شود، از عذاب ایمن است. بعد با کمی تأمل فرمودند: ورود به قلعه شروطی دارد که از جمله آن شرایط، پذیرش ولایت من (اهلبیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ) است.
و با این بیان، شیعهی واقعی و اعتقادی را معرفی نمودند و محبت مردم به علویان را جهتدار کردند.(۱۵)
در هنگام ورود، امام حتّی در دربار مأمون ـ که از ایشان تقاضای خواندن خطبه کردند ـ نیز به معرفی ولایت خود و ائمه ـ علیهم السلام ـ پرداختند و فرمودند: ما به واسطهی رسول خدا بر شما حق داریم و شما هم از جانب پیامبر (ص) بر ما ذیحق هستید، زمانی که شما حق ما را ادا کردید ما هم بر خود لازم میدانیم که حق شما را به جای آوریم، پس در زمینهی حق شما حق ما هم باید ادا گردد.(۱۶)
یکی دیگر از کارهایی که به واسطهی آن مکتب شیعه معرفی و استدلالهای مخالفین ابطال میگشت، مجالس مناظرهای بود که مأمون برای امام تشکیل داده و تمام آنها به نفع امام رضا ـ علیه السّلام ـ خاتمه مییافت، و شاید منظور مأمون از این کار، محکوم کردن امام بود، ولذا میبینیم بعد از استقبال مردم از این گونه جلسات، مأمون دستور داد مردم را از در خانهی امام دور کنند، تا مبادا شیعهی واقعی به مردم معرفی گردد.(۱۷)
مجموعهی نامههایی که امام به افراد مختلف در توضیح مبانی تشیع مینوشتند، از قبیل: تبیین جایگاه اهلبیت در کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و مسائل اختلافی با اهل سنّت مانند، ایمان ابوطالب به دین اسلام، توضیح مصداق شیعهی واقعی مراد از اولی الامر در قرآن و عامل مؤثری در گسترش فکر شیعی و استحکام پایههای تشیع اعتقادی در مناطق مختلفی از کشور ایران شدند.(۱۸)
پاورقی:
۱. عواملی مانند نقش حکومتهای ایرانی، مانند حکومتهای طاهریان، صفاریان، صفویان و… در جای خود قابل بررسی میباشد.
۲. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، سازمان تبلیغات، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص۴۸.
۳. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران در قرن هفتم، سازمان تبلیغات، ص۹ ـ ۵۰.
۴. محمد بن حیان، المجروحین، دارالوعی، چاپ دوّم، ۱۴۰۲، ج۱، ص ۱۲۹.
۵. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران تا قرن هفتم، ص ۵۵ ـ ۵۷.
۶. همان، ص ۵۵.
۷. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، دفتر انتشارات اسلامی، چ ۱۳۶۲، ص ۱۱۳.
۸. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ص ۸۳.
۹. البتّه در بین موالی، افرادی بودند که سنّی و حتی ناصبی شدند، امّا نقل به اکثر آنها بود.
۱۰. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع از آغاز تا قرن هفتم، ابن یحیی از نوادگان امام حسن و یحیی بن عبدالله بن حسین و حسن بود.
۱۱. شیرازی، سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، نشر یقیح، چ جدید، ۱۳۷۳، ج اوّل، ص۱۳.
۱۲. مدنی کاشانی، شرح زندگانی و شهادت علی بن باقر ـ علیه السّلام ـ ، نشر مرسل، چاپ ششم، ۱۳۷۸.
۱۳. تاریخ ابن خلدون، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ج ۲، ص ۳۸۳. و تاریخ طبری، اساطیر، ج ۱۳، ص ۵۶۵۹.
۱۴. مظفر، محمدحسین، ترجمه سید محمد باقر حجتی، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸.
۱۵. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع ایران، تا قرن هفتم، ص ۵۴.
۱۶. اصحابی دامغانی، تاریخ انتشارات تشیع در ایران، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۵۰.
۱۷. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع، به نقل از عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۷۰.
۱۸. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تا قرن هفتم.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات