در دوره رضا خان مجلس مشروطه چه وضعی داشت؟
با توجه به اینکه در دوره رضا شاه مجلسی که نمایندگان در آن به وضع قانون میپرداختند به «مجلس شورای ملی» مشهور است ما ابتدا این اصطلاح را تعریف کرده و سپس به طور مختصر به وضعیت این مجلس در دوره رضا خانی میپردازیم. «مجلس شورای ملی یکی از مجالس قانون گذاری ایران است که از نمایندگان تهران و ایالات و طبق شرایط قانونی انتخاب و فراهم میشود و نماینده قاطبه اهالی ایران است»(۱)
نهضت مشروطیت در ایران یکی از نقاط عطف مهم تاریخ این کشور به حساب میآید و «مجلس نماد واقعی انقلاب مشروطه تلقی میشد. زیرا مهمترین و مردمیترین رکن نظام سیاسی مشروطیت بود»(۲) این مجلس از وظایف و اختیارات گستردهای برخوردار بود و در حقیقت جایگاه بلند مجلس در نظام مشروطه این نهاد را به صحنه گردان رویدادها و جریان های جاری کشور تبدیل میکرد.(۳) اما این اختیارات گسترده در دوره رضا شاه کاملاً تحت سیطره و نفوذ وی قرار گرفته بود به گونهای که امکان هر گونه مخالفتی با تصمیمات وی از بین رفته بود. «رضا خان از زمانی که وزیر جنگ شد، همواره مجلس شورای ملی را مانعی در برابر اقدامات خویش میدید و سعی داشت این نهاد را تضعیف کند و به دست بگیرد».(۴) این اقدامات در حقیقت قبل از تبدیل حکومت قاجار به حکومت پهلوی بود. دو سال قبل از به قدرت رسیدن رضا خان یعنی در سال ۱۳۰۲ هجری شمسی انتخابات مجلس پنجم برگزار شد، «در این انتخابات رضا خان با کمک حزب تازه تأسیس «دموکرات مستقل» توانست نمایندهگان برگزیده خود را از هر سو روانه مجلس کند».(۵) رضا خان که در این زمان وزیر جنگ دولت احمد شاه بود، توانست با کمک همین مجلس پنجم مجلسی دیگر تحت عنوان «مجلس مؤسسان» را تشکیل دهد، این مجلس در ۱۵ آذر ۱۳۰۴ فعالیت خود را آغاز کرد این مجلس برخی از اصول قانون اساسی را که مربوط به سلطنت محمد علی شاه قاجار و استمرار آن در خاندان وی بود تغییر داد و سلطنت را به رضا شاه پهلوی تفویض کرد»(۶)
مجلس در خدمت استبداد: دوران حکومت ۱۶ ساله رضا شاه به دوران استبداد مطلق مشهور است. در این دوره همه نهادها و بالطبع مجلس این دوره هم در جهت خدمت به تمایلات رضا شاه بود.
سید جلال الدین مدنی مینویسد: «هر چند در دورهِ پنجم مجلس به واسطه وجود افرادی همانند مدرس ـ مصدق ـ مستوفی الممالک و …، دولت در اجرای منویات خویش با احتیاط پیش میرفت. اما مجلس بعدی (تا مجلس سیزدهم) عملاً در اختیار رضا شاه قرار داشتند».(۷)
همین نویسنده آورده است: «از دوره هفتم به بعد نمایندگان به طور دربست نماینده دولت بودند و انتخابات و شرکت مردم بیمعنی بود. نتیجه چنین مجالسی تسلیم محض در مقابل قدرت حاکم بر تصویب قوانینی مثل قرارداد نفت یعنی تمدید اسارت اقتصادی و سیاسی مملکت و میلیاردها تومان ضرر به خزانه ملت و همچنین قوانین مربوط به سلب آزادی افراد بود که زیان آن قابل انکار نیست».(۸)
تصویب لوایح دولت: در این دوره هیچ یک از نمایندگان حق نداشت با لوایحی که از طرف دولت به مجلس ارائه میشد مخالفت کند به گونهای که «در سراسر دوره هفتم تا سیزدهم هیچ یک از لوایح دولت از سوی مجلس رد نشد و اگر گاهی مختصر اعتراضی به هنگام طرح لوایح ابراز میشد، جنبه لفظی داشت چون در اصل و اساس کسی حق اعتراض نداشت».(۹)
سردار اسعد بختیاری در همین رابطه مینویسد: «دولت و ملت امروز در ایران یعنی اراده شاه به واسطه اینکه ما ایرانیان صداقت نداریم، وطن دوستی نداریم، مذهب نداریم… این است که اراده منحصر است به شاه»(۱۰) و براوند آبراهامیان مینویسد: «مجلس در دوره هفتم تا سیزدهم مکانی بود برای اعمال تشریفاتی مانند تصویب لوایح دولت و رأی اعتماد دادن به وزراء مورد اعتماد رضا شاه».(۱۱)
ترکیب نمایندگان: تقلب در جهت به کرسی نشاندن نمایندگان حامی شاه سبب شده بود که «حضور روحانیون در مجلس به شدت کاهش یابد و اکثریت نمایندگان را تحصیل کردههای غرب و هواداران پرشور رضا شاه تشکیل میدادند که متأثر از برخی اصلاحات حکومت، رؤیای پیشرفت یک شبه را در سر میپروراندند و لذا با اقدامات رژیم همچون ممنوعیت لباسهای سنتی و کشف حجاب و سکولاریزه کردن جامعه هم جهت میشدند»(۱۲)
در همین رابطه آبراهامیان مینویسد: «مجالس هفتم تا سیزدهم در طی سلطنت رضا شاه با ورود نمایندگانی دست چین شده و خنثی که از فیلترهای مختلف نظارت، استانداری وزارت کشور، دربار و شهربانی میگذشتند، شروع به کار میکردند»(۱۳)
نتیجه گیری: «رضا شاه با بهره گیری از ارتش و دیوانسالاری گسترده و پشتیبانی جریان های فکری و سیاسی و قدرت دربار، نظام سیاسی را کاملاً تحت سلطه مستقیم خود قرار داد، در نتیجه مجلس به عنوان بنیاد نظام مشروطه و مهمترین نهاد سیاسی مبتنی بر دموکراسی به آلتی وابسته و بی اراده تبدیل شد که در حقیقت بسان لباس آراستهای میبایست سیمای عریان حکومت نظامی را بپوشاند و به یک رشته اعمال تشریفاتی و نمایشی دست زند.»(۱۴)
پاورقی:
۱. لغت نامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۵۲، ج۴۳، ص۴۶۵.
۲. ملائی توانی، علیرضا، مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضا شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اوّل، ۱۳۸۱، ص ۲۶.
۳. همان، ص ۳۰.
۴. همان، ص ۷۴.
۵. بهار، محمد تقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی یا انقراض قاجاریه، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۳۰۷.
۶. ملائی، علیرضا، پیشین، ص ۲۰۳.
۷. مدنی، سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱، ج۱، ص ۱۲۱.
۸. همان، ص ۱۲۱.
۹. علیرضا ملائی، پیشین، ص ۲۰۸.
۱۰. قلی خان بختیاری، جعفر، خاطرات سردار اسعد بختیاری، تهران، نشر اساطیر، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص ۱۹۶.
۱۱. برآوند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، تهران، نشر نی، ۱۳۷۷، ص ۱۷۳.
۱۲. فلسفی، محمد وحید، مجلس و نوسازی در ایران، تهران، نشر نی، ۱۳۷۹، ص ۵۲.
۱۳. برآوند،آبراهامیان، پیشین، ص ۱۷۳.
۱۴. سید جلال الدین مدنی، پیشین، ج ۱، ص ۲۰۷.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات