کدام یک از انبیاء ازدواج نکرد؟ چرا؟
از بین همه انبیاء الهی که ۱۲۴ هزار نوشته اند، تنها دو نفر ازدواج نکردند. حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ و حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ . حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ که حدود سی سال زودتر از حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ به مقام نبوت رسیده بود، زنی را به همسری خود انتخاب نکرد.(۱)
آیه ۳۹ سوره آل عمران به نظر برخی از مفسران گویای تجرد حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ است.
… یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَی مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِّنَ اللّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ خدا تو را به فرزندی که نامش را یحیی نهاده است مژده می دهد. او کلمه خدا ( مسیح ) را تصدیق می کند و در میان قومش ارجمند و از زنانْ خویشتندار و پیامبری از شایستگان است .
معنای واژه حصور:۱. بعضی آن را به «خودداری از آمیزش با زنان» تفسیر کرده اند با این بیان آن بزرگوار نفس را مهار ساخته، از زنان پرهیز می کرد و خود را از شهوت پاس می داشت. این دیدگاه از امام صادق ـ علیه السلام ـ هم روایت شده است.
۲. به عقیده پاره ای از مفسران، منظور این است که آن حضرت، خویشتن را از کارهای بیهوده دور می داشت.
۳. پاره ای نیز گفته اند: مقصود این است که آن حضرت تمایلی به زنان نداشت و خداوند او را از جنس مخالف بی نیاز ساخته بود.(۲) در هر صورت این آیه بیانگر عدم ازدواج حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ است.
علامه طباطبایی نیز در مورد کلمه «حصور» می فرماید: «حصور، شخصی را گویند که به زنان بی رغبت باشد، و مراد از آن در این آیه، به قرینه سیاقی امتناعی است که از روی زهد و اعراض از مشتهیات نفسانی صورت گیرد».(۳)
علت عدم ازدواج حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ شاید بر اثر شرایط خاص زندگی و اجبار به سفرهای متعدد، برای تبلیغ دین خدا بوده باشد، که ناچار به تنها زندگی کردن بود. قاعده ازدواج یک قانون کلی برای همه نمی تواند باشد، چه بسا اشخاصی به خاطر شرایط خاص زندگی و شغل خود نمی تواند ازدواج کند.(۴)
حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ نیز ازدواج نکردند، شاید به دلیل عمر کوتاه ایشان و اشتغال مداوم به سفرهای تبلیغی به نقاط مختلف جهان فرصت ازدواج از او گرفته شد.(۵)
پاورقی:
۱. مجلسی، محمد باقر، حیوه القلوب، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، ج۱، ص۳۸۳.
۲. طبرسی، شیخ ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان، ترجمه کرمی، علی، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۷۴.
۳. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه نیری بروجردی، نشر رجاء و امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۳۱۶.
۴. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و یکم، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۴۰۳.
۵. همان، ج۲۳، ص۳۹۰.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات