سنگدلترین مادر و پدر تاریخ چه کسانی هستند؟
معمولاً برای شناخت خوب از بد باید صفات و خصوصیات آنها را دانست تا بتوان به نحوی صحیح و درست بین آنها قضاوت و داوری کرد. ابتدا باید بدانیم که صفات پدر و مادر خوب و یا بد چیست؟ سپس باید وظایف پدر و مادر خوب را تشریح کرد. البته لازم به ذکر است که پدر و مادر به علت مهربانی و محبتی که به فرزندان دارند، که شاید بعد از خداوند چنین مهر و محبت را در میان سایر بشر نتوان یافت، معمولاً در مقابل فرزندان از تمام جان و سرمایهشان مایه میگذارند و حاضرند برای سعادت و خوشبختی فرزندان، خود را به هر سختیی بیاندازند به همین دلیل کمتر میتوان مصداق سنگدل بودن را در میان آنها جست و به خصوص مادر که سرچشمه پاکیها و زلالیهاست. بنابراین حتماً خوب و شایسته است که وظایف فرزندان را هم در مقابل والدین بدانیم در نهجالبلاغه، که کتابی سراسر پند و حکمت است، مولای متقیان علی (ع) چنین میفرماید: حق الولد علی الوالد ان یحسّن اسمه و یحسّن ادبه و یعلمه القران.(۱) حق فرزند بر پدر و مادر این است که اول نام نیکو برای فرزندان خود انتخاب کنند دوم اینکهً او را خوب تربیت کنند و اخلاق نیکو بیاموزند و سوم اینکه به او قرآن و علوم دینی بیاموزند. بنابراین فرمایش، میتوان چنین نتیجه گرفت که اگر پدر و مادری این وظائف را انجام دادند میتوانند پدر و مادر خوب و شایستهای باشند، چرا که مهمترین حقوق را نسبت به فرزندانشان رعایت کردهاند و الا حقوق فرزندان را به جا نیاورده و در وظایف خود کوتاهی کردهاند شاید در اینجا بتوان گفت که اینها سنگدل هستند. چرا که آنچه در داشتن فرزند مهم و اساسی است همین امور است و الا حیوانات هم توالد و تناسل دارند و بسیاری از حیوانات حتی پس از تولد فرزندشان آنها را ترک میکنند و بعد این حیوانات بصورت انفرادی بزرگ میشوند. اینجا هیچ حق و حقوقی نمیتوان برای آنها قائل شد نه پدر و مادر و نه فرزند حق و حقوق آنچنانی نسبت به یکدیگر ندارند. اما در انسانها قضیه درست به عکس است از همان ابتدای تشکیل نطفه اگر پدر و مادری قصد تربیت صحیح و اسلامی دارند باید به فکر باشند اولاً در صدد اصلاح خود باشند و ثانیاً برای تربیت و آینده فرزندشان عمل کنند. در حقیقت میتوان چنین گفت: اگر پدر و مادری فرزندان را رها سازند و به حال خودشان بگذارند بزرگترین جفا را در حق آنها روا داشتهاند و لذا در حدیثی از حضرت پیامبر -صلی الله علیه و آله- آمده است: «حسن الادب زینه العقل»(۲) ادب نیک زینت عقل انسانی است. معیار شناخت انسانها همین ادب و تعلیم و تربیت است که پدر و مادر به فرزندان انتقال میدهند سرمایهای که اگر در این دوران کسب نشود دیگر به دست آمدنی نیست در واقع انسان از همان کودکی است که با روش صحیح زندگی کردن، ارزشهای اسلامی، فرهنگی و اجتماعی آشنا میشوند و توشهای برای آینده برمیگیرند. اصلاً باید گفت خانواده مهمترین و اصلیترین کانون پرورش نسل آینده است. وظیفه و مسئولیتی خطیر را به عهده دارد، که باید به گونهای صحیح و شایسته با شناخت وظایف خود از انجام آن سربلند و پیروز در پیشگاه پروردگار عالم بیرون آید درستی و نادرستی جامعه هم وابسته به همین افرادی است که در دامن چنین پدر و مادرانی رشد میکنند.اگر فرزندان درست و صحیح با تربیت اسلامی پرورش یابند همانطور که در خانواده میتوانند مفید باشند در جامعه نیز میتوانند مفید خواهند بود. اما به عکس در خانوادههایی که چندان به این مسائل اهمیت نمیدهند حتماً سبب تخریب هر چه بیشتر ارزشها و اندیشههای اسلامی جامعه خواهند شد.
یکی از مصادیق سنگدلی پدر و مادرها زنده به گور کردن فرزندان در گذشته بوده است، خداوند در قرآن به کسانی که فرزندانشان را زنده به گور میکردند میفرماید: « بأیّ ذنب قتلت »(۳) به کدامین گناه این دختران را زنده به گور میکنید؟ در زمان دوران قبل از اسلام (جاهلیت)رسم برخی از اعراب عرب بر این بود که دختران را از ترس اینکه ننگ به بار آورند زنده به گور میکردند. یا در سوره نحل میفرماید: وقتی به یکی از آنها مژده دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از ناراحتی) سیاه میشود، و بشدت خشمگین می گردد.(۴) از فشار افکار عمومی، که دختردار شدن را بد میپنداشتند، پنهان میشدند که آیا ذلت و خواری دختر دار شدن را تحمل کنند؟ یا زنده زنده او را در خاک کنند به طوری که گفتهاند قبل از اینکه همسرشان بزاید چالهای میکندند و آماده میساختند همین که میفهمیدند دختر است در چاله انداخته خاک به رویش میریختند تا زیر خاک جان دهد البته ترس از فقر نیز از عللی بوده که موجب می شده این عمل را نسبت به دختران مرتکب شوند. که مبادا در اثر نداری کسی که شایسته آنان نیست به ایشان طمع کند. مورخان آوردهاند که اولین باری که این رسم غلط عملی شد، مربوط می شود به جنگی که بین بنی تمیم با کسرای ایران در گرفت، و در آن جنگ عدهای از زنان قبیله بنی تمیم اسیر لشکر کسری شدند و آنان را به اسیری بردند در آنجا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتی که میان دو طرف صلح برقرار شد بنی تمیم اسیران خود را مطالبه کردند، دربار کسری آنان را مخیر کرد که میخواهند به قبیله خود روند، یا در دربار بمانند؟ عدهای از دختران از رفتن به قبیله خویش خودداری کردند مردان قبیله غضبناک شدند و تصمیم گرفتند از این پس اگر صاحب دختری شدند، زنده زنده دفنشان کنند و همین کار را کردند برخی قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفتند کم کم این جریان در برخی قبایل منتشر شد و دختر کشی باب گردید.(۵)
در تفسیر المیزان ذیل تفسیر آیه ۳۱ سوره اسری چنین آمده است: فرزندان خود را از ترس اینکه مبادا دچار فقر و هلاکت شوید به قتل نرسانید و دختران خود را از ترس اینکه گرفتار دامادهای ناجور شوید و یا به جهتهای دیگر نکشید چون این شما نیستید که روزیِ فرزندانتان را میدهید تا در هنگام فقر و تنگدستی دیگر نتوانید روزی ایشان را بدهید بلکه این مائیم که هم روزی شما و هم روزی آنها را میدهیم.(۶)
در زمان پادشاهان ایران هم، بودند پادشاهانی که به خاطر قدرت و ترسِ از دست دادن آن، فرزندان خود را میکشتند که از جمله آنها شاه عباس صفوی و نادرشاه را میتوان نام برد. بنابراین میتوان گفت که فرزند کشی از زشتترین مصادیق شقاوت و سنگدلی است و کسانی که این امر را مرتکب شده اند سنگدلترین انسانها بوده اند.
پاورقی:
۱. زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، ترجمه نهجالبلاغه، قم: انتشارات مطبوعاتی هدف، چ اول، ج۳، ص۳۶۳. و نهج البلاغه، کلمات قصار ۳۹۹،
۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ه، ج ۷۴، ص ۱۳۳.
۳. تکویر:۹.
۴. نحل:۵۸
۵. علامه طبا طبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدباقر موسوی همدانی، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۷۴، ج ۱۲، ص ۴۰۱.
۶. علامه طبا طبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان،قم: جامعه مدرسین،(بی تا)، ج۱۳، ص۸۵.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات