بافضیلتترین عبادتها « لا اله الا الله و لا حول ولا قوه الا بالله » است؟
بافضیلتترین عبادتها«لا اله الا الله و لا حول ولا قوه الا بالله» است؟
معنی و تفسیر جمله «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» را بیان کنید.
پاسخ:
واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش و کلمه «قوّه» به مفهوم استطاعت و توانایی است، بنابراین معنای عبارت فوق چنین است: هیچ حرکت و استطاعتی جز به مشیت خداوند بزرگ نیست.(۱)
در تفسیر مفهوم فوق باید گفت: تمام افعال انسان ها با قدرت الهی بوجود می آید اگرچه به لحاظ اینکه انسان ها در انجام آن برخوردار از اراده و اختیار هستند، به عنوان کارهای بشری بشمار می روند، اما حقیقت اینست که توانایی بشر در انجام کارهای خود، تنها از جانب خدای قادر متعال است، البته فراموش نکنیم که حدیث مورد بحث، به هر نوع قدرت و توانایی و هر نوع جنبش و تحرکی در همه جهان هستی نظر دارد، نه فقط قدرت استطاعت در انسان، لذا چنین برداشتی شکوه ویژه ای به معنای حدیث می دهد و تأثیر بسزایی در خداشناسی و خداباوری یک انسان با ایمان دارد.
پس براساس این حدیث جریان هر چیزی به مشیت خواست الهی است و خواست خداوند بر همه خواست ها غلبه می یابد و هر آنچه که پروردگار متعال اراده کند انجام می دهد.
شخصی از امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ درباره معنای عبارت «لا حول و لا قوه الا بالله» پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود: ما توانی در ترک معصیت الهی و قدرتی در اطاعت پروردگار جز با توفیق و یاری خداوندنداریم.
زمانی که «عبادیه بن ربعی» از حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره استطاعت و قدرت بندگان خدا پرسید، آن حضرت فرمود: آیا قدرت تو در انجام کارها به طور شرکت و معیت با خداست یا آنکه در افعال و کارهای خود مستقل هستی، به طوری که محتاج به خدا نیستی؟ «عبادیه» ساکت و متحیر شد، حضرت فرمود: چرا پاسخ نمی دهی؟ اگر بگویی در کارهای خود با اشتراک خدا قادرم، تو را می کشم، زیرا این عقیده مستلزم شرک به خداست و نیز اگر بگویی به نحو مستقل قادرم، تو را خواهم کشت، زیرا این عقیده مستلزم ضعف سلطنت الهیست، «عبادیه» عرض کرد: پس چه بگویم؟ علی ـ علیه السلام ـ فرمود: بگو با اعطای قدرت از جانب خدا، قادرم، آیا نشنیده ای که مردم، قدرت را از خداوند طلب می کنند و می گویند: «لاحول و لا قوه الا بالله».
پس خداوند منشاء همه قدرت هاست و هر کاری تنها با قدرت الهی تحقق می یابد.
اهمیت حدیث «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» در این است که هم در متون روایی و آثار فقهی و هم در دانشهایی چون کلام و اخلاق و نیز در دعا و مناجات مورد کاربرد و استناد قرار گرفته است.با مطالعه و تحقیق درباره این حدیث، در می یابیم، که خداوند برای آن ارزش و فضیلت ویژه ای قرار داده است.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در سفر معراج خود به خدا عرض کرد: پروردگارا! تو به انبیای خود فضایلی کرامت نمودی، به من نیز کرامت کن،خدا فرمود: در میان آنچه عطا کردهام، به تو دو کلمه عطیه دادهام که در زیر عرشم نوشته شده است و آن دو کلمه عبارتست از کلمه «لاحول ولا قوه الا بالله… و کلمه «لامنجا منک الا الیک»(۲)
ابن مسعود از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت کرده که فرمود: من ابراهیم ـ علیه السلام ـ را در شب معراج دیدم و به من گفت:ای محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ سلام مرا به امت برسان و به آنها بگو، زمین بهشت، زمین پاکیزه و قابل کشت و زرع و آب آن گواراست و همه آن دشت هموار می باشد و نهالهایی که میتوانید بفرستید کلمه «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» و کلمه «لاحول ولا قوه الا بالله» است!
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: وقتی بندهای میگوید: ماشاء الله لاحول و لاقوه الا بالله خداوند به ملائکه میگوید: بنده من تسلیم است، پس او را کمک کنید و او را دریابید و حاجت او را برآورده سازید.(۳)
حضرت علی ـ علیه السلام ـ روایت نمود که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به او فرمود: یا علی، آیا تو را به گنجی از گنجهای بهشت راهنمایی کنم؟ علی ـ علیه السلام ـ گفت: آری یا رسول الله، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «آن گنج عبارت است از سخن لاحول و لاقوه الا بالله (۴)
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: بافضیلتترین عبادتها، سخن «لا اله الا الله و لا حول ولا قوه الا بالله» است،(۵)
آثار ذکر «لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم»:
از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده است که وقتی بندهای گفت: «لاحول ولاقوه الا بالله» همانا سرنوشت خود را به خدا واگذار کرده است بنابراین برخداوند است که او را کفایت نماید (و همه نیازهای او را برآورده سازد).(۶)
نیز از آن حضرت نقل شده است که هر کس موقع خارج شدن از خانه خود بگوید بسم الله الرحمن الرحیم، دو فرشته به او میگویند: هدایت یافتهای، و اگر بگوید لا حول ولاقوه الا بالله، آن دو فرشته میگویند: حفظ شدهای و اگر بگوید: توکلت علی الله، آندو میگویند: در کفایت قرار گرفتی، آنگاه شیطان میگوید: بندهای که هدایت شده و حفظ گشته و در کفایت قرار گرفته چگونه برای من است (یعنی من نمیتوانم چنین انسانی را فریب دهم و از راه بندگی بیرون کنم).(۷)
شیبه هذیلی، از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خواست تا به او سخنی بیاموزد که در اثر آن به او فایده رسد و کار بر او آسان باشد، لذا پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به او فرمود: بعد از نماز صبح ده مرتبه بگو سبحان الله العظیم و بحمده و لا حول و لاقوه الا بالله العظیم، که در اثرآن خداوند تو را از نابینایی و جنون و جذام و پیری (زودرس) در امان میدارد.(۸)
از پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است: شخصی که نعمتهای الهی به او روی آورده بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و کسی که از فقر رنج میبرد پیوسته بگوید: «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» زیرا آن گنجی از گنجهای بهشت است و در آن از هفتاد و دو بیماری شفا است که آسانترین آنها دل مشغولی میباشد.(۹)
رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: کسی که از چیزی اندوهناک شد پس بگوید: «لاحول ولاقوه الا بالله»(۱۰)
جمعی از مفسران گفتهاند: آیه شریفه وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا … درباره عوف بن مالک نازل شده است که از یاران پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بود، وقتی که دشمنان اسلام فرزندش را اسیر کردند،او به محضر رسول خدا آمد و از این ماجرا و نیز از تنگدستی خود شکایت کرد، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در پاسخ فرمود: تقوا پیشه کن و شکیبا باش و بسیار ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله» بگو، او این کار را کرد،ناگهان در حالی که درخانه اش نشسته بود، فرزندش از در آمد، معلوم شد که از یک لحظه غفلت دشمن استفاده کرده و فرار نموده و حتی شتری از دشمن را با خود آورده است.
این بود که آیه فوق نازل شده و از گشایش مشکل این شخص باتقوا و روزی او از جایی که انتظارش را نداشت خبر داد. البته باید توجه داشت که هرگز مفهوم سخن بالا این نیست که انسان تلاش وکوشش در زندگی را به دست فراموشی بسپارد و بگوید در خانه مینشینم و تقوا پیشه میکنم و ذکر لاحول ولا قوه الا بالله میگویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی رسد!(۱۱) بلکه هدف تقوی و پرهیزکاری توأم با تلاش و کوشش است، اگر با این حال، درها به روی انسان بسته شد، خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است.
