وقتی خدا حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ را به آسمان برد چه لزومی داشت که شخص دیگری به جای او به دار آویخته شود؟

0 45

وقتی خدا حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ را به آسمان برد چه لزومی داشت که شخص دیگری به جای او به دار آویخته شود؟ اصولاً فلسفه آن چه بوده است؟

پاسخ:

مطابق پیشگویی و بشارت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ، یهودیان قبل از آمدن حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ منتظر ظهور او بودند اما هنگامی که ظاهر گشت و منافع نامشروع جمعی از منحرفان بنی اسرائیل به خطر افتاد،(۱) در باره حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ توطئه کرده و تصمیم گرفتند آن حضرت را به دار آویزند و بکشند، لکن خداوند حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ را از شرّ آنان نجات داد ولی آنان به جای به دار آویختن حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ، فردی شبیه او را به دار زدند و گمان کردند که حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ را به دار آویخته اند.(۲) درباره علت این اشتباه نظرات مختلف ارائه شده است:
۱. خدای تعالی قیافه و شکل حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ را بر شخص دیگر انداخت و این باعث شد که او را بگیرند و به جای عیسی ـ علیه السلام ـ به قتل برسانند.(۳)
۲. شخصی که چهره اش شبیه چهره حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ بود به دار آویخته شد.(۴)
۳. در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ آمده است: «حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ به حواریون گفت: خدای تعالی به من وحی کرده است که مرا در این ساعت نزد خود خواهد برد. کدام یک از شما حاضرید جان خود را فدا کنید و در بهشت با من باشید؟ جوانی از بین آنان برخاست و اعلام آمادگی کرد. پس خدا او را شبیه عیسی ـ علیه السلام ـ کرد و یهود او را دستگیر کرد و به دار آویخت».(۵)
۴. این واقعه خیلی هم بعید نیست بلکه امری عادی است، چون در جوامع بدوی مخصوصا در موقعی که اجتماع هجوم می آورند تا شخص مورد نظرشان را به قتل برسانند امکان دارد در اثر آشوب، مجرم حقیقی متواری شده و غیر مجرم به جای مجرم کشته شود، در داستان حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ مباشرین قتل، اطرافیان آن جناب نبودند تا او را به خوبی بشناسند بلکه لشگریان روم، مباشر این عمل شده اند و معلوم است که رومیان شناخت کاملی به حال و وضع آن جناب ـ علیه السلام ـ نداشتند.(۶)
۵. از نوشته همه اناجیل استفاده می شود که شخص گرفتار در حضور (پیلاطس) (حاکم رومی در بیت المقدس) سکوت اختیار کرد و از خود دفاع نکرد، بسیار بعید به نظر می رسد که عیسی ـ علیه السلام ـ خود را در خطر ببیند و با آن بیان رسا و گویای خود و با شجاعت و شهامت خاصی که داشت از خود دفاع نکرده باشد آیا جای این احتمال نیست که دیگری (به احتمال قوی یهودای اسخریوطی که به حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ خیانت کرد و نقش جاسوس را ایفا نمود و می گویند شباهت کاملی به حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ داشت) به جای او دستگیر شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته که حتی نتوانسته است از خود دفاع کند و سخنی بگوید ـ به خصوص اینکه در اناجیل می خوانیم (یهودای اسخریوطی) بعد از این واقعه دیگر دیده نشد و طبق گفته اناجیل انتحار کرد!(۷)
۶. اناجیل گفته اند: حمله به محل حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ شبانه انجام یافت طبیعی است که در این گیر و دار شخص مورد نظر فرار کرده و دیگری به جای او گرفتار شود.(۸)
در پایان، هرچند حکمت صعود حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ به آسمان(۹) برای ما روشن نیست ولی آن چه از روایات به دست می آید اینکه ایشان در زمان ظهور امام زمان ـ علیه السلام ـ فرود آمده و پشت سر امام به نماز می ایستند و طبق نقلی، خداوند متعال در زمان ظهور مهدی موعود ـ علیه السلام ـ، مسیح ـ علیه السلام ـ را برای کشتن دجال، به زمین می فرستد.(۱۰) و این که حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ واسطه معاهده صلحی بین امام زمان ـ علیه السلام ـ و مسیحیان در کشورهای مسیحی می شوند، که هفت سال طول می کشد.(۱۱) همچنین آنچه از ظاهر آیه و ان من اهل الکتاب…(۱۲) به دست می آید این است: «عیسی ـ علیه السلام ـ نزد خدا زنده است و نخواهد مرد تا آنکه همه اهل کتاب به وی ایمان بیاورند».(۱۳) در تفسیر نمونه هم ذیل آیه مذکور ـ بنا بر احتمالی ـ آمده که:
منظور این است که تمام اهل کتاب به حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ پیش از (مرگ او) ایمان می آورند یهودیان او را به نبوت می پذیرند و مسیحیان دست از الوهیت او می کشند و این به هنگامی است که مسیح ـ علیه السلام ـ طبق روایات اسلامی در موقع ظهور مهدی (عج) از آسمان فرود می آید، و پشت سر او نماز می گزارد و یهود و نصارا نیز او را می بینند و به او و مهدی ـ علیه السلام ـ ایمان می آورند، روشن است که مسیح ـ علیه السلام ـ به حکم اینکه آئینش مربوط به گذشته بوده وظیفه دارد در این زمان از آئین موجود، یعنی آئین اسلام که مهدی ـ علیه السلام ـ مجری آن است پیروی کند.
در بسیاری از کتب اسلامی این حدیث از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل شده است که فرمود: «کیف انتم اذا نزل فیکم ابن مریم و امامکم منکم. چگونه خواهید بود هنگامی که فرزند مریم در میان شما نازل گردد در حالی که پیشوای شما از خود شما است».
البته مطابق این تفسیر منظور از اهل کتاب جمعیت یهود و مسیحیانی هستند که در آن زمان وجود دارند.
در تفسیر (علی بن ابراهیم) از (شهر بن حوشب) چنین نقل شده که روزی حجاج به او گفت آیه ای در قرآن است که مرا خسته کرده و در معنی آن فرو مانده ام، (شهر) می گوید کدام آیه است ای امیر! حجاج گفت: آیه و ان من اهل الکتاب… زیرا من یهودیان و نصرانیانی را اعدام می کنم که هیچگونه نشانه ای از چنین ایمانی در آنها مشاهده نمی کنم، شهر می گوید آیه را درست تفسیر نکردی، حجاج می پرسد چرا! تفسیر آیه چیست! شهر می گوید: منظور این است که عیسی ـ علیه السلام ـ قبل از پایان جهان فرود می آید و هیچ یهودی و نه غیر یهودی باقی نمی ماند مگر اینکه قبل از مرگ عیسی ـ علیه السلام ـ به او ایمان می آورد او پشت سر مهدی ـ علیه السلام ـ نماز می خواند، هنگامی که حجاج این سخن را شنید گفت: وای بر تو این تفسیر را از کجا آوردی! می گوید از محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب ـ علیهم السلام ـ شنیدم، حجاج گفت «و الله جئت بها من عین صافیه!. به خدا سوگند آن را از سرچشمه ذلال و صافی گرفتی!».

پاورقی:

۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲، ص۴۲۵. نیزابن عباس روایت می کند که: «چون خداوند کسانی را ـ که به عیسی و مادرش دشنام داده بودند ـ مسخ کرد، یهودا که رئیس یهودیان بود مطلع شد و ترسید که عیسی در باره خودش نیز دعا کند، از اینرو یهودیان را گرد آورد و آنها را بر قتل عیسی هماهنگ ساخت». به نقل از: مجمع البیان، ج۳، ص۲۰۸.
۲. نساء : ۱۵۷ـ۱۵۸. وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَی ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنّ وَ ما قَتَلُوهُ یقینًا ـ بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَیهِ وَ کانَ اللّهُ عَزیزًا حَکیمًا. و گفتارشان که: (ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!) در حالی که نه او را کشتند، و نه بردار آویختند. لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند، و قطعاً او را نکشتند! بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حکیم است».
۳. طبرسی،فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۰۸.
۴. همان.
۵. قمی ، علی بن ابراهیم ، تفسیر القمی، قم، انتشارات جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۰۳.
۶. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج۵، ص۱۳۲.
۷. تفسیر نمونه، پیشین، ج۴، ص۲۰۲.
۸. همان، ص۲۰۱.
۹. تنها مسلمانان نیستند که عقیده به صعود به آسمان دارند، چنان که درانجیل مرقس باب ۶، انجیل لوقا باب ۲۴ و انجیل یوحنا باب ۲۱ می خوانیم که عیسی به آسمان ها صعود نمود.
۱۰. طبرسی، پیشین، ج۳، ص۲۱۱.
۱۱. کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه مهدی حقی، دارالهدی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش، ص۲۲.
۱۲. آل عمران : ۱۵۹.
۱۳. طباطبایی، پیشین ، ج۳، ص۲۰۷.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.