آیا «نماز معراج مؤمن است»؟
این حدیث مبارک را که منسوب به پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می باشد، توضیح دهید. «نماز معراج مؤمن است».
پاسخ:
برای روشن شدن مطلب لازم است به چند نکته اشاره شود:
۱ـ معنای لغوی و اصطلاحی معراج ، در لغت به معنای از نردبان بالا رفتن و در اصطلاح بالا رفتن به سوی عالم ملکوت،(۱) و…
معراج بر دو قسم است:
۱ـ معراج جسمانی که برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ واقع شد، که در سوره اسراء(۲) و سوره نجم بدان اشاره شده است. (۳)
۲ـ معراج روحانی که روح به سوی خدا و عالم بالا صعود و به شهود و عین الیقین میرسد. چنانکه علی _ علیهالسّلام _ فرمود : «من خدای را که ندیده باشم نمیپرستم، ولکن با چشم سر نتوان او را دید «ولکنْ تُدْرکُه القلوبُ بحقائقِ الایمان» بلکه با چشم دل و چراغ ایمان میتوان او را مشاهده نمود».(۴)
بعد از این مقدّمه باید در نظر داشت که:
اوّلاً از نظر سند و مدرک، این حدیث در جوامع(۵) روائی یافت نشده است بلکه جمله معروفی است که در کتابها بیان شده است. آنچه در روایات وجود دارد، این حدیث است : «الصلوهُ قربانُ کلِّ تقیّ »(۶) نماز نزدیک کننده و بالا برنده هر کسی است که دارای تقوا و خود نگهداری باشد».
ثانیاً، هر چند این جمله سند روایی ندارد ولی مضمون آن قابل تأیید است و معنای آن این است که انسان در نماز با مراعات آداب ظاهری نماز، و باطنی آن ( توجّه به خداوند، و درک عظمت او و اینکه در مقابل چه کسی ایستاده است). حالت خضوع پیداکند، چنان حالت توجه به پروردگار پیدا می کند که از غیر او جدا شده به او پیوند می یابد و چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار می شود که بر تمام ذرات وجود او اثر گذارد. خود را ذره ببیند در برابر وجود بیپایان و قطرهای در برابر اقیانوس بیکران، لحظات نماز هر کدام برای او درسی باشد از خودسازی و تربیت انسانی و وسیلهای باشد برای تهذیب روح، چنانکه قرآن میفرماید: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (۲) الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ(۷) مؤمنان رستگارند، آنها که در نمازشان خشوع دارند. در حدیثی میخوانیم که پیامبر اسلام مردی را دید که در حال نماز با ریش خود بازی میکند فرمود: «لو خشَعَ قلبُه لخشعتْ جوارحُه». اگر او در قلبش خشوع بود اعضای بدنش نیز خاشع میشد.(۸) معراج در نماز همان حالاتی است که ائمه اطهار ما ـ علیهم السّلام ـ داشتند که از خود بی خود میشدند و غیر خدا را نمیدیدند.
نماز عبادتی است که خصوصیات تمام اعمال و عبادات در او وجود دارد و همچون معراج است دارای صعود و نزول، چنانکه پیامبر اکرم معراج خود را با حرکت از خانه امّ هانی، و بیت الحرام به سوی بیت المقدّس آنهم شبانه آغاز میکند، و از آنجا به آسمان چهارم و بیت المعمور، و سیر و حرکت در ملکوت ادامه مییابد و تا سدره المنتهی پیش میرود، و سرانجام با کوله باری از آگاهی، و پیام، و رحمت و بشارت به سوی امّت بر میگردد. در نماز هم انسان با سیری از اذان و اقامه شروع تا به سکوی آغاز معراج بیت المقدس نماز یعنی نیّت میرسد، (آنهم نه فقط شبانه، که صبح و شام، و ظهر و عصر، و هرگاه که بخواهد میتواند معراج داشته باشد)، و با براق روح پرواز به سوی ملکوت آسمانها را آغاز میکند جالب این است که در این مسیر مسافر و مرکب و سفر هم اتحاد دارند، آسمان اوّل تکبیر و تحمید، الهی و آسمان دوّم توحید در ربوبیّت و آسمان سوم توحید در مالکیت تا به آسمان چهارم و بیت المعمور نماز یعنی توحید در عبادت میرسد، و بعد از گذشت از آسمان استعانت به مرحله حضور میرسد، لذا در مراحل نهایی خطابها از غیبت به حضور تغییر مییابد، در مسیر راه احوال گمراهان و مغضوبان الهی را به تماشا مینشیند، و بعد مشاهدات خود را از نور عظمت الهی، در قالب سوره توحید بیان میدارد. که او یکتایی یگانه بینیاز است، و سرانجام سر تعظیم فرود آوردن در مقابل خداوند سر به خاک ساییده و سجده میرود، و دوباره این سیر تکرار میشود، و در قنوت نماز همچون پیامبر، که در معراج خود برای امّت تخفیفهای زیادی گرفت واسطه میشود برای گرفتن تخفیفات ویژه برای همنوعان و در پایان برگشت از معراج به نیّت شکر گذاری به حمد و ستایش الهی میپردازد و درود و سلام خویش را بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که زمینهساز این معراج بوده است نثار میکند آنگاه به تک تک بندگان خدا سلام و ادب میکند، و برای حفظ شأن و منزلت معراج رفتهای اصلی یعنی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اظهار ادب را از او شروع میکند و بعد به خود و بندگان دیگر، تسرّی میدهد و پایان معراج خود را نگاه به اطرافیان و سلام و درود بر آنها قرارمیدهد. این است که گفته شده، نماز معراج مؤمن است با براق روح، در عالم ملکوت.
در نتیجه :
هر چند عبارت مذکور در سؤال سندی حدیثی ندارد . ولی از نظر تشبیه نماز مؤمن به معراج پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ قابل تأیید است با این هدف، که نماز انسان را تا اوج ملکوت، و مرز بینهایت باید عروج دهد، تا نماز گذار، حق سلام بر نبی و مؤمنان صالح را پیداکند.
پاورقی:
۱. بندرریگی، محمد، فرهنگ جدید، ترجمه منجد الطلّاب، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۶۳ش، ص۳۵۵.
۲. اسراء:۱.
۳. نجم:۲۳.
۴. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص۳۴۲ ، خ۱۷۹.
۵. مراد از جوامع روایی، مجموعههای حدیثی است که روایات شیعه (و یا اهل سنّت) در آن جمعآوری شده است، مانند اصول کافی «مرحوم یعقوب کلینی»، «تهذیب»، و «استبصار» مرحوم شیخ طوسی، و من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوق که از قدیمیترین جوامع روایی شیعه میباشند و همچنین بحارالانوار، مرحوم محد باقر مجلسی، و وسائلالشیعه، مرحوم شیخ حرّ عاملی و جوامع دیگری که در عصر حاضر تهیه شده است مراد از کتابهای درجه دوّم و سوّم، کتابهایی است که با استفاده از کتابهای دیگران بدون مراجعه به جوامع روایی و منابع اصلی تهیه میشوند، و یا آنچه را از دیگران شنیده بدون مراجعه به مدارک اصلی در کتابها خود میآورند، (به جهت حرمت نویسندگان، از نام بردن چنین کتابهایی معذوریم).
۶. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائلالشیعه، تهران، مطبعه الاسلامیه، ج۳، ص۳۰.
۷. مؤمنون:۲-۳.
۸. ر . ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ش، ج۱۴، ص۱۹۵.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات