در مورد حدیث «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» توضیح دهید؟

0 332

بحث در مورد این حدیث به خاطر این که از یک جنبه‌ اخلاقی و اجتماعی برخوردار است مطالب زیادی و نکات بسیاری را در بر دارد. آنچه که در زیر می آید به برخی از نکات اصلی و مهم حدیث پرداخته شده و به صورت مختصر ارائه می شود. این حدیث اخلاقی از امام هادی ـ علیه السّلام ـ است که در تحف العقول آمده است، آن حضرت می فرماید: کسی که نزد خودش احساس شخصیت نکند از شر او ایمن مباش.(۱) از این جهت محور اصلی بحث، نخست مختصری در باب مفهوم نفس و واژه پردازی «هانت» و سپس در خصوص شخصیت و کرامت انسانی است :

الف: واژه «هانت» از «وَهَنَ» گرفته شده به معنی ضعف، ناتوانی، وهن ضعف است در خلقت یا در اخلاق. (۲) در فرهنگ عامه، اصطلاحاً اهانت و توهین کردن، چون در مقابل کسی نوعی ضعف و سستی نشان می دهد روی این اصل به فحاشی و پرخاشگری روی می آورد.
لغت و مفهوم آن: در اصطلاح قرآن کریم «روح» حقیقتی است مجرد و پیراسته از ماده، اما از آن جهت که ارتباطی تنگاتنگ با جسم دارد، بدان «نفس» گفته می شود. و این به لحاظ عامل حرکت و جنبش های حیاتی اوست و به انسان به عنوان یک موجود مُدْرِک و متفکر نیز دلالت دارد. بنابراین نفس همان انسان تحقق یافته در نشئه طبیعت و همان وجود مرتبط با جسم در روح است. (۳)اما مفهوم آن در معارف اسلامی با نفس حقیقی که عالیترین مرتبه آن روح الهی و نازلترین مرتبه‌ آن بعد جسمانی است و منظور از عزت نفس، عزت در جمیع مراتب است چنانکه منظور از تهذیب نفس، تهذیب در جمیع مراتب آن است، عزت نفس به معنای واقعی این است که حقیقت خویش را آن چنانکه هست بیابد و از گرایش و میل به آنچه دور از شأن انسانی و ایمانی اوست دوری کند و از اعمالی که او را به پستی انسانی و ایمانی می کشاند، پرهیز و به آنچه سزاوار مرتبه های نفس است، روی می آورد. (۴) نفس در قرآن و روایات، در کلام خدای منان، تنها راه رسیدن به سعادت و رستگاری تزکیه نفس و پاکی و زدودن دل از رذائل و آلودگی های اعتقادی و اخلاقی است. آنجا که می فرماید: «سوگند به خورشید و نورش و سوگند به ماه براستی هر که در پاکی و کمال خویش کوشید رستگار شد و آن کس که خود را آلوده ساخت زیانکار شد». (۵) مردی به نام «مجاشع» بر رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد شد و عرض کرد یا «رسول الله» طریق شناخت حق چیست؟ حضرت فرمودند: «معرفه النفس» راه معرفت حق، شناخت نفس است. باز سوال کرد: یا رسول الله! چه راهی برای معرفت نفس وجود دارد؟ حضرت فرمود: «الاستعانه بالحق علی النفس». «یاری جستن از حق برای شناخت نفس»(۶) بر اساس این حدیث، راه اصلاح نفس یاری خواستن از خداوند متعال است و استعانت از خدا بدین معناست که به آنچه امر فرموده است، عمل نماییم و پیرو مخلص او باشیم.
ب: شخصیت و کرامت انسانی: همه انسان ها از دیدگاه قرآن دارای کرامت ذاتی اند، چرا که انسان موجودی برگزیده‌ الهی است که خداوند او را نسبت به سایر موجودات عالم،‌ در آفرینش کرامت بخشیده و در میان موجودات این جهان، از مواهب و توانایی ها، ظرفیت و قابلیت های خاصی برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان ممتاز می سازد. اما کرامت و ارزش انسان در گرو انتخاب آگاهانه راه کمال و تقواست. در این مسیر طبعاً همه انسان ها دارای ارزش مطلق و یکسان نخواهند بود، بلکه اهل ایمان و عمل صالح دارای فضایل و ارزش های والا و مثبت، و اهل کفر و عصیان دارای رذایل و عناصر منفی بوده و هر یک مراتب مختلفی خواهند داشت.
منظور از کرامت ارزشی، کرامتی است که بالقوه در ضمیر انسان وجود دارد. حال خود اوست که ارزش این کرامت را به کدام طرف بکشاند یا به فعلیت برساند. در واقع شخصیتی که برای دیگران و در راه تکامل دیگران قدم برداشتن. حرکت آگاهانه به سوی ارزش ها و طوری حرکت کردن که کرامت ذاتی را به کرامت ارزشی متصل نمودن. (۷) در سوره‌ اسراء آیه ۱۷ خداوند متعال به ارزش و کرامت انسان اشاره نموده و می فرماید: ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکی سوار کردیم و… .
پس کرامت ارزشی، تنها با سعی و تلاش، همواره با تقوا در جهت کمال، با هدایت و توفیق الهی نصیب انسان می گردد وَأَنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَی(۸) و این که برای مردم پاداش جز آنچه خود تلاش کرده اند نیست. کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ(۹) هر نفس در گرو عملی است که انجام داده استی». دست یابی به کرامت ارزشی در سایه افزایش ظرفیت هیجانی، سعه صدر عمل صالح حاصل می شود. در واقع دو محور اساسی و اصلی در دست یابی به کرامت ارزشی وجود دارد که عبارتند از: ۱. عمل صالح ۲. شرح صدر. (۱۰)
بحث دیگر این است که شخصیت هر فرد نشانگر ارزش وجودی آن در اجتماع و جامعه است. همانطور که بیان شد گناه مهمترین عامل تخریب شخصیت فرد است. آدمی به جز آنچه که زیر بنای موقعیت، آبرو و منش ظاهری او را می سازد، باید در صدد به دست آوردن عوامل دیگری برآید که بنیانگذار ارزش های معنوی گردد ترک گناه از بزرگترین این عوامل است که سازنده شخصیت حقیقی هر فرد می باشد. علی ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه می فرماید: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته» کسی که برای خود شخصیت قائل است، شهواتش در پیش او پست و ناچیز خواهد بود. (۱۱) بزرگترین و در همان حال دل فریب ترین الگوی منش الگوی نهانی شخصیت است که هر کس در وجدان و ذات خود، بدان باید برسد. و گناه هر چند پنهانی، این پیکره بلند و دل فریب را از درون می شکند و گرچه در بیرون، مردم آن را سالم بپندارند. در جای دیگر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ چنین می فرماید: «من هانت علیه نفسه فلا تُرْجَ خیرُه» کسی که شخصیت نزد او خوار و پست باشد، به خیر او امیدی نیست. (۱۲)
از طرف دیگر، کسانی برای خود ارزشی قائل نیستند و کرامت خود را ارج نمی نهند افرادی هنجار شکن اند و در نتیجه به هیچ چیز از اصول اخلاقی و عرفی پایبند نیستند. در واقع یک سری رفتارهایی را در جامعه انجام می دهند که به شخصیت و کرامت نفس انسانی لطمه وارد می شود. و مشخص است که در چنین رفتاری جامعه افراد با شخصیت را از دست می دهد و زمینه های نابودی و به انزوا کشاندن الگوهای درست را به همراه دارد و موجب بروز افراد بزهکار عاصی و مجرم می شود. نتیجه آنچه گفتیم این است که: از دیدگاه قرآن، تربیتی سازنده است که انسان را متوجه ارزش های وجودی و کرامت نفس خود کند تا در حفظ عزت نفس خویش بکوشد و انسان مومن، آزاده وارسته از هر قید و بندی مفید برای خود و جامعه و در نهایت عزیز در پیشگاه خدا باشد. آری! انسان که تن به عبودیت و زندگی حضرت حق داده است کرامت و بزرگواری را در خود احساس می کند و محکوم خواهش های نفسانی نمی گردد و با معصیت خدا، نفس را به پستی نمی کشاند.

پاورقی:

۱. حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۳.
۲. قریشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، انتشارات درالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲، ج۵، ص۲۵۶، ذیل آیه «وهن».
۳. فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ۱۳۷۸ش، ص۲۴.
۴. هیئت تحریریه موسسه در راه حق، جزوه اخلاق اسلامی، دوره نهم، ۱۳۷۰ش.
۵. شمس:۱۰ـ۹.
۶. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شفیعی، قم، انتشارات دارالحدیث، ج۷، ص۱۴۲.
۷. ر.ک: فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت، ص۲۵۲.
۸. نجم:۳۹.
۹. مدثر:۳۸.
۱۰. فرهادیان، رضا، همان، ص۲۵۲.
۱۱. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، دفتر نشر مصطفی، ۱۳۷۹ش، کلمات حکمت، ش۴۴۹، ص۷۳۶.
۱۲. غررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری، قم، طبع موسسه سازمان چاپ و صحافی درالکتب، ص۶۱۱، فصل ۷۸.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.