در مورد حضرت الیسع که یکی از پیامبران الهی می باشد، توضیح دهید؟

0 70

اَلْیَسَع، نام یکی از پیامبران الهی یاد شده در قرآن کریم که مطابق روایات، پس از الیاس نبی ـ علیه السلام ـ به نبوت مبعوث شده است. این نام دو بار در قرآن کریم در کنار اسامی برخی از پیامبران و فرزندان ابراهیم ـ علیه السلام ـ ذکر گردیده است:

۱. وَ إِسْماعیلَ وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کلاًّ فَضَّلْنا عَلَی الْعالَمینَ(۱). «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را و همه را بر جهانیان برتری دادیم».
۲. وَ اذْکرْ إِسْماعیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْکفْلِ وَ کلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ(۲). «و به خاطر بیاور (اسماعیل) و (الیسع) و (ذا الکفل) را که همه از نیکان بودند!».
در این آیات، بدون توضیحی درباره شخصیت و نبوت الیسع، از او با تعبیر «برتری یافته» همچون اسماعیل، یونس و لوط ـ علیه السلام ـ یاد شده و نیز در کنار اسماعیل و ذوالکفل در شمار «خوبان» آورده شده است، ولی هیچ اشاره ای به زمان و مکان زندگی و خصوصیت های وی نشده است.
بزرگان علم قرائت درباره تلفظ «الْیَسَعَ» دچار اختلاف شده اند و چند نگرش در این باره وجود دارد:
۱. اَلْیَسَع: طبق این نگاه، الف و لام در «الیسع» از حروف اصلی این کلمه می باشد و اصل کلمه عبری بوده که الیشاع می خواندند و وقتی به لغت عرب آمده، شین به سین تغییر یافته و «اَلیَسَع» گشته است و قرائت صحیح در قرآن نیز همین است. بلی در هنگام وصل به ماقبلش حرف الف همانند همزه وصل می افتد، ولی وقتی به تنهایی خوانده می شود، الف هم باید خوانده شود.(۳)
۲. یسع: بعضی معتقدند الف و لام در اول آن تعریف می باشد و یک اسم عربی است که از یسع (فعل مضارع از ماده وسعت) گرفته شده و الف و لام بر اول آن داخل شده است و لذا اگر اول جمله بیاید بدون الف و لام و «یسع» خوانده می شود.(۴)
۳. لیسع: به قرائتی دیگر «لَیسع» بر وزن «ضیغم» است که الف و لام بر اولش داخل شده و لام در لام ادغام گشته است و با این نگاه باید لام مشدد خوانده شود و او اسم یکی از انبیای بنی اسرائیل است.(۵)
با توجه به اینکه در قرائت این دو آیه در قرآن کریم لام مشدد خوانده نمی شود، می توان گفت این دیدگاه با نگرش قرآنی سازگار نمی باشد. تفسیر نمونه بعد از نقل این دیدگاه ها می نویسد: «در هر حال چه الیسع باشدو چه یسع، وی از پیامبرانی است که از نسل حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ می باشند».(۶)
شخصیت حضرت الیسع ـ علیه السلام ـدر کتاب های قصص آمده است که استاد او حضرت الیاس ـ علیه السلام ـ در مسیر نبوت و رسالت خود و در راستای انذار آحاب پادشاه بنی اسرائیل، جز با عناد و سرکشی روبرو نگردید و پس از نفرین و فرود آمدن خشکسالی بر سرزمین آنان، آنگاه که از قوم کافر روی برتافته، راه دوری در پیش گرفته بود، به خانه پیرزنی درآمد که پسری بیمار داشت. این پسر، الیسع فرزند اخطوب بود،(۷) و این ملاقات آغاز پیوستگی داستان الیاس به الیسع بود.
تا اینکه الیاس مأمور شد الیسع را به جانشینی خود برگمارد، پس از این بودکه آحاب پادشاه بنی اسرائیل که همزمان با الیاس می زیست و همسر سیه کار او ایزابل که قوم را بر پرستش باطل راه می نمودند، به هلاکت رسیدند و در دوره نبوت الیسع، مردمان بسیار به دعوت وی پیوسته، دین داری و خداپرستی را بزرگ می داشتند.
بنابراین حضرت الیسع ـ علیه السلام ـ نیز از پیامبران بنی اسرائیل است که پس از الیاس ـ علیه السلام ـ ظهور کرده و نامش در قرآن دو بار همراه با مدح و ستایش آمده و به خیر و فضیلت توصیف شده است.
الیسع پس از تلاش ها و فعالیت های تبلیغی و زمینه سازی های مفید و مؤثر، راه را برای ایمان بنی اسرائیل هموار کرده است، به گونه ای که عموم بنی اسرائیل به الیسع ایمان آورده و به فرمانش گردن نهاده اند.(۸)
علامه مجلسی می نویسد: با این همه، مأموریت اصلی الیسع هنگامی آغاز می شود که از سوی الیاس به جانشینی منصوب می شود و خدا نیز او را به رسالت مبعوث می فرماید. گفته شده که الیسع به جانشینی برای رهبری بنی اسرائیل منصوب شد و خداوند او را رسول این قوم قرار داد، پس بنی اسرائیل بدو ایمان آورده و بزرگش داشتند و فرمانش پذیرفتند.(۹)

پاورقی:

۱. انعام : ۸۶.
۲. ص : ۴۸.
۳. ر.ک: مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۱۳۱. ر.ک: طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارإحیاءالتراث العربی، بی تا، ج۴، ص۱۹۳. ر.ک: قرطبی، محمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۳۳. ر.ک: طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۱۷۳.
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۳۲۶. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین. المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۳۳۸. ر.ک: طیب، عبدالحسین. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۲۵۴. ر.ک: زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۹۹. ر.ک: قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن تهران، دار الکتب الإسلامیه، ششم، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۶۴.
۵. ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۳۸. و ر.ک: الکشاف عن حقائق التنزیل (الزمخشری)، ج۴، ص۹۹.
۶. تفسیر نمونه، همان، ج۵، ص۳۲۶.
۷. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۷۳.
۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ه ج۱۳، ص۳۹۷.
۹. همان.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.