از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است که هر کس هزار بار بگوید: لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم، خداوند زیارت خانه خدا را نصیب او میکند پس اگر اجل او نزدیک باشد، خداوند آن را به تأخیر میاندازد تا بتواند حج را بجای آورد.(۱۲)
همچنین از آن حضرت نقل شده است که هر کس در روز صد بار ذکر لاحول ولا قوه الّا بالله بگوید، ابداً فقیر نمیشود.(۱۳) از امام رضا ـ علیه السلام ـ روایت شده است که هر کس بعد از نماز فجر، صد بار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، به اسم اعظم نزدیکتر است از سیاهی چشم نسبت به سفیدی آن، و همانا داخل شده است در او اسم اعظم.(۱۴)
از امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است که هر کس پس از نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگوید، بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، خداوند او را از هفتاد بلا میرهاند که سبکترین آنها، برص و جنون است. و اگر آن شخص شقی باشد، نام او از دفتر شقاوتمندان پاک میشود و در دفتر سعادتمندان نوشته می شود.(۱۵)
برخی از کتابهای روایی که در بر دارنده احادیث فقهی اند، بابی مستقل درباره استحباب ذکر لاحول و لاقوه الا باالله دارند،(۱۶) و ما به عنوان نمونه به چند مورد آن اشاره میکنیم:
مستحب است انسان قبل از مسافرت، غسل کند و در وقت غسل بگوید: «بسمِ اللهِ و باللهِ و لاحولَ ولا قوّهَ الاّ بالله»(۱۷) و همچنین مستحب است موقع داخل شدن در حمام، ذکر «بسم الله و بالله و لاحول و لا قوه الا بالله» را بگوید.(۱۸)
در روایت آمده است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در قنوت «وتر» در نماز شب در کنار دیگر اذکار ذکر «لاحول و لا قوه الا بک» را میگفت.(۱۹)
گفتن: «لا حول ولا قوه الا بالله» در وقت پوشیدن لباس نو مستحب است.(۲۰)
همچنین مستحب است موقع رفتن به بازار یا مسجد و نیز حین سوار شدن به مرکب، این ذکر را بگوید.(۲۱)
نتیجه:
حدیث مذکور با توجه به معنای عمیقی که دارد ما را به یکی از اوصاف بسیار مهم خداوند توجه می دهد. زیرا صفت قدرت مطلق، یکی از صفات اساسی خداوند است و هر انسان خردمند و خداشناس ناگزیر است در حوزه خداشناسی خویش به آن توجه کند و از آن تصور و بینش درستی داشته باشد.
لذا همانگونه که از احادیث شریف و کلمات معصومین ـ علیهم السّلام ـ استفاده میشود، این ذکر دارای فضیلت و منزلت بسیار والا است و خداوند آن را به منزله گنجی از گنجهای بهشت قرار داده و برای آن اسرار و آثار زیادی نهاده است.
پاورقی:
۱. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء تراث العربی، ج۳، ص۴۰۳. و علی اکبر، دهخدا، لغت نامه، چاپ دانشگاه تهران، ج۶.
۲. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۳۷۴ق، ج۱۳، ص۱۷.
۳. همان، ج۱۲، ص۳۰.
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۹۰، ص۱۹۰.
۵. همان.
۶. حرعاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۲۱۸.
۷. همان، ج۶، ص۲۸.
۸. همان، ص۴۷۵.
۹. همان، ج۷، ص۱۸۸.
۱۰. بحارالانوار، همان، ج۹۰، ص۱۹۰.
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۴، ص۲۳۸. و امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، ج۱۰، ص۴۶۰
۱۲. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ق، ص۵۵.
۱۳. همان.
۱۴. نوری، حسین، مستدرک الوسایل، ج۵، ص۸۹.
۱۵. حرعاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۴۷۹.
۱۶. همان، ج۷، ص۲۲۰.
۱۷. همان، ج۱۱، ص۳۸۳.
۱۸. همان، ص۳۸۱.
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۴۷۹.
۲۰. وسایل الشیعه، همان، ج۵، ص۴۷.
۲۱. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۷.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات