چرا حضرت یوسف در دوران حکومت یا اساسا پس از نجات با پدر ارتباطی برقرار ننمود و پیغامی نفرستاد؟
بزرگترین و بهترین قصه های قرآن از لحاظ اخلاق، فضیلت و استقامت و پایبندی به اوامر الهی سرگذشت حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ و برادرانش می باشد. خداوند نعمت را بر یوسف تمام کرد. و او را با حوادث بمرتبه تکامل رسانید، تا سرمشق دیگران گردد. تقوی و پارسائی یوسف، علم و دانش او، اصالت و نجابت خانوادگی، صبر و بردباری او همه موجبات ترقی و تکامل یوسف را در این دنیا فراهم کرد.
حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ در سختی ها و شداید با کمال صداقت صبر و شکیبائی داشت، از همان آغاز زندگی و فروش او به قیمت ناچیز تا آنجا که به سلطنت رسید، همه جا صابر و شکیبا و مطیع امر الهی و شاکر بود. در زندان و مشکلات زندگی نیز صبر می کرد و درس شکیبائی می داد و منتظر بود که امتحان الهی و زمان آزمایش به سر آید. و تا وقتی که این مدت آزمایش و امتحان الهی به سر نیامده اجازه نداشت خود را به برادران معرفی کند و یا ارتباطی با پدر برقرار کند. و مأمور بود که صبر کند تا زمان آزمایش تمام شود.
چنانچه به این امر اکثر مفسرین اشاره نموده اند.
مرحوم طبرسی می نویسد: یوسف با اینکه از رنج و اندوه پدر در فراق خویش آگاه بود و (بعد از خلاصی از زندان و به حکومت رسیدن و با ملاقات با برادران در مرتبه اول) می توانست آرامش بخش دل دردمند و پراضطراب او باشد، اما نه در موقع به حکومت رسیدن و نه در موقعی که برادران اول بار خدمت او رسیدند، خود را معرفی نکرد. و علت این امر می تواند چنین باشد که یوسف اجازه چنین کاری را نداشت. چرا که این رویداد (دوری یوسف از خانواده و به خصوص از پدر) برای یعقوب و یوسف و برای خاندان آنان وسیله آزمون و امتحان بود و می بایست به طوری که مقرر بود پیش می رفت و حکمت و مصلحت در این بود که شدت و گرفتاری به اوج خود برسد تا آنان به پاداش و مقام پرشکوه تر و والاتری برسند.(۱)
و در تفسیر نمونه هم آمده است که: این آزمایش که از طرف خداوند بود می بایست دورانش به سر می رسید و قبل از آن یوسف مجاز نبود که خود را معرفی کند و یا پیکی برای پدر به کنعان بفرستد. علاوه بر آن اگر یوسف بلافاصله خود را معرفی می کرد، ممکن بود عکس العمل های نامطلوبی داشته باشد.(۲) و نیز ممکن بود که برادران که از کشته نشدن یوسف با خبر می شدند، برای یوسف خطر جانی داشته باشد. لذا خداوند مقرر می فرمایند که برادران در وضعیتی که محتاج به یوسف هستند و یوسف در بالاترین درجه عظمت و قدرت قرار دارد، با او مواجه شوند. و به قدرت و اراده خداوند واقف شوند که اگر خداوند بخواهد کسی را عزیز و بزرگوار قرار دهد حتی اگر همه دنیا هم بخواهند او را از سر راه بردارند قادر نخواهند بود که چنین کنند.
علامه طباطبائی در این زمینه می فرمایند: علت اینکه یوسف، با کنعان ارتباط برقرار نکرد تا اینکه برادران به خدمت وی رسیدند، این بود که می خواست اول برادرانش پیش وی آیند و همه را احضار نمایند تا در موقعی که خود را به برادران پدریش معرفی می کند به کمک خداوند واقف شوند، که اگر انسان بخواهد آنکه را که خداوند عزیز و بزرگوارش قرار داده، دیگران نمی توانند آن را از بین ببرند. هر چند که شخص مورد توجه خداوند به بدترین گرفتاری ها گرفتار شود. لذا حتی در موقعی که برادران یوسف آمدند و بنیامین برادر مادری وی حاضر نبود باز خود را معرفی نکرد و این معرفی را گذاشت برای موقعی که همه برادران حاضر باشند و در نتیجه کار خدای سبحان را نسبت به آن دو برادر و پاداشی را که خداوند به آن دو در اثر صبر و تقوایشان ارزانی داشت مشاهده کنند.(۳)
همه این عزّت ها و عظمت ها که خداوند به یوسف ارزانی داشت به سبب آن بود که یوسف در مقام بندگی حق تعالی از دایره عبودیت پا به بیرون ننهاد و با تقوا و عمل نیک و تحمل درد و رنج و صبوری پیشه کردن، در همه جا لیاقت و شایستگی خود را برای دریافت عنایت ها و موهبت های الهی ابراز نمود و خدای تعالی نیز این عزت و مقام را به او عنایت فرمود.(۴)
بنابراین عدم برقراری ارتباط یوسف با کنعان و نیز عدم معرفی خود به برادران بعد از نجات از زندان و چاه و رسیدن به حکومت مصر فقط به خاطر امر الهی بوده است و یوسف موظف بود که این امر را تا موقع مقرر مخفی نگه دارد، تا امتحان الهی به طور کامل صورت پذیرد.
پاورقی:
۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۳۱۷.
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۲۰.
۳. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۲ق، ج۱۱،ص۲۰۸.
۴. رسولی، هاشم، تاریخ انبیاء، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۸.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات