آیا پیامبر دستور بریدن وآتش زدن درختان خرما را داده اند؟

0 321

آیا درست است که پیامبر در جریان غزوه بنی نضیر دستور بریدن وآتش زدن درختان خرما را داده اند؟ در صورت تایید دلیل آنرا بیان کنید؟

پاسخ:
در برخی منابع تاریخی مثل سیره ابن هشام بنقل از ابن اسحاق و کتاب مغازی واقدی آمده است: گویند که پیامبر اکرم هنگامی که محاصره بنی نضیر اتفاق افتاد دستور، بریدن و آتش زدن درختان خرما را داد. . . (۱)
در تحلیل چرایی این مطلب باید گفت پیامبر بعداز کارشکنی های یهودیان بنی نضیر و اقدامات تهدید آمیز آنها اقدام به محاصره بنی نضیر نمود، دوری پیامبر و مسلمانان از مرکز و سرگرم شدن به محاصره ای که ضرری برای محاصره شوندگان به همراه ندارد، خطرات مهمی را می توانست در پی داشته باشد.
احتمال حمله دشمنان خارجی یا آشوب داخلی از سوی منافقان، احتمالی معقول بود؛ زیرا اسلام هنوز چندان قدرت نگرفته بود و مسلمین جای پای خود را در مدینه محکم نکرده بودند.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می رسد که تصمیم برای بریدن یا آتش زدن(۲)درختان خرما، که در نظر یهود بسیار اهمیت داشت، به منظور یکسره کردن کار بنی نضیر بوده است. علت انتخاب نخل ها این بود که این درختان برای یهود بنی نضیر اهمیت حیاتی داشت؛ به خصوص که امرار معاش آنان از راه کشاورزی و پرورش نخل بود. حباب بن منذر گفته است: یهود نخل را از کودکان خود بیشتر دوست دارد. (۳)
جزع و فزع مردان و زنان بنی نضیر و تسلیم شدنشان در پی قطع درختان، گواه بر اهمیت این موضوع نزد آنان است. گویا آنان هیچ گاه گمان نمی کردند که مسلمانان از این راه آنان را به زانو درآورند و این تنها چیزی بود که حی بن اخطب پیش بینی نکرده بود. این احتمال هم وجود دارد که کندن درختان به منظور بیرون کشاندن یهودیان از قلعه ها برای نبرد بوده باشد.
گرچه در اسلام از چنین اقداماتی نهی شده، لیکن برای ریشه کن نمودن مظاهر فساد، بریدن چند درخت، از جان انسان ها بیشتر اهمیت ندارد. همان گونه که روش اولیه اسلام، دعوت به صلح و دوری از جنگ است و هیچ گاه رسول گرامی اسلام یا امیرمؤمنان آغازگر جنگ نبودند، ولی آن جا که مصالح مهم تری در میان بود و دعوت به صلح و آرامش سودی نمی بخشید، ناچار به نبرد می شدند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)آمده است که پیامبر به فرماندهان خود سفارش می فرمود که درختی را قطع نکنند، مگر آن که ضرورت اقتضا کند. (۴)
و این هم از موارد ضرورت بود؛ ضمن آن که تعداد نخل های بریده شده زیاد نبود، چنان که برخی آنها را شش عدد گفته اند. (۵)
ابن شهر آشوب هم می نویسد: «رسول خدا دستور بریدن چند نخل را داد. . . با اعتراض یهود این کار متوقف شد و قرار شد آنان کوچ کنند». (۶)
مورخان موضوع تسلیم شدن بنی نضیر را بلافاصله پس از داستان بریدن نخل ها ذکر کرده اند. واقدی سخنان ابن اخطب را به دنبال قطع درختان چنین گزارش کرده است: «حی به رسول خدا پیام داد که چرا درختان را قطع می کنی؟ به آنچه خواسته ای تن می دهیم و از شهر تو بیرون می رویم». پیامبر فرمود: اکنون فقط می توانید یک بار شتر همراه خود ببرید(نه همه اموال خود را). سرانجام بنی نضیر به شرایط رسول خدا تن داد و حاضر شد که با برجای گذاشتن اموال خود، از مدینه بیرون رود. (۷)
پی نوشت ها:
۱. سیره ابن هشام، بیروت: دار المعرفه، بی تا، ج۲، ص۱۹۱؛ واقدی، المغازی، تحقیق مارسدنس جونز، قم دفتر تبلیغات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۷۳.
۲. در قرآن تنها از قطع درختان سخن به میان آمده و آتش زدن فقط در کلام مورخان آمده است. بنا بر این نمی توان آن را با اطمینان پذیرفت.
۳. واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۴۴.
۴. کلینی، الکافی، بیروت دار الاضواء، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۳۰.
۵. دیار بکری، تاریخ الخمیس، بیروت: دار صادر، بی تا، ج۱، ص۴۶۱ ؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، بیروت – لبنان، ناشر: دار إحیاء التراث العربی سال چاپ: ۱۴۰۳ – ۱۹۸۳ م، ج۲۰، ص ۱۶۵.
۶. ابن شهر آشوب، مناقب، تحقیق، بقاعی، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص ۲۴۸.
۷. واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۷۳.
منبع: نرم افزار پیامبرمهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.