چرا پس از کشف عورت های آدم و حوا آنها خود را مخفی کردند?

0 57

چرا پس از کشف عورت های آدم و حوا آنها خود را مخفی کردند و به پشت درختان بهشتی رفتند؟ مگر زن و شوهر محرم یکدیگر نیستند؟

پاسخ:

خداوند متعال به حضرت آدم و همسرش دستور می دهد که در بهشت سکونت اختیار کنند و از هر نقطه ای و از میوه هر درختی از درختان بهشت بهره برند، امّا از خوردن میوه درختی مخصوص دوری گزینند وگرنه از ستم کاران به نفس خویش خواهند شد.
امّا از آنجا که شیطان دشمن سرسخت انسان است به وسوسه پرداخت تا لباس های اطاعت و بندگی خدا را از تن آنان بیرون کند و زشتی های آنها که پنهان بود، آشکار سازد و برای رسیدن به این هدف به آدم و حوا گفت که خداوند شما را از این درخت نهی نکرده جز این که اگر از آن بخورید یا فرشته خواهید شد و یا عمر جاویدان پیدا خواهید کرد، و سوگند خورد که خیرخواه حضرت آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش می باشد. همین که آدم و همسرش از آن درخت خوردند، بلافاصله لباس های شان از تن شان فرو ریخت و اندام شان آشکار گشت و هنگامی که حضرت آدم و همسرش چنین دیدند خود را با برگ های درختان بهشتی پوشاندند.(۱)
با این کاری که حضرت آدم و حوا کردند دو لباس از تن شان فرو ریخت:
۱. لباس روحیعنی با خوردن از درخت، مخالفت دستور الهی کردند.(۲) و برای پوشاندن خود از این بی لباسی به درگاه خداوند متعال روی آورده و توبه کردند و از خدا خواستند از این مخالفت که از روی عناد ورزی نبود، بلکه بر اثر وسوسه شیطانی بوده، از آنها درگذرد و خداوند متعال آنها را پذیرفت و سپس آدم ـ علیه السلام ـ را از بندگان برگزیده خود قرار داد.(۳)
۲. لباس ظاهریخداوند متعال حضرت آدم و حوا ـ علیهما السلام ـ را با لباس های بهشتی پوشانده بود، ولی وقتی در اثر وسوسه ابلیس به آن درخت ممنوعه روی آوردند، این لباس از آنها گرفته شد وقتی آنها خود را عریان دیدند به برگ های درختان بهشتی روی آورده و خود را با آن پوشاندند و از کاری که کرده بودند اظهار پشیمانی کرده و از خداوند متعال طلب بخشش و توبه پذیری خواستند و خداوند متعال نیز آنها را به روی زمین فرستاد، تا خلیفه اللهی روی زمین را بر عهده گیرند و تسبیح الهی را در جهان مادی طنین انداز سازند.(۴)
امّا این که چرا حضرت آدم و حوا ـ علیهما السلام ـ خود را پوشاندند با این که به همدیگر محرم بودند و در آنجا مرد یا زن دیگری وجود نداشت، می توان از چند منظر مورد کنکاش قرار داد:
۱. تمایل به پوشش در سرشت انسان و در وجود او ذاتی است نه امری قراردادی و اعتباری، چون حیا امری ذاتی است، خداوند متعال انسان را طوری آفریده تا با پوشیدن لباس، خود را از بقیه مخلوقات الهی متمایز سازد از اینروی احساس کردند که بایستی خود را پوشانده و عفاف داشته باشند.
۲. هر چند به همدیگر محرم بودند ولی عریان ماندن در فضای باز و محل رفت و آمد ملائکه موجب خجالت و حیای حضرت آدم و حوا ـ علیهما السلام ـ از همدیگر می شد و برگزیدگان الهی باید همواره در حجب و حیا باشند.(۵)
۳. احساس نیاز به پوشش: پوشش به عنوان نیاز فطری و ذاتی محسوب می شود، حرکت آدم به عنوان اوّلین انسان نشان دهنده این مسئله است که نیاز به پوشش امری تکوینی است فقدان آن ننگ و عار و احساس ذلت و حقارت محسوب می شود، لذا آن دو وقتی پوشش خود را از دست دادند با پوشاندن خود، در صدد پاسخ به این نیاز بر آمدند.(۶)
نتیجهاین که حضرت آدم و حوا ـ علیهما السلام ـ بخاطر نامحرم بودن خود را نپوشاندند، تا اشکال شود که در آنجا نامحرمی وجود نداشت. بلکه در خود احساس شرم و حیا کردند که در محضر خداوند متعال و فرشتگان عریان بمانند و از طرفی نخواستند مثل بقیه مخلوقات باشند و برهنه زندگی کنند. زیرا انسان برای ادامه زندگی و تأمین رفاه خود و جلوگیری از سرما و گرما به لباس احتیاج دارد و بدون آن نمی تواند از بدنش مراقبت کند همان گونه که خداوند متعال می فرماید:
ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست، امّا لباس پرهیزگاری بهتر است، اینها از آیات خداست تا متذکر نعمت ها شوید.(۷)
بنابراین لباس، زینتی است که خداوند متعال منت نهاده و آن را برای انسان ها قرار داده است تا خود را بپوشاند و به یقین حضرت آدم و حوا ـ علیهما السلام ـ نیز می بایست از این پوشش استفاده می کردند هر چند به همدیگر محرم بوده باشند.

پاورقی:

۱. برداشتی آزاد از آیات، ۲۲ ـ ۱۹ سوره اعراف و آیات ۱۲۱ ـ ۱۲۰ سوره طه.
۲. قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۸۷. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش، ج۱۹، ص۲۰۹.
۳. ر.ک: اعراف : ۲۳. طه : ۱۲۲. آل عمران : ۳۳.
۴. طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، ج۴، ص۳۷۴. شیرازی، محمد، تقریب القرآن الی الاذهان، بیروت، دارالعلوم للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۶۴.
۵. ر.ک: طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۶۲۹. مدرسی محمد تقی، من هدی القرآن، تهران، دارمحبی الحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۲۹۰. سبزواری نجفی، محمد، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۲۹، و ج۴، ص۴۷۱.
۶. من وحی القرآن، همان، ج۱۰، ص۷۳.
۷. اعراف : ۲۶.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.