یأجوج مأجوج چه کسانی هستند؟

0 74

در قرآن کریم در دو سوره از این ها سخن به میان آمده است:

«… گفتند ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد می کنند، آیا (ممکن است) مالی در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدی قرار دهی؟».(۱)
«تا وقتی که یأجوج و مأجوج (راهشان) گشوده شود و آنها از هر پشته ای (محل مرتفعی) بتازند».
آن چه از قرآن کریم درباره‌ این دو استفاده می شود این است که اینان وحشی و خون خوار بوده و مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشته اند و مردم از ذوالقرنین می خواهند، که راه آنها را ببندد. ذوالقرنین درخواست آنان را عملی کرد و از مردم کمک گرفت و راه آنان را بست. از آیه سوره انبیاء استفاده می شود که این ها قبل از قیامت خواهند آمد. آیات بعدی هم موید همین ادعا می باشد.(۲) «پس آن هنگام که وعده‌ حق پروردگار من بیاید که کنایه از قیامت می باشد».
و اما در روایات شیعه و اهل سنت دربار‌ه‌ داستان ذوالقرنین و یأجوج و مأجوج اختلافات زیادی هست، به صورتی که به تعبیر علامه طباطبائی(ره): «اگر خردمند اهل بحث، آنها را با هم مقایسه کند و مورد دقت قرار دهد، هیچ شکی نمی کند در اینکه مجموع آنها خالی از دسیسه و دستبرد و جعل و مبالغه نیست».(۳)
در برخی از روایات آمده است. که اینان از اولاد یافث بن نوح بودند و در زمین فساد می کردند، ذوالقرنین سدی را که ساخت برای همین بود که راه رخنه آنان را ببندد.(۴) و در بعضی از آنها آمده که اصلا از جنس بشر نبودند.(۵) و در بعضی دیگر آمده که قوم ولود بوده اند، یعنی هیچ کس از زن و مرد آنها نمی مرده مگر آنکه دارای هزار فرزند شده باشد و به همین جهت آمار آنها از عدد سایر بشر بیشتر بوده است.(۶)
و نیز روایت شده که این قوم از نظر نیروی جسمی به حدی بوده اند که به هیچ حیوان درنده و یا انسانی نمی گذشتند مگر آنکه آن را پاره پاره می کردند و می خوردند و به هیچ کشت و زرع و یا درختی نمی گذشتند، مگر آنکه همه را می چریدند و به هیچ نهری بر نمی خوردند مگر آن که آب ‌آن را می خوردند و آن را خشک می کردند.(۷)
و نیز روایت شده که ماجوج یک قوم و یاجوج قومی دیگر و امتی دیگر بوده اند. و نیز روایت شده که سه طائفه بوده اند که هر یک از این سه خصوصیات ویژه ای داشته اند.(۸)
علامه طباطبایی(ره) در بحث تاریخی که پیرامون این داستان و یأجوج و مأجوج دارند می فرمایند: «قدمایی از مورخین هیچ یک در اخبار خود پادشاهی را که نامش ذوالقرنین و یا شبیه به آن باشد اسم نبرده اند و نیز اقوامی به نام یأجوج و مأجوج و سدی که منسوب به ذوالقرنین باشد، ولی در مواضعی از کتاب عهد عتیق آمده است، در اصحاح دهم از سفر تکوین تورات آمده که اینان فرزندان دودمان نوح اند. از گفته ها استفاده می شود که یأجوج و مأجوج امتی و یا امت های عظیم بوده اند و در قسمت های بالایی( شمال) آسیا از آبادی های آن روز زمین می زیسته اند، و مردمانی جنگجو و معروف به جنگ و غارت بوده اند.(۹) بحث از تصورات حاکم بر لغات و تحولی که زبان ها در طول تاریخ کرده ما را بدین معنا رهنمون می شود که یاجوج و ماجوج همان مغولان بوده اند چون این دو کلمه به زبان چینی منگوک و یا منچوک است و معلوم می شود که دو کلمه مذکور به زبان عبرانی نقل شده و یأجوج و مأجوج خوانده شده است، در ترجمه هائی که به زبان یونانی برای این دو کلمه کرده اند گوگ و ماگوگ می شود و شباهت تامی که مابین ماگوک و منگوک هست حکم می کند بر اینکه کلمه مزبور همان منگوک چینی است، هم چنان که منغول و مغول نیز از آن مشتق و نظائر این تطورات در الفاظ زیاد است.(۱۰)
پس به نظر می رسد که یاجوج و ماجوج مغول باشند و مغول امتی است که در شمال شرقی آسیا زندگی می کنند و در اعصار قدیم امت بزرگی بودند که مدتی به طرف چین حمله ور می شدند و مدتی از طریق قفقاز به سرزمین ارمنستان و شمال ایران و دیگر نواحی سرازیر می شدند و مدتی دیگر یعنی بعد از آن که سد ساخته شد به سمت شمال اروپا حمله می بردند و اروپائیان آنها را سیت می گفتند و از این نژاد گروهی به روم حمله ور شدند که در این حمله دولت روم سقوط کرد… انطباق این گفتار با آیات قرآنی روشن تر و قابل قبول تر است.(۱۱)
برخی روایات خروج این دو را از نشانه های آخر الزمان می دانند. در ذیل آیات شریفه سوره کهف «پس زمانی که بیاید وعده پروردگار من آن را در هم می کوبد و وعده پروردگارم حق است».
تفسیر قمی می نویسد: «قال اذا کان قبل یوم القیامه فی آخر الزمان انهدم ذلک السد و خرج یاجوج و ماجوج الی الدنیا و اکلوا الناس. قبل از روز قیامت در آخر الزمان، این سد منهدم می شود و یاجوج و ماجوج خروج می کنند و مردم را می خورند».(۱۲)
در ذیل آیه شریفه، تا آن زمان که راه یاجوج و ماجوج گشوده شود و آنها از هر محل مرتفعی به سرعت عبور می کنند، از امام صادق ـ علیه السلام ـ و امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمودند: «زمانی که آخر الزمان شود این قوم خروج می کنند و مردم را می خورند».(۱۳)
برخی دیگر از صاحبان نظر در ارتباط با آیه شریفه سوره‌ کهف «وعده پروردگار» سه احتمال را مطرح کرده اند:
۱. مراد از وعده الهی خروج و باز شدن راه یاجوج و ماجوج از سد می باشد و این از آیه شریفه که ذوالقرنین بعد از اتمام کار سد گفت: این از رحمت پروردگار من است، و زمانی که وعده‌ او رسد آن را در هم می کوبد و راه آنها باز می شود.(۱۴)
۲. مراد از وعده‌ الهی روز قیامت باشد. در تفسیر مجمع البیان در معنای آیه می فرماید: «زمانی که بیاید قیامت و وقت خروج یاجوج و ماجوج مقدر کرده است خداوند که سد را مثل زمین هموار کند».(۱۵)
۳. اینکه مراد از این وعده، ظهور حضرت حجت(عج) باشد.
احتمال اول از ظاهر آیه بعید است،‌ چون ظاهر آیه این است وعده حق متاخر از فتح یاجوج و ماجوج است. و آیات بعد احتمال دوم هستند، چون سخن از نفخ صور و جهنم می باشد. ولی امکان تطبیق برخی از آیات بنابر احتمال سوم هم امکان پذیر است… همه آنچه بیان شد به حسب احتمال و امکان است و هیچ کدام از این احتمالات از نظر تاریخ قابل اثبات نیست، با این وجود، هم چنان مبهم است که یاجوج و ماجوج جلوتر از زمان ظهور خروج خواهند کرد، یا بعد از آن، که از علائم قیامت باشد.
علامه طباطبایی(ره می فرمایند: «بیشتر مفسرین بر آنند که یاجوج و ماجوج امتی بسیار بزرگ بوده اند که در شمال آسیا زندگی می کرده اند و جمعی از ایشان اخبار وارد در قرآن کریم را که در آخر الزمان خروج می کنند و در زمین فساد می کنند، بر هجوم تاتار در نصف اول از قرن هفتم هجری بر مغرب آسیا تطبیق کرده اند. زیرا همین است در آن زمان خروج نموده در خون ریزی و ویرانگری شهرها و نابود کردن نفوس و غارت اموال و فجایع افراطی که تاریخ بشریت نظیر آنها را سراغ ندارد، مغولها اول سرزمین چین را و آن گاه به ترکستان و ایران و عراق و شام و قفقاز تا آسیای صغیر روی آورده و آن چه آثار تمدن سرراه خود را ویران کردند و آنچه شهر و قلعه در مقابلشان قرار گرفت نابود ساختند. از آن جمله سمرقند و بخارا و خوارزم و مرو و نیشابور و ری و… در شهرهای که هزار نفوس داشت در عرض یک روز یک نفر را باقی نگذاشتند، و از ساختمانهایش اثری نماند حتی سنگی روی سنگ باقی نماند».(۱۶)
این کلام طولانی را از آن جهت نقل کردیم که به تعبیر علامه(ره)، نظر اکثر مفسرین هست، بنابراین اینکه خروج یاجوج و ماجوج از علائم ظهور باشد معلوم نیست، و نه تنها معلوم نیست بلکه دلیل خاصی بر این امر نداریم و آنچه در روایات آمده عمدتاً ناظر به قیامت می باشد و اگر چنان چه این تطبیقی که از مرحوم علامه طباطبائی از خروج تاتار بپذیریم دیگر جایی باقی نمی ماند بر اینکه آن را از علائم ظهور حضرت به شمار آوریم. در اطراف این بحث نکات جالب و بحث های دیگری نیز قابل طرح است که به منابع ذیل ارجاع می دهیم.(۱۷)

پاورقی:

۱. کهف : ۹۴.
۲. انبیاء : ۹۶.
۳. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، قم، اسماعلیلیان، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۳۹۶.
۴. شیخ صدوق، علل الشرایع، قم، انتشارات داوری، ج۱، ص۲۳. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶، ص۳۱۴، ح۲۲، و ج۱۱، باب ۱ و ۲ و ۳، ابواب قصص ذوالقرنین.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۲۰، ح۲۷۴.
۶. بحارالانوار، همان، ج۶، از ص۲۹۵ تا ۲۹۸.
۷. شیخ طوسی، امالی، قم، دارالثقافه للنشره، ۱۴۱۴ق، ص۳۴۱. بحارالانوار، همان، ج۶، ص۳۱۱، ح۸.
۸. بحارالانوار، همان، باب هشتم، من علامات الساعه، ج۱۲، ص۲۱۲.
۹. المیزان، همان، ج۱۳، ص۲۷۹ و ۲۸۰، و ج۱۳، ص۵۲۴ ـ ۵۲۳.
۱۰. همان، ج۱۳، ص۳۹۶ و ۳۹۵ و ج۱۳، ص۵۴۱.
۱۱. کهف : ۱۰۰.
۱۲. تفسیر قمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش، حدیث از امام صادق ـ علیه السلام ـ است. ج۲، ص۲۲۲.
۱۳. همان، ‌ج۲، ص۷۶.
۱۴. طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، ج۶، ص۸۶۴.
۱۵. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبت الکبری، از موسوعه الامام المهدی(عج)، ج۲،ص۵۲۷ و… .
۱۶. المیزان، همان، ج۱۳، ص۳۹۶ و ج۱۳، ص۵۴۲.
۱۷. تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۶۹ تا ۳۹۸. مجمع البیان ذیل آیات ۹۴ سوره کهف و ۹۶ سوره انبیاء. بحارالانوار، همان، ج۶ و ۱۲. تفسیر قمی، ذیل آیات ۹۴، سوره کهف و ۹۶ سوره‌ انبیاء. تفسیر نمونه، ج۱۳ و ۱۲ و… .
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.